معتادش شدم...

قهوه قجری
قهوه قجری

بعضی ها اعتیاد آورند! فرقی هم ندارد، شخص باشد، نوشیدنی باشد، تکنولوژی باشد یا هر چیز دیگری؛ همین که مصرف شان کنی، وابسته ات می کنند. خوبی و بدی شان فرقی ندارد! سمی ترین ها هم جوری خودشان را می چسبانند که عدم اعتیاد غیر ممکن شود. معتاد که شدی، نقطه ضعفت می شوند. نبودشان چنان برزخی به پا می کند که بیا و ببین. اما اعتیاد خوب است؟ من و تو تعیین نمی کنیم! گاهی خوب است، گاهی بد. خاکستری است؛ مثل هنرپیشه محبوبی که با خاکستری ترین نقش ها هم جا خوش می کند کُنج قلب. این تو هستی که انتخاب می کنی معتاد شوی یا نه. گاهی مواد مخدر، کم خطرتر از بعضی آدم هاست که معتادشان هستیم. گاه یک فنجان قهوه روزانه که از قضا معتادش هستیم، احسن الحال می گرداند احوال را. همه چیزش به من و تو بستگی دارد، به ما و انتخاب هایمان؛ انتخاب چیزی یا کسی که ارزش معتاد شدن را داشته باشد.