آیا ادعاهای اخلاقی ما «کَشک» است؟!


با شروع جنگ روسیه و اوکراین افراد بسیار زیادی در سراسر دنیا و به خصوص ایران علیه تجاوز روسیه به اوکراین موضع گرفتند و آن را محکوم کردند. «به این معنا که آن را عملی غیراخلاقی دانستند» خود من در همین صفحه به واکاوی ماجرای اوکراین و روسیه از جنبه‌های مختلف پرداختم و بعضا موضع نویسندگان دیگر را نیز پوشش دادم. با این حال محافظه‌کارانه و نه از روی عافیت‌طلبی در هیچ‌جا گفته نشد که تهاجم روسیه به اوکراین صد در صد غیرقابل قبول و غیراخلاقی است، اگرچه که در بسیاری از لحظات شخصا از زورگویی، قساوت و بی‌رحمی روس‌ها متنفر شدم.

اما چرا؟ چرا باید در محکوم کردن قطعی و مطلق روس‌ها و شیطانی خواندن اعمال آن‌ها احتیاط کرد؟ در حالی که خون ما را به جوش آورده‌اند...

آن‌هایی که با اصول اخلاقی آشنا هستند می‌دانند که اصل بنیادین اخلاق که سنگ بنای آن است این گزاره است: «آنچه برای خود می‌پسندی برای دیگران هم بپسند و آنچه برای خود نمی‌پسندی برای دیگران هم نپسند» (و بر خلاف باور عموم این گفته‌ی یکی از امامان شیعه نیست و گزاره‌ای بسیار بنیادی‌تر و دیرینه‌تر از این حرف‌هاست.)

گزاره‌ی موردنظر یک سنگ محک و آزمون برای ادعاهای اخلاقی ماست و با الک کردن ادعاهای اخلاقی ما مشخص می‌کند که ایا آن‌ها واقعا قضاوت‌هایی اخلاقی هستند یا صرفا احساساتی تند و غرض‌هایی شخصی و گروهی.

آیا این قضاوت‌های ما حقیقتا اعتباری اخلاقی دارند یا صرفا موضع گرفتن به نفع طرفی هستند که در مقابل دشمنی مشترک قرار گرفته است. موضع گرفتن نه به خاطر نفس عمل که براساس قاعده‌ی دشمنِ دشمنِ من، دوست من است.

این گزاره این امکان را به ما می‌دهد که در یک موقعیت مبهم اخلاقی خود را در جای طرفین درگیر یا درموقعیتی مشابه قرار دهیم و با بازجویی از خود متوجه شویم که آیا موضع‌گیری اولیه‌مان واقعا اخلاقی بوده است یا نه؟

برای مثال من در همین صفحه پستی منتشر کردم با عنوان ایران هرات را می‌گرفت؛ اگر حکومتی نرمال داشت!

در این پست من توضیح داده‌ام که تحت شرایطی حکومت می‌توانسته هرات را به ایران برگرداند و مطمئنم که بسیاری از ایرانیان همین ادعاها و آرزوها را علاوه‌بر هرات درباره‌ی بحرین و حتی آذربایجان هم دارند.

یک لحظه تصور کنید که کشور ما قدرتی نظامی، سیاسی و اقتصادی در حد روسیه داشت و می‌توانست به این اهداف جاه‌طلبانه و اتفاقا مطابق خواست ملی فکر کند. فکر می‌کنید اقدام برای چنین بازگشتی با عملی غیر از قهر و جنگ و کشتار ممکن می‌شد؟ فکر می‌کنید مثلا بحرینی‌ها برای ما شیرینی و شربت می‌آوردند و می‌گفتند: بفرمایید تو! خیلی خوش آمدید! صفا آوردید!

نه! قطعا جلوی ما مقاومت می‌کردند و ما باید از جنازه‌ی آن‌ها رد می‌شدیم اگر می‌خواستیم به هدفمان برسیم. درست مانند همان کاری که روس‌ها انجام می‌دهند. روس‌هایی که ما آن‌ها را محکوم می‌کنیم. روس‌هایی که از نظر خودشان می‌خواهند پاره‌ی وطن را به روسیه برگردانند.

بنابراین ریاکارانه و سبک‌سرانه خواهد بود و نه یک موضع‌گیری اخلاقی، اگر حملات و رفتار روسیه را محکوم کنیم در حالی که خود چنین خواب و خیال‌هایی می‌بینیم. پس محافظه‌کاری من در این مواقع به همین دلیل است.

اما سوال مهم‌تر شاید این باشد که اصولا چرا ما چنین افکار و مقاصدی داریم؟ چرا چشم به بحرین داریم؟ چرا همسایه‌ی مسلمان یک ارمنی، مخفیانه و به دور از چشم مادرش به گوش یک نوزاد ارمنی اذان و اشهد می‌خواند!؟

جهان‌وطن‌ها می‌گویند این عوارض ملی‌گرایی و غیرتِ مذهبی است. جایی که خون انسان‌های زنده و دارای احساس و آرزو که گوشت و پوست و استخوان دارند و درد را حس می‌کنند ریخته می‌شود تا مقولات انتزاعی و قراردادی در اولویت قرار بگیرند.