مهندس نرم افزار، توسعه دهنده، برنامه نویس
تغییر فرم وبلاگ نویسی
الان سال ها از اوج و فرود وبلاگ میگذرد اما این به معنی کاهش تولید محتوا نیست. بلکه شکل و فرم آن تغییر پیدا کرده. ما هم نیاز داریم این تغییر را بشناسیم و با آن تطبیق پیدا کنیم.
سال ها پیش وبلاگ نویسی رواج فراوانی داشت. وبلاگ ها زود معروف می شدند و خواننده پیدا می کردند. البته الان هم سال هاست که وبلاگ نویسی سقوط شدیدی داشته. آن زمان که دسترسی به کامپیوتر و اینترنت خیلی خیلی محدود تر از الان بود تا یک پست جدید منتشر می کردی ده تا بیست تا کامنت می گرفت. اما الان کلا کامنت چیز نایابی شده. تولید محتوا از بین نرفته ولی چه بلایی سر وبلاگ ها آمد؟ چطور می شود دوباره به آن حجم بالا از مخاطب دست پیدا کرد؟
این موضوع علت های زیاد و البته راه حل های زیادی هم دارد. اولین راهی که برای افزایش مخاطب به ذهن من می رسد استفاده از یک پلتفرم تخصصی و گروهی انتشار محتواست. خودتان را جای کسی بگذارید که در یک حیطه خاص مثل توسعه نرم افزار یا محیط زیست یا مثلا سیاست فعالیت می کند. این آدم چطور می تواند مطالب مورد علاقه اش را یک جا کنار هم ببیند؟ اگر قرار باشد هر آدمی وبلاگ خودش را داشته باشد چه چیزی جز Search بی هدف گوگل آنها را در کنار هم قرار میدهد؟ چه مکانیزمی جز بررسی مستقیم اون وبلاگ و دید زدن آمار بازدید و تعداد کامنت ها به شما نشان می دهد که آن وبلاگ چقدر پر مخاطب یا کم مخاطب است؟ یک زمانی Google Reader و الان هم Feedly به طور محدود این کار را میکردند. به هر حال الان کسانی که مطالبشان را در وبلاگ های شخصی خودشان منتشر میکنند چنین ابزاری در اختیار ندارند. یک پلتفرم تخصصی انتشار محتوا یا حداقل یک وبلاگ گروهی درست و حسابی میتواند بخشی از این مشکل را حل کند.
اول مثال میزنم بعد توضیح میدهم. اگر برنامهنویس باشید، خصوصاً اگر داتنت کار باشید، به احتمال زیاد با وب سایت dotnettips.info آشنا هستید. این وب سایت یک پلتفرم تخصصی انتشار محتوا در زمینه توسعه نرمافزار در سکوی داتنت است. ترکیبی از چندین نویسنده که به طور پیوسته تولید مطلب میکنند، تعداد قابل توجهی مخاطب که مطالب را امتیاز دهی کرده و مشارکت بالایی در پلتفرم دارند. همین طور بخش هایی برای ارسال اخبار یا ارتباط بین اعضای وب سایت. وحید نصیری و مشارکت کنندگان این وب سایت موفق شده اند یک پلتفرم انتشار محتوا بسازند. مطلبی که در این سایت منتشر شود دسترسی خیلی خوبی به مخاطبان جدی دارد. از طرفی هر کدام از مطالب منتشر شده در معرض داوری و پرسش و پاسخ همگان قرار دارد. پس یک تازه وارد که شناختی از نویسنده ندارد خیلی راحت تر می تواند ارزش و اعتبار مطلب را بسنجد. به این ترتیب است که مطلبی که در این پلتفرم منتشر میشود مخاطب بیشتری خواهد داشت تا همان مطلب در یک وبلاگ شخصی.
مشابه این پلتفرم را قبلا در جاهای دیگری مثل CodeProject هم داشتیم. حتی بعضی Forum های ایرانی مثل barnamenevis.org و tuningtalk.com هم با ساختن یک Community کمک کرده بودند تا مطالب راحتتر به دست مخاطبان برسند و فیدبک بیشتری ایجاد کنند. وبلاگ نویسی شخصی کار در محیط انفرادی است. درست است که آزادی عمل بیشتری به تولید کننده محتوا میدهد اما به همان نسبت هم او را در انزوا قرار میدهد. به عبارت دیگر وبلاگ نویسی امروزه شاید بیشتر مناسب کسانی که است شخصیت خیلی خیلی مستقلی مثل رییس جمهوری یک کشور دارند باشد. یا مناسب کسانی که اصولاً خیلی دنبال مخاطب نیستند باشد، مثل بخش های اطلاع رسانی یک موسسه تولیدی یا مالی. یا کسانی که کنترل خیلی بالا روی مطالب و UP بودن همیشگی وب سایت نیاز دارند.
وبلاگها خودشان وقتی در اوج محبوبیت بودند چیزهایی را از رقبای سنتی خودشان مثل روزنامهها و مجلهها کش رفتند و جا را برای آنها تنگ کردند. وبلاگها دسترسی پذیر راحتتری نسبت به رسانههای کاغذی داشتند، زودتر Update میشدند و تعاملیتر بودند. در نتیجه درصدی از مخاطبان مطالب کاغذی را به خودشان جذب کردند. در عوض خوانندهها را عجولتر کردند و نویسندههای غیر حرفهای را وارد میدان کردند. آمار مطالب چرت و پرت را بالاتر بردند و شیوع شایعات را بیشتر کردند. البته به افراد معمولیتر جامعه اجازه حضور دادند و صدای کسانی شدند که تا آن زمان صدایشان خیلی شنیده نمیشد.
در طول شش هفت سال گذشته همان بلایی که وبلاگها بر سر مجلهها و روزنامهها آوردند، این بار شبکههای اجتماعی مثل تویتر، اینستاگرام و تلگرام بر سر وبلاگها آوردند. در واقع تلگرام و امثالهم انتقام مجلهها و روزنامهها را از وبلاگها گرفتند. آنها مطالب را باز هم سطحیتر کردند و به همان نسبت ضریب نفوذ را باز هم بالاتر بردند. الان دیگر مردم از زیر لحاف هم میتوانند مطلب بخوانند، فیدبک بدهند، باز نشر کنند و حتی محتوا تولید کنند. الان دیگر حتی افرادی که هم از تکنولوژی به دور بودند و هم از نوشتن و تولید محتوا، هم میتوانند یک کانال یا گروه تلگرام داشته باشند و در جهت علاقه خودشان از آن استفاده کنند. خیلی از خانوادهها گروههای تلگرامی دارند که بیشتر با هم در ارتباط باشند. حتی در دورترین نقاط ایران هم میتوان از هر چیزی عکس و فیلم گرفت و در اینستاگرام گذاشت و حتی مخاطب پیدا کرد.
خوب و بد معنی ندارد. تکنولوژی و رفتارهای اجتماعی پیشرفت میکند و تغییر مییابد. ما نمیتوانیم آنها را کنترل کنیم یا حسرت دوران خوب گذشته را بخوریم. ما فقط میتوانیم آنها را خوب بشناسیم و سعی کنیم با آن تطبیق پیدا کنیم. چه به عنوان کسی که تولید کننده محتوا است و دنبال مخاطب میگردد و چه به عنوان مصرف کنندهای که دنبال مطالب خوب و به درد بخور میگردد. چه به عنوان کارآفرینی که به دنبال فرصتهاست چه به عنوان پدر و مادری که میخواهد بچهاش را از بخشهای بد فضای سایبری حفاظت کند.
گسترش شدید موبایل و اینترنت همراه طیف متفاوت و خیلی وسیعی از مخاطبان و تولید کنندگان محتوا به وجود آورده است. برای تولید محتوا دیگر نیازی به یک لپتاپ یا کامپیوتر دو میلیون تومانی نیست. دیگر برای داشتن اینترنت نیازی به فرم پر کردن و انتظار یک ماهه برای اتصال اینترنت ADSL نیست. با یک موبایل 250 هزار تومانی و یک سیم کارت 20 هزار تومانی هم میشود وارد گود شد.
شبکههای اجتماعی برخی نقایص وبلاگها را برطرف کردند. هنوز هم که هنوز است بیشتر وبلاگها مکانیزم خیلی خوبی برای Notification به مخاطبان ندارند. اگر در یک وبلاگ کامنت بگذارید راه خیلی خوبی برای این که بفهمید کامنت شما تایید شده یا نه، کسی آن را Like کرده یا نه، و این که Reply آن چه بوده وجود ندارد. بعضی وبلاگها برای شما ایمیل میفرستند. اما فقط بعضی از آنها. تاز آن هم کنترل خیلی زیادی روی آن نیست. صاحب وبلاگ به راحتی میتواند شما را Spam کند. اما در عوض یک شبکه اجتماعی مثل Linkedin خیلی موثرتر این کار را انجام میدهد و Notification شما را مدیریت میکند. با خودمان رو راست باشیم وبلاگها در مقایسه با امکانات امروزی کمی عقب افتاده هستند. حداقل از نظر فنی مدتهاست پیشرفت قابل توجهی ندارند. زمانی که سرویس Google Reader در اوج محبوبیتاش تعطیل شد خیلی تعجب کردیم، ولی الان داریم میبینیم که گوگل خیلی هم اشتباه نکرده بود.
از دید من و بعضی آدمهای دیگر، خلایی بین وبلاگهای دیروز و شبکههای اجتماعی امروز وجود دارد. هیچ کدام یک انتخاب کامل نیستند. وبلاگها زیادی سنگین هستند و نه از نظر فنی و نه از نظر محتوایی انتخاب خوبی برای دنیای موبایلی امروز نیستند. تویتر، تلگرام و اینستاگرام هم زیاده از حد عجولانه هستند. الان دو سه سال است که در کنار پلتفرمهای تخصصی تولید محتوا مثل DotNetTips و بخش مقالات Linkedin، راه حل جدید دیگری هم ظهور کرده که ظاهر امید بخشی دارد. این راه حل جدید یک پلتفرم به اسم Medium است.
علیالظاهر مدیوم امکان انتشار مطالب طولانیتر از تویتر را به کاربر میدهد در حالی که هم به خواننده مطالب مرتبطتری را پیشنهاد میکند و هم نویسنده را به گروههای موثرتری معرفی میکند. من تا حالا آن را امتحان نکردهام، نه مطلبی منتشر کردهام و نه خواننده جدی مطالبش بودهام. اما به هر حال چیزهای خوبی از آن شنیدهام و علاقمند هستم آن را امتحان کنم.
خوشبختانه مدیوم یک معادل فارسی هم دارد به اسم ویرگول. خود مدیوم سکوی مناسبی برای انتشار مطالب فارسی نیست. هم به خاطر مسائل RTL و تقویم شمسی و فونت، هم به خاطر الگوریتمهای پیشنهاد مطالب و نویسندگان مرتبط و هم به خاطر کم مخاطب بودن در حوزه زبان فارسی و مخاطب ایرانی در مدیوم. ویرگول میتواند مشکلات مدیوم را برطرف کرده و معادل خوبی برای آن باشد. یادم نیست که تیم پشت سر ویرگول چه کسانی هستند اما آرزو میکنم که در کارشان موفق باشند. هر چند که ویرگول تازه کار است و نمیدانم وضعیت مخاطب و پشتیبانی فنی آن چطور خواهد شد ولی به هر حال آن در لیست علاقمندیهای برای تست قرار دادهام.
چیزی که در طول سالهای وبلاگ نویسی نگرانش بودهام و به آن فکر کردم این بوده که از یک آدرس به یک آدرس دیگر نروم و اجازه ندهم مطالب قدیمیترم گم شوند. این نگرانی خیلی بیجا نبوده ولی خیلی هم مهم نبوده. الان دارم فکر میکنم که اثر تولید یک محتوا در حد وبلاگ و میکروبلاگ و شبکه اجتماعی خصوصاً در زمینه تکنولوژی، خیلی طولانیتر از دو سه سال نیست. تا حالا خیلی برای من پیش نیامده که مطالب قدیمیتر از چهار سال مورد ارجاع جدی قرار بگیرند. منظور این که سعی میکنم خیلی نگران عوض کردن آدرس از وبلاگ به مدیوم یا ویرگول نباشم.
یک نگرانی دیگر که هم راجع به مدیوم دارم و هم راجع به ویرگول، فیلترهای چند طرفهای است که ممکن است در مورد هر دو صدق کند. فیلترهایی که حکومت ایران به طور کلی و جزیی ممکن است اعمال کند و فیلترهایی که خود مدیوم ممکن است به اسم تحریم اعمال کند. نگرانیها فنی خصوصاً در مورد ویرگول پر رنگ تر است. سرویسهای وبلاگ ایرانی در طول دوران اوج خودشان مشکلات زیادی داشتند. هم مشکلات پاک شدن مطالب داشتند و هم مشکلات عدم ارائه Backup به صاحبان وبلاگها. این موضوع ممکن است در مورد ویرگول هم پیش بیاید. بدتر از اینها ممکن است حکومت تصمیم بگیرد سرویس ویرگول را به هر دلیلی به طور کلی مسدود کند یا این که بدتر از همه اینها، نویسندگان مطالب در وبلاگ را به دلایل مختلف تحت تعقیب قضایی قرار دهد. چیزی که در طول سالهای گذشته متاسفانه کم پیش نیامده است.
خلاصه موضوع این که شاید شکل تولید و مصرف محتوا خیلی عوض شده باشد ولی کیفیت و خصوصاً کمیت آن خیلی کمتر نشده است. نکته دوم این که به هر حال وبلاگ نویسی هم در کنار استفاده از ایمیل کمی Old School شده و چه بخواهیم چه نخواهیم نیاز داریم که کمی به روز بشویم!
این مطلب را هم ببینید.
این نوشته در این آدرس هم منتشر شده است.
مطلبی دیگر از این انتشارات
چرا محتوا بخش مهمی از بازاریابی است؟
مطلبی دیگر از این انتشارات
تمام عنوان پستهای رقبا در کمتر از 1دقیقه
مطلبی دیگر از این انتشارات
ابزارهای تقویم محتوا