یک پیچیدگی دوست داشتنی

دوستی پیچیده است، مثل یک اتاق به هم ریخته،
بحث تفاوت ها و اعتماد و محبت؛
حرف های بی مورد طنز؛
به نظرم دوستی ها رو زیادی بزرگ کردن،
یک سری ارتباط های بی معنی برای پر کردن وقت،
سیگنال های رادیویی بی هدف که در هوا به دنبال آنتن ان؛
اما بعضی سیگنالا ارزششو دارن که براشون رادیو رو روشن کنی،
هارمونی هایی که بی صدا در وصف اشتباه در میان؛
خالصیت های بی پایان؛

این یکی برای توعه سالومه.

اونایی که سالومه رو میشناسن، میدونن دارم راجب چی حرف میزنم؛
سالی از اون آدماییه که میدونی دست رد به سینه ات نمیزنن؛
از اون آدمای امنه؛
وایب رقص و خنده میده،
وایب پارتی های شبانه ی پر از قهقهه رو میده؛
وایب شامپاین و لباس آبی میده،
سالومه وایب خیلی چیزا رو میده،
و توی تمام اون وایبایی که سالومه میده، هیچ چیز بدی نیست:)

سالومه عزیز:

بودی

برای:
برای تمام کارکترایی که کمک کردی درستشون کنم
برای تمام پستایی که توی نامگذاری اشون کمک کردی
برای تمام زرایی که با هم زدیم
برای تمام زرایی که نزدیم
برای این همه برای غیر تکراری
برای اینکه بودی

هستی

بهت افتخار میکنم که:
بهت افتخار میکنم که یک سال دیگه توی این دنیا دووم اوردی
بهت افتخار میکنم که نشکستی
بهت افتخار میکنم که مهربونی ات رو از دست ندادی
بهت افتخار میکنم که انقدر قلب بزرگی داری
بهت افتخار میکنم که هنوز هستی

خواهی بود

نگران نباش:
نگران نباش میتونی چند سال دیگه هم بگذرونی
نگران نباش میتونی به چیزی که میخوای برسی
نگران نباش آینده دور نیست
نگران نباش ما پشتتیم
نگران نباش تو خواهی بود

بودی،هستی و خواهی بود

مرسی:
مرسی که همیشه کمک کردی
مرسی که کنارمون خندیدی
مرسی که همه ی اون پرسشنامه های مزخرفی که برات میفرستمو جواب میدی
مرسی که با من مصاحبه کردی (مصاحبه/نوجوونی،بستگی داره چجوری نگاه کنی...!)
مرسی که بودی و هستی و خواهی بود

پ.ن: تولدت مبارک:)

اینا سالومه ان:

Sometimes all I want is to head West on 20 in a car I can't afford, with a plan I don't have, just me, my music, and the road.

بعضی وقتا فقط میخوام برم سمت غرب تو خیابون بیستم، با ماشینی که وسعم نمیکشه، با نقشه ای که ندارم، فقط من، اهنگام و جاده

baby driver