369Hz
مکان بی نشان
آسمان با پرواز پرنده معنا گیرد و زمین به رویش گیاه زمین آید،خشکی به دریا معنا بخشد و بی رنگ به رنگ معنا،و من با تو
زیبای بی آلایش آرامشم ای کاش میشد پرواز را ضمیمه آسمان کرد تا هر پرنده ای که پرواز کرد دیگر به زمین ننشیند،ای کاش میتوانستم وجودم را به عهد پایبند کنم تا هر وقت دهان عهدی بست باز نشکند...
ای کاش میتوانستم آنچه را از یاد برده ام به خاطر بیاورم تا فراموشی دلیل بد بودن هایم نشود،ای کاش میتوانستم آرامش را به وقت بیداری ام پیوند دهم تا آنوقت که بیدارم دیگر نشکنم...
برای من ساحل شدن به وقت طوفان خانه شدن به وقت خشم و اندوه و لبخند شدن به وقت کجی خلق را در نامه ای که برایم مینوسی مهر کن و چون پرنده خوشبختی اش بر آسمان اوج گرفت نشانی اش را در قلب آسمان در ناکجا آباد ترین مکان بی نشان یاد آور شو.
آماـבرا !
مطلبی دیگر از این انتشارات
نان و پرتقال
مطلبی دیگر از این انتشارات
باز هم درد!
مطلبی دیگر از این انتشارات
بار دنیا بس سنگین است و من دارم له میشوم.