این چله، خوشحال ترین آدم دنیام

درود خوش قلم ترینای جهان، سلام آفریده های خوشگل خدا، چطورید دردتون به جونم؟ (دقت کنید که من اگه خیلی احساساتی بشم میگم دورت بگردم، دردت به جونم، بمیرم الهی و...)



چلهههه تون (بگید چله. درست تره) مبااارک?

من جشن ها، مخصوصا از نوع ایرانی رو ستایش میکنم. توقع نداشته باشید که خوشحال نباشم...?

همونطور که همهههههه میدونن شب چله اصلا جشن زرتشتی نیست. بلکه در دین مهر پرستان بوده. ولی بعد از ظهور زرتشت جشن های قبلی ایرانی از بین نرفته و فقط تعدادی جشن دیگه به دین زرتشت اضافه شده. و جشن چله ام برای زرتشتی ها خییییلی ارزشمند و مهمه و در این روز اونطور که خوندم دعای نی ید میخونن که هرچی گشتم پیداش نکردم. اگه کسی این دعا رو داره برام بفرسته که من فردا شب بخونمش. سپاس. (بچا من تاااازه فلسفه سپاسو فهمیدم که بیشتر دوسش دارم دیگه. البته اختمالا شما میدونستید. سه چیز را پاس بدارید. پندار نیک گفتار نیک کردار نیک)


خب. جا داره اینجا بگم: شما ها همه شب یلدای منید...???(از طرف شما، شب یلدا و کوفت. شب یلدا و درد. و ادامه صحبت با دمپایی)

وجدان: خلی چیزی شدی؟

من: مگه نبودم؟??



اهم. همچنان اندکی روزمرگی (علاقم به روزمرگی میدونید از کجا میاد؟ اگه میدونید یه منم بگید) واسه فردا شب الان میخوام حافظو بیارم چند صفحه شو انتخاب کنم تمرین کنم جلو خانواده به چیز نرم?? (این فال نیست فال جداست)

و نقالی ام...همون نقالی گرد آفرید که دارم واسه مسابقه آماده میکنم رو میخونم. درسته که حفظش نیستم کامل، ولی واقعا حیفه تو این شب قشنگ نقالی و شاهنامه خوانی که از سنت های نسبتا جدید (راستش همه جا میگن قدیمی. اما من به همون دوران مهر و زرتشت و... میگم قدیم نا پونصدر سال پیش)

ولی من عاشق این تیکه از این نقالی ام بشینید براتون بخونم:

❤کمند، گرز، تیر، پیکان، رسمان بست به فتراک (یا فطراک یا هرچی) زین. زره رو پوشید! کمرو بست! نهاااااان کرد گیسو به زیر زره. بزد بر سر ترگ رومی گره! مرکبو آورد جلو، سوار اسب شد. رسید به سپاه سهرااااااب. گرد آفرییید به تااااخت و تااااز میان سپاه سپاه، و به دنبال سهراب!❤


هوی بز ها، نبینم شما ام هیچ کاری نکنید و مثل اطرافیان من بگید بخاطر یه دقیقه بیشتر آخه؟ بله بخاطر یه دقیقه بیشتر. والا???

#یارا_بی_اعصاب


و اینکه... یادتون نره ها. زندگی قشنگ ترینه. اگه نیاز باشه تودتو بزنی به خنگی تا شاد باشی و ازش لذت ببری...بازم این کارو بکن ارزششو داره. چون که قرار نیست حال و آینده ت رو هم بخاطر گذشته ی از دست رفته ت از دست بدی...





الان شروع زمستونه. یعنی تا پایان سال یه فصل، سه تا ماه و ۹۰ روز وقت وجود داره.

خودش یه عمرهههه هاااا!

دلت میخواد تا سال تموم نشده چیکار کنی؟

دلت میخواد یکی دو کیلو وزن کم کنی؟

دلت میخواد نماز خوندن یا هر چیزی رو واسه خودت عادت کنی؟

دلت میخواد اصلا عادتی رو ترک کنی؟

دلت میخواد یه مهارتی یاد بگیری؟

نمیدونم دلت چی میخواد. ولی باید بگم که تو همین یک چهارم سال هم میشه ها. اعتماد بنفس از همین چیزای کوچیک شروع میشه. به خدا فراموش نمیکنی. میشه بخشی از اعتماد بنفست. همین الان یاداشتشون کن. نباید یادت بره. هوی، به خودت فشار نیاری ها!?


بازم چله تون مبارک،

دوستون دارم :)