تا بهار راهی نیست!!!35.699738,51.338060
خانه باید...
خانه!
باید یک ایوان فراخ داشته باشد پر از شمعدانی و حسن یوسف و لاله عباسی
یک باغچه پر از شمشاد و رازقی و رزهای رونده و یاس و اطلسی
یک حوض که بخرد عشوه های شبانه ی ماهبانو را...
یک درخت شاه توت پر از نوبرانه های بهارانه و هوسانه های مادران محجوب!
دیوارهای مست از هماغوشی تاکهای صبور!
درهای چوبی که پاشنه اش همیشه به روی خوشبختی چرخیده !
چنارهایی پر از عطر بوسه های یواشکی!
خانه باید یک تو! داشته باشد با چشمهای عسل!!!
با دستهای پیچک! با آب نبات نگاه و نفسهای شب بو!
یک من ! دااشته باشد باشد با باقلوای بوسه های عصرگاهی!با الکل آغوش شبانگاهی و دلبرانگیهای گاه و بیگاه!
خانه یک ما!میخواهد با عاشقانه های محجوبانه!!!
با غزلیات شمس و هایکوهای ژاپنی و اساطیر یونانی و فرشهای ایرانی!با دوبیتی های باباطاهر و غزلیات حافظ و گلایه های عاشقانه سعدی!!!
خانه در و دیوارش باید بوی باران های یکریز صد سال تنهایی مارکز را بدهد و عطر دسته گل بنفشه ی البادسس پدس!!!
خانه باید درش به روی غرور فروغ باز شود!
دل خانه باید به یاد شاملو و ایدا و آینه و شیار مورب گونه هایش بتپد!!!!
ایوان خانه باید برای دلبرانگیهایم...مردانگی هایت
برای قهوه ی چشمانم...برای انگبین لبهایت
غزل بسراید!!!!
آسیه محمودی
مطلبی دیگر از این انتشارات
مرزها را باور کن؛ اینبار
مطلبی دیگر از این انتشارات
خداحافظ فرمانده
مطلبی دیگر از این انتشارات
دختری در ?!