من هنوز زندم!
Tabestoon kootahe
دوباره کنار آب
زیر ستاره هاییم
خوشحال از این که تو بهترین سه ماه سالیم
تنها مشکل اینه که تحت فشار خوابیم
همه چی عالیه ولی اگه بذاره پاییز
چرا میره جلو عقربه هی
متنفرم از ته دل
من از اول مهر
میخوام م*ست شم بکنم خدا رو نگاه
اینقدر بکشم تا که بدم ششا رو ب گـ*ا
چون من هیدنم
ایده میدم دیوونم
پس شب بمون پیشم تنها نشو
چون که میدونم دوست داری این اخلاقمو
توو من توی تخت روی هم روی بنگ
عود و شمع با نور کم
فردا رو بی خیال تا هست امروز
من و تو و دوست خوبمون گری گوس
به هر حال هر سال برگا رنگ می گیرن
یه چند ماه سبز آخر با زرد میمیرن
تابستون رفت و سرما تنمو افتاده کرد
توی خماری و صبر عین معتاد کرک
ولی زیر گریه ی پاییز خیس نمیشیم
زمستونم سوییس نریم میریم پیست دیزین
بهارم که هوا ابر فقط بوی خوب داره
که داره به ما میگه تابستون تو راهه ولی
تابستون کوتاهه
ما تا میتونیم
پیش هم می مونیم
دوستای صمیمی
کاررای قدیمی
اینجا ما همینیم
مادمازل با شینل
آب میشی مثل کارامل
فلسفه دنیا دو روزه
هر شبش کُنیاکو دوده
اون دختره همبازیمه
هرجا میره برنامه برف بازیه
چندماهیه میدونه شب با کیه
هه
من برم اونم تنها میشه
فکرش منم و تو لیوان ود*کا
امشب میخواد لایوین لا ویدا لوکا
وید و کوکا تا به نصفه شب زدن
تموم میشه با یه چشم به هم زدن
ولی اگه خورشید نره
تا آخر عمر اینجا خوش میگذره!
پس تا روزی که نیان برگای خیس
زندگی میکنیم
انگار فردایی نی
حس میکنیم سـ*کسی شدیم
روی موجای مکزیکوییم
لم دادیم روی شن های ساحل
دریا رو میبینم تو اون چشای زاغت
میگم اووو لا لا
برم قربون اون پاها
ته شهریوره لیکوره زرد آلو
میخوریم و می کنیم و میکنیم برف پارو
عشقم اینه زندگیمون
میخوام قر بدی روم
در گوشم بگی
ک.ص خوار زندگیمون
میاد روزی که
دو تایی میمونیم خمار یه بوس دیگه
تا ونوس میره صدای تابستون
وقتی پام زیر سرت جای بالش بود
ولی نه ما دیگه هرچی بگیم بهانست
اسمونمون آبی مث مدیترانس
مث مدیترانس
تابستون کوتاهه
نما تا میتونیم پیش هم میمونیم
دوستای صمیمی
کارای قدیمی
تابستون کوتاهه ما تا میتونیم پیش هم می مونیم
دوستای صمیمی کارای قدیمی اینجا ما همینیم
کاشکی دنیا یادش بره ما رو
نبینیم طلوع آفتابو
نگاها رو من و تو بود عین عروسی
همه تو کف عین جکوزی
تو میگرفتی دستت هرمس
منم کفش و کمر و کلام سبز و قرمز
هر روز میدیدم 7 صبحو بات
تنت نرم و رنگ شکلات
نمیکردمت از بدنم جدا
تن تو بود گرم تر از سونا
برگا همه ریختن ولی شاخه هست
کم کم باید بارو بست
باید برگردیم خونه هامون ساک به دست
چیزی که مونده یه خاطرس
الان بغلت کنم بینمون کاپشنه
کاش بشه برفا زود تر آب بشه
چون من رو فکرم دم ساحله
باید 9 ماه وایسم عین زن حامله
من همین جا می مونم
این همه روز میگذره زود
دور همیم این همه دوست
من تا بشه میچوقم
این همه روز میگذره زود
زاخار بهم بگو چی کمه توش
تابستون کوتاهه ما تا میتونیم پیش هم می مونیم
این همه روز میگذره زود
دوستای صمیمی کارای قدیمی اینجا ما همینیم
این همه روز میگذره زود
دور همیم این همه دوست
تابستون کوتاهه
ما تا میتونیم
پیش هم می مونیم
دوستای صمیمی
کارای قدیمی
اینجا ما همینیم
file:///storage/emulated/0/Download/Zedbazi%20-%20Tabestoon%20Kootahe..mp3
مطلبی دیگر از این انتشارات
خودزنی
مطلبی دیگر از این انتشارات
و در نهایت هیچ نهایتی وجود ندارد!
مطلبی دیگر از این انتشارات
سوگ،دوست صمیمی من