«دنبالهروِ هرکسی نباش، ولی از هرکسی توانستی یاد بگیر!» آدرس سایت: dastandaz.com | ویراستی: Dast_andaz@ | ایمیل: mohsenijalal@yahoo.com
چالش هفته: (چالش اول: ?مادرکُشی!?)
"چالش هفته" از کجا آمد؟
دوست خوبم آقای حمیدرضا محمدیپور در یادداشت «خاطرهای برای چند روز پیش + یک پیشنهاد»، پیشنهاد خوب و قابل تحسینی را ارائه کرده بود که نمیشد بیتفاوت از کنار آن گذشت. ایشان نوشته بودند: «فکر کنم خوب است که هر چند وقت یکبار یک چالشی به وجود بیاید و همه ویرگولیها دربارهاش بنویسند، با یک هشتگ خاص و ساخت لیستی که همه آن نوشتهها را در بر بگیرد.»
خُب بیایید بدون هیچ عذر و بهانهای، این پیشنهاد خوب و ستودنی را ارج بنهیم و دست به کار شویم.
دوستانی که دلشان به حال محیط زیست ایران میسوزد و نگران سرزمین مادریشان هستند. چنانچه مایل بودند با چالش این هفته همراهی کنند.
عنوان یادداشتی که برای همراهی با این چالش، مینویسید، ترجیحاً همان عنوان مطرح شده برای چالش باشد. مثلاً برای همراهی با همین چالش از عنوان «?مادرکُشی!?» استفاده کنید. خواهش میکنم عنوان را کامل و دقیق (به همراه ایموجیها) بنویسید و چیزی کم و زیاد نکنید. بگذارید این هفته یادداشتهای متعدّد دوستان با این عنوان، توجّه تمام کاربران ویرگول و حتی فضای مجازی را برانگیزد و آنها را نسبت به وضعیّت بحرانی محیط زیست در ایران بیش از پیش حسّاس کند.
لطف کنید از هشتگ «چالش هفته» استفاده کنید تا فهرست کردن و دستیابی به مطالب چالش، آسانتر باشد.
مقدمه:
نمیدانم مستند "مادرکُشی"ساختهی "کمیل سوهانی"دغدغهمند با موضوع "بحران آب در ایران" را دیدهاید یا خیر؟ اگر ندیدهاید حتماً ببینید تا متوجّه شوید که چه بر سر سرزمین مادری ما، ایران، آمده است که کارش در حوزهی آب (فعلاً به حوزههای دیگر کار نداریم!) به اینجا کشیده شده است. دیگر زمان بیخیالی و کمکاری گذشته است. هر کدام از ما وظیفه داریم که ابتدا خود جزو غافلان نباشیم و سپس در دفاع از این مادرِ زخمی، جار بزنیم تا غافلان را آگاه و خود به خوابزدگان را بیدار کنیم.
مستند با جملهای از "برشت" شروع میشود:
روزگاری آنکه میخندید هنوز خبر بد را نشنیده بود امّا ما ساکنان شهر دیرزمانی است که خبر بد را شنیدهایم و همچنان میخندیم.
برخی از جملات تکاندهندهی این مستند زیبا را برای شما بازنویسی میکنم ولی خواهش میکنم که هیچکدام از دقایق و ثانیههای این مستند را از دست ندهید:
کشاورز سالمند اصفهانی:
من اینقدر که بودم تا حالا کشاورزی کردم حالا باید گرسنگی بخورم!
عیسی کلانتری (رئیس اسبق سازمان محیط زیست):
در الگوهای توسعهی بینالمللی میگویند تا بیست درصد از آب تجدیدپذیر استفاده کنید محیط زیست شما سالم میماند. حداکثر تا چهل درصد. دو کشور هستند که بالای چهل درصد از منابع آب تجدیدپذیرشان استفاده میکنند. رتبهی اوّل ایران با بیش از نود و هفت درصد و رتبهی دوم مصر با چهل و شش درصد.
مانی میرصادقی (مستندساز محیط زیست دریاچهی ارومیهی سال هشتاد و دو را با امروز مقایسه میکند.):
اگر دریاچهی ارومیه خشک شود، تا استان زنجان باید تخلیه شود. هیچ سکنهای نمیتواند در این فاصله زندگی کند. این مملکت احتیاج به هیچ دشمنی ندارد، خودمان داریم خودمان را میکشیم.
یاسر عرب (مستندسازی که تا الان دو فیلم دربارهی مردم سیستان ساخته است.):
من توی سفر اولم به سیستان به این نتیجه رسیدم که فاجعه هر چه قدر بزرگتر باشد، کمتر دیده میشود انگار. یعنی وقتی شما وارد منظقهی سیستان میشوی به خودت میگویی خدایا امکان ندارد یک چنین چیزهایی که من میبینم حقیقت داشته باشد مگر میشود ششصد هزار نفر اوضاع زندگیشان اینطوری باشد و بعد هیچ خبری در مرکز نباشد... کف هامونی که زمانی دریاچه بوده است... غیر از خاک چیزی نمیگذاری و بعد باد این خاک را بلند میکند و زندگی مردم در خاک رقم میخورد. غذا در خاک، ماشین در خاک، لباس در خاک، تنفس در خاک، بیماریهای ریوی در منطقهی خاور میانه، رتبهی یک.
در این مستند خواهید دید:
احداث یک نیروگاه "شهید مفتح" در استان "همدان" که "مرحوم هاشمی" محکم و قبراق به عنوان "رئیس جمهور وقت" آن را افتتاح میکند، امروز چگونه بخشهایی از همدان را به خاک سیاه نشانده است و فروچالههایی وحشتناک در حوالی آن نیروگاه ایجاد کرده است.
عیسی کلانتری (رئیس اسبق سازمان محیط زیست):
سدّ گتوند را ساختند، آب شیرینِ کارون را شور کردند. امروز خوزستان دارد ویران میشود. دو سوم اراضی خوزستان زیر سدّ گتوند است که سالیانه هشت تا ده تن نمک اضافی را وارد خاکها میکند. قبل از ساختن سدّ گتوند نبود. اینها جنایتهایی است که در این سرزمین اتّفاق افتاده است.
امّا همچنان جای این سوالها باقی است:
چرا آن جنایتکارهایی که بر اثر ضعف دانش مهندسی و یا فشارهای سیاسی، با جانمایی صنایع و تاسیسات در بدترین جاهای ممکن، پدر آب در این مملکت را درآوردند، هرگز محاکمه نشدند؟ چرا قهرمانان سدّسازی به جای محاکمه، به پُست و منصب بالاتری نیز رسیدند؟ چرا آنهایی که میبایست مطالبهگری میکردند و در جایگاه مطالبهگر ظاهر میشدند، سکوت کردند و یا با اندک تشر و فشار سیاسیی، جا زدند؟
سخن پایانی:
در مورد محیط زیست ایران، بایستی ضربالمثل «دیگران کاشتند و ما خوردیم، ما بکاریم و دیگران بخورند» را به «دیگران کاشتند ولی ما نخوردیم، ما نکاریم تا دیگران نخورند!» تغییر دهیم. چون خیلی از آنهایی که این کشور حاصلخیز را سدّ باران کرده و یا با سیاستبازیهای منفعتطلبانهی حزبی و شخصی خودشان، به این وضعیّت اسفبار درآوردند، اکنون در زیر خروارهادخاک خفتهاند و این خاک تشنه با سدّهای خالیاش را برای ما به ارث گذاشتند.
دو یادداشت پیشین:
برای دستیابی به لینک آخرین و تنها دستهبندی از نوشتههای بنده، میتوانید به پُست زیر مراجعه کنید:
اگر دوست داری بنویسی ولی نمیدونی چی بنویسی، یه سری به پُست پایاننامهی دستانداز! (آخرین گاهنامه) بزن!
اگر وقت دارید: به نوشتههای هشتگ «حال خوبتو با من تقسیم کن» سر بزنید و اگر خودتان حال خوبی برای تقسیم داشتید، لطفاً دست دست نکنید و آن را با این هشتگ بین دوستان خودتان تقسیم کنید. بِسمِالله.
حُسن ختام:
چهارمحال بختیاری یک قرن پیش را در مستند "علف" ساختهی مریان کوپر و ارنست شودساک، ببینید:
پیشنهاد: گوش کردنیهای متنوع و از همه رقم، برای دوران پس از کنکور و اوقات فراغت در تابستان پیش رو:
بهترین پادکست های فارسی – کامل ترین فهرست پادکستهای شنیدنی فارسی (منبع: وبلاگ 1pezeshk)
آدمی فربه شود از راه گوش / جانور فربه شود از حلق و نوش (مولانای جان)
چند جملهای در خصوص آزمونهای کنکوری که گذشت و دوستان عزیز پُشت کنکوری:
برای دوستانی که در روزهای گذشته آزمون کنکور داشتند صمیمانه آرزوی موفقیّت میکنم ولی این را برای چندمین بار گوشزد میکنم که کنکور، همه چیز نیست. موفقیّت در کنکور، نشانهی خوشبختی و یا عدم موفقیّت در کنکور، نشانهی بدبختی نیست.
موفقیّت در زندگی و کسب و کار، دیگر مانند گذشته لزوماً در گرو کنکور و دانشگاه نیست. اکنون مثلث "مهارت"، "همّت" و "اراده" مهم و تعیینکننده است پس هرگز گول تبلیغات رسانههای فرصتطلب و سودجو را نخورید.
دانشگاه زمانی خوب و کارگشا است که از محلّی برای "همسریابی" و خدای نخواسته "جُفتیابی" تبدیل شود به محلّی برای کسب "دانش و مهارت عملی و نه تئوری". دانشگاه زمانی نیکو و راهگشا است که بتواند از محلّی برای "اتلاف وقت و سرمایه"، تبدیل شود به "محلّی که بتواند به شما در کسب "مهارت" بیشتر برای دستیابی به "علاقهمندی"هایتان کمک کند.
مطلبی دیگر از این انتشارات
دوست نوجوانی و دشمن نوجوانی
مطلبی دیگر از این انتشارات
فرستنده و گیرنده یکیست!
مطلبی دیگر از این انتشارات
من چگونه چادری شدم