ایدهپرداز، روانشناس، نويسنده و استراتژيست كسب وكار. من در زمینههای روانشناسی، سرمایهگذاری، کسبوکار، بازاریابی، نویسندگی و محتوا مینویسم. سایتم: aliheidary.ir
معرفی کتاب: ماجرای واقعی بانویی در ون
رفاقتی در حیاط خانه؛ آن هم به مدت پانزده سال! این خلاصه تجربه دوستانه مردی است با پیرزنی در حیاط خانهاش. ماجرا هم واقعی است. آلن بنت، نویسنده کتاب «بانویی در ون» تصمیم میگیرد با خانم شپرد، یک بیخانمان سرگردان، وارد گفتوگو شود و این آشنایی به پانزده سال رابطه دوستانه بین این دو میانجامد. بنت، نمایشنامهنویس و جستارنویس شهیر بریتانیایی است که علاوه بر نگارش داستان، فیلمهای زیادی از روی آثارش ساخته شده. آثار متعددی هم از او در «تئاتر سلطنتی انگلستان» روی صحنه رفته.
اما کتاب «بانویی در ون» از این نویسنده با ترجمه مزدک بلوری از سوی نشر «نی» به فارسی ترجمه شده. بنت این کتاب را سال ۲۰۱۵ نوشت. ماجرا اما برمیگشت به سالهای دهه ۱۹۶۰؛ زمانی که بنت، به خانم شپرد اجازه داد در حیاط خانهاش بیتوته کند. شپرد، پیرزنی بیسرپرست و بیخانمان و البته لجوج و پرخاشگر بود که در یک ماشین ون زردرنگ کهنه زندگی میکرد. اوايل هم به شکلی اتفاقی ماشینش را جلوی خانه بنت پارک کرده بود.
اما کمکم آزار و اذیت مردم و مأموران شهرداری بیشتر شد، بنت دلش سوخت و او را به حیاط خانهاش راه داد. البته ابتدا قرار بود مدت کوتاهی در حیاط خانه بنت باشد اما این مدت کوتاه در نهایت به پانزده سال رسید! دلیل پایان این همسایگی عجیب هم انصراف بنت از تصمیمش نبود بلکه شپرد همانجا درگذشت؛ همانجا داخل ون! نکته عجیب رابطه بین بنت و شپرد این بود که بنت اجازه داد پیرزن زندگی عجیب و غریب و فضای مسموم خودش را داشته باشد.
فقط گاهی تلاش میکرد در کارهای شپرد به او کمک کند. در عین حال اما تأثیراتی که این دو فرد بر زندگی همدیگر میگذارند، وقایعنگاری جالبی از آب در آمده. بنت جزئیات زندگی خانم شپرد را با دقتی بصری به تصویر میکشد؛ از لباسهای پرزرق و برق، مهمانی و عادات عجیب آراستن گرفته تا تعصبات و اعتقادات رازآلودش.
البته بنت گاهی هم درباره او میگوید: «گاهی اوقات کارهایی میکرد که واقعاً دلم میخواست خفهاش کنم!» ماجرا از این قرار است که شپرد با توهماتش خوش است و در عین بیخانمانی نوعی غرور و اعتمادبهنفس عجیب هم دارد؛ اخلاقی که با وضعیت غیربهداشتی زندگیاش گاهی بنت را به حالت انزجار میرساند. با این حال شپرد اندوهی دارد که به گذشته ناکامش برمیگردد.
بنت میگوید: «درگیری روزمره شپرد با همسایگان، عابران و ولگردها آنقدر حواسم را پرت میکرد که نمیتوانستم دربارهاش بنویسم، اما انتقال او به باغ خانهام و دور شدنش از سر راه عابران و کنجکاوها باعث شد که هر دوی ما زندگی آرامتری داشته باشیم؛ در واقع میتوانستم بهراحتی او را فراموش کنم، مثل وقتی که آدمها با هم ازدواج میکنند.
جالب آنکه این من بودم که فکر میکردم دارم کار خیرخواهانهای برایش انجام میدهم، اما نظر شپرد کاملاً عکس این بود و اعتقاد داشت که اوست که به من لطف کرده! در واقع او همیشه با نوعی زره خودخواهانه در مقابل دنیا ایستاده بود.» بنت در جایی دیگر، طی یادداشتهایش درباره این کتاب مینویسد:
«هریک از ما در برههای از حیاتمان مجبوریم از کسی مراقبت کنیم؛ کاری که بهندرت با میل و رغبت انجامش میدهیم. پرستاری کردن ما، معمولاً با نوعی بغض و کینه همراه است. با این حال انتخاب با ماست که نسبت به این کار چه احساسی داشته باشیم.» بانویی در ون، یک درام خندهدار و تأثیرگذار است که یکراست سراغ نگرش ما نسبت به شفقت، مهربانی، پیری، تنهایی، خلاقیت، بربریت در مقابل تمدن، حد و حدود عشق، عدالت، اعتقادات بشری و زندگی جمعی میرود.
مهمترین و جهانیترین موضوعی که این کتاب سراغ آن رفته، نحوه مواجهه و زندگی با افراد «دشوار» است.البته فیلمی سینمایی با همین نام هم در سال ۱۹۹۹ با بازی مگی اسمیت و کارگردانی نیکلاس هاینتر بر اساس این کتاب ساخته شد که تماشای آن از جذابیت خواندن کتاب کم نمیکند.
حتما بخوانید:
همچنین بخوانید:
به این ۱۰ دلیل به مغز خود اعتماد نکنید!
با انسانهای سمی چه کنیم؟ + ۱۵ روش برخورد و معرفی ۱۰ نوع آدم سمی!
مطلبی دیگر از این انتشارات
نوشتن با دوربین؛ پروندهی ابراهیم گلستان به بهانهی درگذشت او
مطلبی دیگر از این انتشارات
«خودت باش» توصیهٔ مزخرفی است، چه دختر باشی چه پسر
مطلبی دیگر از این انتشارات
روانشناسی موفقیت: ۱۰ توصیه روانشناختی که موفقیت تان را تضمین میکند