نمیدونم دوباره.

خب ایده ای برای نوشتن ندارم،

کاری برای انجام دادن ندارم

و تقریبا هیچی ندارم.

جز خودم.

منظورم اون روحیه ای هست که من نمیشناسم.

"چون، هیچکاری انجام نمیدم"

و سوال واقعی اینه که من کیم.

و واقعا چی میخوام

و چه چیزی واقعا منو خوشحال میکنه.

تا بفهمم چرا زندگی میکنم.

آیا همه لحظه های زندگی مهمن؟
آیا من واقعا برای خودم زندگی میکنم؟

انگار توی مانداب ام.

ولی فقط نشسته ام.