قسمت ۰۴ چیزکست - کوکائین (بخش اول: از کوهپایه تا داروخانه)

توی سال‌هایِ ابتدایی قرن بیستم؛ شرکت‌های مختلفی برای استفاده از کوکائین توی محصولاتشون، محکوم میشن. بین این شرکت‌های بزرگ اسم یک شرکت، با یک امپراتوری عظیم بیشتر از همه به چشم می‌خوره.

شرکتی که اسمش با اسم کوکائین سه تا حرف مشترک داره و محبوب‌ترین نوشیدنی دنیا رو می‌سازه. کوکائین، باید از کوکاکولا حذف‌ می‌شد.

سلام

به قسمت چهارم چیزکست خوش اومدین‌. تو این پادکست من ارشیا عطاری برای شما از طریق چیزها میگم چیزایی که زمانی استفاده نمی‌کردیم، امروز استفاده می‌کنیم و شاید در آینده هم ازشون استفاده بکنین.

قبل از اینکه بخوایم این قسمت شروع کنیم، لازمه بگم که محتوای این قسمت به خاطر خشونت و رفتار نامناسب مناسب بچه‌ها نیست. در نتیجه اگر بچه‌ای اطرافتونه لطفا از هدفون استفاده کنید.

تو این قسمت اومدیم سراغ بچه‌ی ناخلف گیاه کوکا. کوکائین، ماده‌ی مخدری که معمولا به شکل پودر سفید وجود داره و مصرفش انرژی خیلی زیادی به مصرف‌کننده میده. معمول‌ترین روش مصرفش بالا کشیدنش با دماغه ولی تزریق کردن محلولش و دود کردن کریستالش هم مرسومه.

کاری که کوکائین با بدن میکنه اینه که توی سیستم عصبی و هورمونی یک اختلال ایجاد می‌کنه. چجوری؟ میزان یه سری هورمون‌ها و انتقال دهنده‌های عصبی مثل دوپامین و سروتونین رو بالا میبره و همین باعث یه سرخوشی و انرژی بی‌پایان عجیب غریب میشه. جوری که می‌خوای برج پیزا رو خراب کنی و صاف بسازیش بعد با یه دست از ایتالیا پرتش کنی نیوزلند. اما این انرژی‌زا بودنش گولتون نزنه. کوکائین به شدت اعتیادآوره و روی سیستم عصبی و قلب و عروق تاثیر منفی خیلی شدیدی میذاره. از طرفی هم اوردوزش باعث خونریزی داخلی مغزی، سکته، مشکلات تنفسی و یه سری مشکلات دیگه میشه؛ که خلاصش بگم تهش مرگه.

حالا چرا ما اومدیم سراغ کوکائین؟

چرا مثلا سراغ هرویین نرفتیم؟

چون بازار کوکائین به شدت عظیمه و هر بازار عظیمی به طور مستقیم روی خیلی چیزای دیگه مثل تاریخ و سیاست اثر میذاره. کوکائین خالص به دلیل قیمت بالایی که داره معمولا توی قشر مرفه مصرف میشه و به همین دلیل پول خیلی خیلی زیادی توی بازارش جریان داره. انقدر زیاد که باورتون نمیشه چقدر آدم توی همین بازار کشته شدن، چه آدمایی به چه پولایی رسیدن و چه سیاستمدارایی توی این بازار، شریک شدن.

کوکائین صرفا یه دراگ یا ماده مخدر نیست. بازار عظیمی که با خودش آورده، خواهی نخواهی روی اقتصاد و سیاست تاثیر مستقیم گذاشته و از یه جایی به بعد یه نقش اساسی هم توی تاریخ جهان پیدا کرده. همه‌ی اینا رو قراره کامل با هم مرور کنیم و با گفتن قصه‌ی کوکائین از اول تا امروز ببینیم چی شد که اینجوری شد.

اگر فکر می‌کنید که می‌تونید حدس بزنید که داستان کوکائین چیه؛ بهتره بهتون اخطار بدم که احتمالا دارید اشتباه میکنید و فقط قصه‌ی دوران ممنوعیت کوکائین و شنیدین. ولی قبل اینکه برسیم به اون دوران باید توی تاریخ، بریم عقب. بریم به یه زمانِ خیلی خیلی خیلی دور.




داستان کوکائین به جای اینکه از زمان شروع بشه از یک مکان شروع میشه. از کجا؟ اطراف کوه‌های آند. رشته‌کوه آند که طولانی‌ترین رشته‌کوه دنیاست و آمریکای لاتینه و از کشورهای کلمبیا و شیلی و بولیوی و پرو یک سری کشوری که الان باهاشون کاری نداریم میگذره. کوکائین در اصل از برگ گیاه کوکا به دست میاد و گیاه کوکا هم فقط تو این منطقه کشت میشه. از چند هزار سال پیش مردم بومی آند برگ کوکا مصرف می‌کردند. حالا با روش‌های مختلف دیگه؛ رایج‌ترین روشش جویدنش بود.

اگه شما مثلا دو هزار سال پیش بغل کوه‌های آند قدم میزدی، بومی‌های اونجا رو می‌دیدی که لپاشون پرِ برگ کوکاس و دارن خرت خرت می‌جون. به غیر از جویدن، روش دیگه‌ی مصرف کوکا این بود که دم می‌کردنشو ازش چای کوکا می‌گرفتن و اون چایی می‌نوشیدند.

حالا چرا این بندگان خدا صبح تا شب کوکا میزدن به بدن؟

برگ کوکا هم به عنوان دارو استفاده می‌شد، هم به عنوان انرژی دهنده. می‌گفتن واسه ترس از ارتفاع و سردرد و بدن درد و التیام زخم و اینجور چیزا خوبه. بیشترین استفاده‌ی دارویی برگ کوکا به عنوان داروی مسکن و بیهوشی بود. مخصوصا سر زایمان خانما یا جراحی‌های ابتدایی‌شون کوکا به عنوان یک مسکن طور عمل می‌کرد. مثلا وقتی به سر ضربه می‌خورده و تو سرخون جمع می‌شده و فشار خون اذیت می‌کرده یه عملی بوده که توش با یچیز دریل مانندی جمجمه را سوراخ می‌کردند، تا خونِ تخلیه بشه. البته مردم بومی آند مخصوصا تو دوران باستانشون انقدر علمی به قضیه نگاه نمی‌کردن. اگر کسی سرش خیلی درد می‌کرد این عملرو انجام می‌دادن که اهریمن از سرش خارج بشه. حالا واسه اینکه اون مادر مرده‌ای که زیر دست اینا داشت مغزش سوراخ می‌شد از درد نمیره، از کوکا استفاده می‌کردن. مسلما مردمی که می‌خواستند اهریمن رو از سر کسی که سردرد داره خارج کنند، پتانسیل این و هم داشتن که برگ کوکایی که این همه براشون کار می‌کرد و مقدس ببینن.

پس یه جنبه‌ی مذهبی هم داشته براشون. برگ کوکا از طرفی هم بهشون انرژی می‌داد و کمک می‌کرد جون داشته باشن کارهای روزانه رو انجام بدن. حالا الان شما دارین با خودتون فکر می‌کنید که آقا این بومی‌های آمریکای جنوبی صبح تا شب رو کوکائین بودن که! خب اشتباه می‌کنید. هر برگ کوکا حدود هشت دهم درصد کوکائین داره این چاییم که گفتیم بین شصت تا نود درصد اون هشت دهم درصد رو می‌گیره به خودش. خلاصه‌شو بخوام بگم هر فنجان از این چایی ماکسیمم هفت میلی‌گرم کوکائین داره.

در حالی که توی هر دوز معمولی کوکائین بین پنجاه تا هشتاد میلی گرم کوکائین وجود داره. برگش که می‌جویدند هشت دهم درصد کل کوکائین بوده؛ یعنی عملا تاثیرگذاریش یه ذره از کافین توی قهوه بیشتر بوده. پس اونا صبح تا شب های نبودن برگ رو می‌جویدن و چایی رو می‌خوردند که جون داشته باشن کار کنن فقط.

خلاصه این بندگان خدا از هزاران سال پیش برگ کوکا می‌جویدند و نون و ماست شون می‌خوردن تا اینکه تو قرن شانزده میلادی همه چیز عوض شد. توی اون زمان امپراتوری اینکا توی کشورهای آمریکای جنوبی قدرت داشت. کشورهای پرو اکوادور، بولیوی و یه بخش‌هایی از آرژانتین و شیلی و کلمبیا زیر سلطه‌ی این امپراتوری بودند. مردم آمریکای جنوبی خب سرخپوست بودند. امپراتوری اینکا هم از همون مردم بود و خب اونا هم سرخ‌پوست بودن، زبون خودشون داشتن و داشتن زندگیشون می‌کردند.

تا اینکه سال ۱۵۳۱نیروهای امپراتوری اسپانیا به پرو میان و امپراتوری اینکا رو شکست میدن و قلمرو اینکا، یعنی کشورهای پرو، اکوادور، بولیوی، آرژانتین، شیلی و کلمبیا میرن زیر سلطه‌ی اسپانیا. اینجاست که زبان اینا اسپانیایی میشه وگرنه اینا سرخ‌پوست بودند و زبان و فرهنگ خودشون داشتن. اسپانیایی‌ها از همون اول میگن آقا این برگ‌های کوکا اهریمنی و کار شیاطینه و این داستانا. بعد دیدن این برگها می‌تونه سود داشته باشه براشون. چطوری؟

اول از همه چون خیلی محبوب بود می‌تونستن مالیات ببندند روش و کلی پول بگیرن به خاطرش. بعدشم مردم اینا رو میخوردند انرژی می‌گرفتن؛ پس می‌تونستن بیشتر کار کنن. اون موقعم اسپانیایی‌‌ها مثه اسب از این بومی‌های بدبخت تو معدنا کار می‌کشیدند. پس مصرف کوکا توسط بومی‌ها می‌تونه سود بیشتری بده به اسپانیایی‌ها. بعد از یه مدتی همین اسپانیایی‌ها خواستن کوکا رو به کشورهای دیگه صادر کنن و تو قدم اول رفتن سراغ اروپاییا.

اروپاییا ولی از کوکا استقبال نکردند. چرا؟ چون الان قرن شونزدهه و تازه قهوه خونه‌ها تو اروپا مد شده. مردم هم دارن از قهوه به عنوان نوشیدنی گرم انرژی زا استفاده می‌کنند و نیازی به انرژی‌زای جدید ندارن؛ البته هنوز ندارن.

تا چندین سال برگ کوکا دست همون مردم آمریکای جنوبی موند و جاهای دیگه نخواستنش. چندین سال که میگیم نه یکی دو سال‌ها حدود سیصد سال به همین منوال می‌گذره تا اینکه تو سال ۱۸۵۵یک شیمیدان آلمانی، به اسم فردریش گتخ وجود آلکالویید کوکائین رو توی برگ کوکا کشف می‌کنه. اسمشم می‌ذاره اریت‌لوکزالاین. البته آقای گتخ نتونسته بود کوکائین خالص و از برگ کوکا بکشه بیرون؛ در واقع روشی که برای جدا کردن کوکائین از کوکا میداد یه امکاناتی لازم داشت که اون موقع در دسترس نبود.

تا اینکه چند سال بعد یه دانشجوی دکترا، به اسم آلبرت نیمنکه برای تز دکتراش می‌خواست روی آلکالویید کوکائین کار کنه، از استادش یه تعداد خیلی زیادی برگ کوکا میگیره و برای اولین بار پروسه‌ی جداسازی کوکائین خالص از برگ کوکا طراحی رو می‌کنه با همین تز هم دکتراشو می‌گیره. چند وقت بعدم گاز خردل رو اختراع می‌کنه تا بیاد بفهمه چی ساخته تنفسش می‌کنه و تو بیست و شش سالگی میمیره. همین آقای نیمنه که اسم کوکائینو میذاره رو این ماده. اون "یین‌" چسبیده به کوکا یه پسونده که توی زبان لاتین، واسه آلکالوییدها که یه سری ترکیب ارگانیک شیمیایی هستند به کار میره. پس کوکائین یعنی آلکالویید گیاه کوکا؛ اینجاست که کوکائین خالص به دست بشر میرسه و سفر این پودر سفید بیش فعال شروع میشه.

وقتی کوکائین معرفی شد، ادما گفتن خب! این رو الان کشف کردیم چه استفاده‌ای بکنیم ازش؟ جواب این سوال اون چیزی نیست که الان تو فکر شما می‌گذره. اولین استفاده‌ی کوکائین توی داروسازی بود. قبلا گفتیم دیگه برگ کوکا به عنوان دارو هم استفاده می‌شد. از محققان و دانشمندان مختلف شروع کردن به پیدا کردن اثرات دارویی برای کوکائین؛ یه بیست سالی گذشت تا اینکه آقای کارل کولر که یه دکتر چشم‌پزشک اتریشی بود و رفیق گرمابه و گلستان آقای زیگموند فروید معروف، میاد از کوکائین به عنوان داروی بیهوشی و بی‌حسی برای عمل چشم استفاده می‌کنه و کم‌کم کوکائین میشه یکی از مهمترین داروهای بیهوشی. اونموقع اتر و کلروفورم و اینا ام بودنا ولی در اکثر مواقع باعث استفراغ بیمار میشدند.

این آقای کولر کشف کرد که اگه چشم مریض و با محلول کوکائین شستشو بدن می‌تونه به عنوان یه بی‌حسی عمل کنه و جراحی راحت‌تر شه. کم‌کم دیگه کوکائین به عنوان داروی بی‌حسی برای عمل جراحی توی داروخانه‌ها به فروش می‌رفت. البته که روز به روز تعداد اون مریضای بدبختی که به خاطر اوردوز کوکائین سر عمل می‌مردن هم رو به افزایش بود. حالا که اسم آقای کار کولر اومد وسط؛ بد نیست یه اشاره‌ایم بکنیم به رفیق شفیقش آقای زیگموند فروید.

فروید روانشناس معروف اتریشی که علم روانکاوی را بنیان‌گذاری کرد صبح تا شب رو کوکائین بود بنده خدا. همون موقع که کوکائین تو داروخانه‌ها فروخته می‌شد، فروید ازش استفاده می‌کرد و برای درمان بیماراش تجویز می‌کرد. البته طفلک اولش به هدف دارو به قضیه نگاه کرده بود و برای درمان افسردگی روش کار می‌کرد. یواش یواش هم خودش شروع کرد تفریحی مصرف کردن و نتیجشم مشخصه دیگه.

البته خودش راضی بود. حتی یک مقاله هم در مورد کوکائین می‌نویسه و از اثرات داروییش میگه. همونجا هم میگه که اوردوز کوکائین یه افسانه است و امکان نداره یکی از زیاد مصرف کردن کوکائین بمیره. که البته چند وقت بعدش یکی از مریض‌های خود این آقای فروید به خاطر کوکائینی که ایشون براش تجویز کرده بود، اوردوز کرد و ریق رحمت رو سر کشید. یا یکی از دوستاش که فروید براش کوکائین تجویز کرده بود، اسکیزوفرنی گرفت هی فکر می‌کرد یه سری مار سفید دارن رو بدنش راه میرن. خلاصه که نوک دماغ آقای فروید کلا سفید بود و تا آخر عمرش به مصرف کوکائین مشغول بود.

کوکائین کم کم استفاده‌های مختلف دارویی و انرژی‌زا پیدا کرد. مثلا به عنوان داروی ترک اعتیاد مرفین از کوکائین استفاده می‌کردند. البته این کار مثل این که از دست ریک سانچز بریم به پیکریک پناه ببریم. کم‌کم اثر دارویی کوکائین میره تو همون داروخونه‌ها و مردم مشغول مصرف تفریحی کوکائین میشن. کوکائین دیگه به عنوان یهم انرژی‌زای حال‌ خوب کن شناخته می‌شد.

توی سال ۱۸۸۵، یک شرکت آمریکایی میاد و کوکائین رو به شکل‌های مختلفی مثل سیگار و پودر و آب‌نبات چوبی و محلول عرضه می‌کنه. شرکتِ حتی تو بسته‌بندی محلول سرنگ و سوزن میذاشته که مشتری قشنگ بشینه تزریق کنه. رو بسته‌ها می‌نوشتن اگه شما این تزریق کنی، اگه گشت باشه سیر میشی، ترسو باشی شجاع میشی؛ کلا دردات یادت می‌ره. قشنگ انگار موادفروش سال ۲۰۲۰ داره باهات حرف میزنه.

خلاصه که خیلی شسته رفته داشتن دراگ می‌فروختن و مردم از همه جا بی‌خبر مصرف میکردن و میگفتن خب اگه بد بود که قانونی نبود.

بیاین یه ذره بریم عقب؛ همون موقع که کوکائین تازه کشف شده بود و محققان دنبال تاثیر داروییش بودن، یعنی دهه‌ی ۱۸۶۰، یه شیمیدان فرانسوی به اسم آقای آنجلو ماریانی، شراب رو با برگ کوکا ترکیب می‌کنه و شراب کوکا تولید می‌کنه. اسمشم میذاره: وین ماریانی توی پروسه‌ی تولید این شراب کوکا، اتانول توی شراب باعث شده بود که کوکائین از برگ کوکا جدا بشه و عملا در پایان شراب داشته باشیم که توش کوکائین داره. این شراب کوکا معروف میشه و به عنوان یک نوشیدنی محبوب جای خودش باز می‌کنه.

میزان کوکائین توی شراب کوکا مسلما از اون چایی کوکایی که بحث رو کردیم بیشتر بود. توی هر اُنس شراب کوکا، حدود شیش میلی‌گرم کوکائین وجود داشت. یعنی هر گیلاس شراب کوکا، سی میلی گرم کوکائین داشت یعنی تقریبا نصف یک دوز معمولی کوکائین. حدود بیست سال بعد وقتی دیگه شراب کوکا محبوب بود و همه میخوردن و شنگول می‌شدن، یه آقای آمریکایی به اسم پمبرتون یه حرکت جدید زد.

پمبرتون توی جنگ داخلی آمریکا مجروح شده بود. برای کم شدن دردش دکترا براش مرفین تجویز کرده بودند. اینم به خاطر همین قضیه معتاد مورفین شده بود و در به در دنبال یه راهی بود که این اعتیاد و ترک کنه؛ توی این شرایط که این آقای پمبرتون، شراب کوکای آقای ماریانی که یه کم پیش بهش اشاره کردیم و پیدا می‌کنه. می‌خوره و میگه که آقا اوکیه اوضاع، همین رو بخوریم، دیگه سراغ مورفینم نمیریم و خیلیم سالمیم. بنده‌ی خدا نمیدونست داره وارد چه بازی کثیفی میشه.

خلاصه پمبرتون کلی کیف میکنه از خوردن شراب کوکا. بعد از یه مدت هم تصمیم می‌گیره شراب کوکای خودشو تولید کنه. بعدشم برند شراب کوکای خودشو راه میندازه و این شراب رو به اسم شراب کوکای فرانسوی می‌فروشه. اما شانس با آقای پمبرتون یار نبود. یک سال از تاسیس برندش نگذشته بود که ممنوعیت الکل تو یه سری ایالت‌های آمریکا تثبیت شد. پمبرتون رو کارد می‌زدی خونش در نمیومد؛ دیگه دید کاریه که شده!

نشست و رو ترکیب‌های مختلف کارکرد تا اینکه در نهایت به این نتیجه رسید که شراب و حذف کنه به جاش آب گازدارو وارد ترکیب کنه. ترکیب یک سری مواد مختلف و آب گازدار و برگ کوکا و دونه‌ی کولا، شد یه محصول انقلابی به اسم کوکاکولا. بله آقا جان، درست شنیدید.

کوکاکولا از همون برگ‌های کوکا درست شد و طبیعتا توش کوکائین داشت. اصلا مواد اصلی کوکاکولا، کوکائین برگهای کوکا و کافیین دونه‌های کولا بودن. توی هر لیوان کوکاکولای اون زمان یه چیزی حدود نه میلی‌گرم کوکائین وجود داشت. من یه یادآوری کنم که داریم در مورد سال ۱۸۸۶حرف می‌زنیم. همون موقع که کوکائین تو داروخونه‌ها بود و قانونی بود همه چیش. حالا اینکه کوکاکولا هنوز کوکائین داره یا نه رو بذارین یه کم جلوتر بریم سراغش.

این آقای پمبرتون البته خیلی نموند تا امپراتوری کوکاکولا رو ببینه. دو سال بعد از اختراع کوکاکولا و مطرح شدنش، پمبرتون مریض و درمانده شد و اعتیاد شدید به مرفینم برگشته بود. دیگه نمی‌تونست تجارت کوکاکولا رو اداره کنه و رسما داشت ورشکست می‌شد. واسه‌ی همین توی سال ۱۸۸۸، یعنی دو سال بعد از اینکه کوکاکولا مطرح شد؛ عطای کوکاکولا رو به لقاش بخشید و به قیمت ۱۷۵۰دلار که امروز میشه حدود ۴۷۰۰۰دلار فرمول کوکاکولا رو به شریکاش فروخت؛ یکم بعدشم سرطان گرفت و از دنیا رفت. طفلک کلا شانس نداشت تو زندگیش.

از اواخر قرن نوزده، یعنی دهه‌ی ۱۸۹۰، محبوبیت کوکائین شروع به سقوط کرد. کم‌کم مردم داشتن می‌فهمیدن کوکائین اون چیزی که فکر می‌کردن نیست. جامعه‌ی پزشکی طی تحقیقاتش مدام اعلام می‌کرد که مصرف کوکائین باعث تپش قلب، بالا رفتن احتمال سکته‌ی مغزی، اعتیاد، اضطراب شدید، توهمات پارانوییدی، اسکیزوفرنی، فشار‌خون بالا و کلی مشکلات دیگه میشه.

یواش یواش داشت بساط قانونی بودن کوکائین جمع می‌شد. توی سال ۱۹۰۳ با توجه به جبهه‌گیری شدیدی که داشت ضد کوکائین به وجود میومد، کوکاکولا مجبور شد کوکائین رو حذف کنه. در نتیجه از اون موقع به بعد کوکاکولا شروع کرد به استفاده از برگ های کوکایی که کوکائین نداشتن. چجوری؟ یه شرکت دیگه‌ای بود که کارش این بود که برگ کوکارو از پرو می‌آورد، کوکائینو ازش جدا می‌کرد و باقی‌مونده‌ی بی‌کوکائین برگ رو می‌داد به کوکاکولا.

پس خیالتون راحت باشه. امروز دیگه تو کوکاکولا کوکائینی وجود نداره؛ این کمبود کوکائین و مجبور شده بودند با چندین برابر کردن کافئین جبران کنن. که اونم تو سال ۱۹۰۶ توسط جریان غذا و داروی خالص جلوش گرفته شد و میزان کافئین کوکاکولا از اون موقع به بعد خیلی کمتر شد.

توی اپیزود یک چیزکست که در مورد تاریخ کچاپ براتون گفتیم در مورد این جریان دارو و غذای خالص صحبت کردیم. اگه اپیزود کچاپ نشنیدید پیشنهاد می‌کنم این اپیزود که تموم شد بدون اتلاف وقت برید و اپیزود کچاپ رو پلی کنید.

برگردیم سر داستان خودمون. محبوبیت کوکائین روز به روز کم می‌شد و قوانین بیشتری ضدش وضع میشدن. تا این که تو سال ۱۹۱۴ کوکائین رسما غیرقانونی اعلام شد و به عنوان یک ماده‌ی مخدر غیرقانونی، تجارت و مصرفش جرم محسوب می‌شد. از اینجا بود که کوکائین هم به جمع موادمخدر غیر قانونی وارد شد و کل معادلات به هم زد. از وقتی که کوکائین توی آمریکا غیرقانونی شد تولیدکننده‌ها جمع شدن مردم دیگه کوکائین نداشتن. ولی مهمترین مصرف‌کننده‌ی کوکائین که خیلی خیلی پولدار بود که نمی‌تونست بی کوکائین بمونه!

منظورمون کیاست؟هالیوودی‌های عزیز. آدمای تو هالیوود پولش و داشتن پس کوکائینشون رو بی‌مشکل جور می‌کردند. از همین موقع‌هاست که کارتل‌های کوکائین شیلی، تولید و قاچاق کوکائین با آمریکا رو دستشون میگیرن و با پول زیادی که دستشون میومد، قدرتمندتر و قدرتمندتر میشن و اولین اجرای قاچاق کوکائین و میذارن.

حالا بیایم دهه هفتاد میلادی؛ وسط جنگ ویتنام بود که آمریکا دید قاچاق مواد مخدر کم کم داره براش دردسر میشه. اون موقع ماده‌ی مخدری که بیشتر از همه قاچاق می‌شد ماری‌جوانا بود. کوکائین هم قاچاق می‌شدا، ولی فراگیریش اونقدر زیاد نبود. هم تولید کننده‌هاش کمتر از ماریجوانا بودن هم مصرف‌کننده‌هاش. بعدشم اکثر مصرف کننده‌های مواد مخدر هیپیا بودن و اونا ام کلا تو خط کوکائین نبودن. خلاصه اینکه کوکائین بود اما کم بود. در هر صورت نیکسون، رییس‌جمهور آمریکا، تصمیم گرفت یه حرکت جدی در مورد مواد مخدر انجام بده.

مهم‌ترین سیاست داخلی نیکسون واسه‌ی این قضیه، تاسیس اداره مبارزه با مواد مخدر آمریکا یا همون DEA بود. البته فکر نکنید DEA اون موقع اینیه که الان تو فیلم‌ها و سریال‌ها می‌بینینا. DEA دهه‌ی هفتاد یه اداره‌ی خیلی کوچیک بود که حتی یه سری از پلیسام چیزی ازش نمی‌دونستن. برای همین دستشون بسته بود و کار خاصی نمی‌تونستن بکنن؛ جز اینکه مامور بفرستن تو شهر گشت بزنه و قاچاقچی‌های خرده‌پا رو بگیره.

به خاطر همین سیاست خارجی نیکسون در مورد مواد مخدر، موثرتر از سیاست داخلیش که DEA باشه تو اون دوره موفق بود. گفتیم که از سال ۱۹۱۴ که کوکائین غیرقانونی شناخته شد، تولید و توزیع کوکائین رو کارتل‌های شیلی انجام می‌دادند. سال ۱۹۷۳ ینی پنجاه و نه سال بعد از غیرقانونی شدن کوکائین، یه اتفاقی توی شیلی افتاد که کاسه کوزه‌ی کارتل‌های شیلی رو به هم ریخت.

ژنرال آگوستو پینوشه توی سال ۱۹۷۳ توی شیلی کودتا می‌کنه و قدرت و دستش می‌گیره. بذارید از شخصیت پینوشه براتون بگم؛ یه دیکتاتور نظامی که توی هفده سالی که تو قدرت بود نذاشت هیچ اثری از مخالفان باقی بمونه. یعنی با هر کی مشکل داشت، طرف کارش تموم بود. توی مدت حکومتش حدود چهار هزار نفر و زندانی کرد و شکنجه کرد و کشت. کلا اعصاب معصاب نداشت.

حالا این خشونت زیادش یه جا به یه دردی خورد و باعث شد که کار مثبتی هم کرده باشه. چی بود داستان؟ توی همون سا‌ل‌ها که اومد روی‌کار یه جنگ جدی با قاچاقچیان شروع کرد. آمریکا هم حمایت کرد ازش. نیکسون، وزیر امور خارجه‌اش هنری کسینجر مامور کرد که پینوشه رو تمام و کمال حمایت کنه.

از اونجا که نیکسون و کسینجر یه رفاقت شمس و مولانا طوری با هم داشتن و دو روح در یک بدن بودن، نیکسون گفت حرف کسینجر، حرف منه. اختیار تام هم داد که کسینجر برای حمایت از پینوشه از همه‌ی توانش استفاده کنه. ترکیب اقتدار پینوشه و حمایت آمریکا باعث شد که قاچاق کوکائین توی شیلی ریشش زده بشه. یه جوری غلام کردن قاچاقچی‌ها رو که جنازه‌هاشونم با من بمیرم تو بمیری پیدا شد.

قتل عام مطلق؛ با این وضعی که پینوشه راه انداخت، کار کارتل‌های شیلی تموم شد. همین باعث شد که تجارت کوکائین یه خونه‌ی جدید پیدا کنه، کشور دوست و همسایه، کلمبیا.



بقیه قسمت‌های پادکست چیزکست را می‌تونید از طریق CastBox هم گوش بدید.

https://castbox.fm/episode/E04--Cocaine-(Part-1)-%7C-(%DA%A9%D9%88%DA%A9%D8%A7%DB%8C%DB%8C%D9%86-(%D8%A8%D8%AE%D8%B4-%D8%A7%D9%88%D9%84%3A-%D8%A7%D8%B2-%DA%A9%D9%88%D9%87%D9%BE%D8%A7%DB%8C%D9%87-%D8%AA%D8%A7-%D8%AF%D8%A7%D8%B1%D9%88%D8%AE%D8%A7%D9%86%D9%87-id3627404-id337137984?utm_source=a_share&utm_medium=dlink&utm_campaign=a_share_cl&utm_content=E04-%20Cocaine%20(Part%201)%20%7C%20(%DA%A9%D9%88%DA%A9%D8%A7%DB%8C%DB%8C%D9%86%20(%D8%A8%D8%AE%D8%B4%20%D8%A7%D9%88%D9%84%3A%20%D8%A7%D8%B2%20%DA%A9%D9%88%D9%87%D9%BE%D8%A7%DB%8C%D9%87%20%D8%AA%D8%A7%20%D8%AF%D8%A7%D8%B1%D9%88%D8%AE%D8%A7%D9%86%D9%87-CastBox_FM
https://virgool.io/chizcast/%D8%AA%D8%A7%D8%B1%DB%8C%D8%AE%DA%86%D9%87-%DA%A9%D9%88%DA%A9%D8%A7%DB%8C%DB%8C%D9%86-afv7khhcdc6f
https://virgool.io/chizcast/%D8%AA%D8%A7%D8%B1%DB%8C%D8%AE%DA%86%D9%87-%DA%A9%D9%88%DA%A9%D8%A7%DB%8C%DB%8C%D9%86-k6jrerbq4ydt