مروری بر کتاب «ژن خودخواه» اثر «ریچارد داوکینز» (1- ژن های ما خودخواهند یا فداکار؟)

مروری بر کتاب «ژن خودخواه» اثر «ریچارد داوکینز»
مروری بر کتاب «ژن خودخواه» اثر «ریچارد داوکینز»

ژن های ما خودخواهند یا فداکار؟

واقعیت این است که رفتار برخی جانداران کوچکترین نشانی از ایثار و فداکاری در خود ندارد، حتی برعکس نشانگر نوعی خودخواهی غریزیست.

  • مرغ های دریایی کله‌سیاه را شاید بتوان بعنوان اولین مثال از رفتارهای (به ظاهر) خودخواهانه بیان کرد. آن‌ها لانه‌های خود را بسیار نزدیک هم می‌سازند و مترصد می‌مانند تا یکی از پرنده‌های همسایه برای شکارِ ماهی لانه را ترک کند. بلافاصله روی یکی از جوجه‌ها پریده و او را یک لقمه چپ می‌کنند.
  • همجنس‌خواری وحشتناک حشرۀ مادۀ آخوندک دومین مثال از این نوع است، «آخوندکِ ماده» هنگام جفتگیری «آخوندک نر» را نوش جان می‌کند.
«آخوندک ماده» در حال خوردن سر «آخوندک نر»
«آخوندک ماده» در حال خوردن سر «آخوندک نر»
  • رفتار احتیاط‌آمیز پنگوئن های امپراطور در قطب جنوب را حتما در مستندهای تلویزیونی دیده‌اید. لب آب می‌ایستند اما از ترس فوک‌های آبی جرات پریدن در آن را ندارند. پس همه کنار صخره ی یخی جمع شده و هر کدام منتظر می ‌مانند تا اول، دیگری در آب پریده ومطمئن شوند خطر رفع شده، اگر این انتظار طولانی شود حتی کم کم شروع به هل دادن هم می کنند. این هم نمونه سوم از اینگونه رفتار.
پنگوئن‌ها یکدیگر را به داخل آب هُل می‌دهند تا مطمئن شوند خطری وجود ندارد
پنگوئن‌ها یکدیگر را به داخل آب هُل می‌دهند تا مطمئن شوند خطری وجود ندارد

اما نمونه‌هایی از رفتار به ظاهر ایثارگرانۀ جانوران هم در طبیعت وجود دارد:

  • نمونه اول: زنبورهای کارگر وقتی «نیش می زنند» در واقع برای محافظت از تخم‌ها و ملکه و در کل سایر زنبورها، «ایثار» می کنند نیش زدن زنبورِ کارگر، یک عملیات انتحاریست.
  • مثال دوم: پرندگانی که در هنگام حملۀ مهاجم (عقاب و ...) فریادهای هشدار دهنده سر می‌دهند تا سایر پرنده‌ها را مطلع کنند و با این کار، عملا به خاطرِ بقیه، خود را در معرض خطر قرار می‌دهند.
  • و به عنوان آخرین مثال: مادرها در تمامی انواع جانداران.

خودخواهی یا ایثارگری موجودات را چگونه می‌توان توجیه کرد؟

تا پیش از داوکینز اکثر زیست شناسان معتقد بودند جانوران و حتی انسان، فداکاری را به طور غریزی برای حفظ «گونه» خود انجام می‌دهند. مثلا زنبور کارگر، جان خود را در راه نجات ملکه فدا می‌کند تا گونه‌‌اش حفظ شود. یا مادرها فداکاری می‌کنند تا نسلِ گونه‌شان از خطر انقراض در امان باشد. اما داوکینز در مقابل چنین استدلالی این سوال را مطرح می‌کند که چگونه تعیین می‌شود کدام سطح از همه مهم‌تر است؟ اگر انتخاب، بین گروه‌های درون یک گونه و بین گونه‌ها صورت می‌گیرد چرا این روند بین گروه‌های بزرگتر برقرار نباشد؟ گونه‌ها با هم یک جنس، جنس‌ها با هم یک تیره و تیره ها با هم یک رده را تشکیل می‌دهند.

گونه‌ها با هم یک جنس، جنس‌ها با هم یک تیره و تیره ها با هم یک رده را تشکیل می‌دهند.
گونه‌ها با هم یک جنس، جنس‌ها با هم یک تیره و تیره ها با هم یک رده را تشکیل می‌دهند.


شیر و آهو هر دو مثل ما عضو ردۀ پستانداران هستند. آیا باید انتظار داشته باشیم شیرها به خاطر «صلاح پستانداران» از کشتن آهو ها صرفنظر کنند؟
داوکینز می‌گوید:
من استدلال خواهم کرد که واحد اصلیِ انتخاب و بنابراین واحد منافع شخصی، نه گونه، نه گروه و نه حتی خود فرد، بلکه ژن است. ژن هایی که بصورت مجموعه‌هایی بزرگ درون ربات‌های بزرگ و سنگینی که من و شما هستیم به حیات خود ادامه داده و با کنترل از راه دور، از آن به نفع خود استفاده می‌کنند.

ما ماشین‌های بقای آنها هستیم، اما «ماشین‌های بقای موقت» چراکه ژن‌ها بالقوه، عمری بسیار طولانی دارند و عمر ما در مقایسه با آنها بسیار کوتاه است. با پایان عمر ما، ژن ها در پیکر فرزندان و نسلهای بعد از ما به حیات خود ادامه خواهند داد.

هر یک از ما وسیلۀ نقلیه ای هستیم که ژن ها بخشی از مسیرشان را با ما طی می‌کنند سپس در ایستگاه پایانی پیاده و سوارِ وسیلۀ نقلیۀ بعدی که ورژن جدیدتری از ماست می‌شوند. بنابراین هر ژن را می‌توان به صورت واحدی در نظر گرفت که از میان نسل هایِ پشت در پشت گذشته و زنده مانده است.

ژن ها مرتبا COPY_PASTE شده و از ماشینی به ماشین دیگر منتقل می‌شوند
ژن ها مرتبا COPY_PASTE شده و از ماشینی به ماشین دیگر منتقل می‌شوند

ماشین‌های بقا، شکل‌های گوناگونی دارند. اختاپوس هیچ شباهتی به موش ندارد و هر دو کاملا با درخت بلوط فرق دارند. اما از نظر شیمی بنیادی، تقریبا مانند یکدیگرند. از آنجاییکه راه‌های متفاوتی برای گذران زندگی وجود دارد، ژن ها هم برای بقای خود، ماشین‌های مختلفی ساخته‌اند. میمون ماشینی است که ژن را در بالای درخت حفظ می‌کند، ماهی دستگاهی است که ژن را در آب نگه می‌دارد و کرم در زیر خاک.

ژن ها نقشه ای هستند که هر نوزاد، بر طبق همان نقشه رشد خواهد کرد. اما تاثیر آن‌ها یک‌سویه است! صفات اکتسابی به ارث نمی‌رسند. مهم نیست شما در طول زندگی به چه اندازه دانش و آگاهی دست یافته باشید، یک ذرۀ آن هم از طریق ژن به فرزندتان منتقل نخواهد شد. هر نسل جدید از صفر شروع می‌کند.