پسری با پیژامهی راه راه
من پس از دیدن این فیلم ......نمی دانم چه حسی داشتم.حس غریبی بود.لحظه ای تامل کافی نبود.
من وقتی در ویرگول دنبال مطلبی دربارهی این شاهکار سینمایی بودم ، متوجه شدم که هیچ مطلبی وجود ندارد.واقعا برایم عجیب بود. شاید بخاطر این بود که نمی دانستند چی بنویسند.حق دارند.
پس من شروع به نوشتن کردم.
برونو پسر ۸ ساله ای است که پدرش در جنگ جهانی دوم یک پیشوای آلمانی است. او مجبور می شود همراه با خواهر و مادرش خانه اش را ترک کند و به جای دیگری برود؛جایی عجیب.جایی که مزرعه دارانش پیژامه می پوشند.برونوی کوچک در به در دنبال کسی است که با او بازی کند.او روزی پسرکی پیژامه پوش را میبیند که پشت حصاری آهنین نشسته.
این فیلم هولوکاست از دوستی یک پسر یهودی و یک پسر آلمانی که پدرش یکی از اعضای مهم جنگ آلمان است حرف میزند.شاید خیلی از این فیلم ها وجود داشته باشد ولی گمان نمی کنم به این خوبی باشند.
فیلمی تماشایی با پایانی متفاوت
مانلی
پ.ن ببخشید خیلی وقته مطلب ندادم ?
مطلبی دیگر از این انتشارات
کاملترین نوع زیباییِ مردانه، شیطان است.
مطلبی دیگر از این انتشارات
قلبم از تو دور بود
مطلبی دیگر از این انتشارات
من آفتاب هستم که بیدریغ بتابم