ایلان ماسک چگونه فضا را تسخیر کرد؟

چند روز پیش، پس از حدود 10 سال، شاهد ارسال دو فضانورد به فضا بودیم. شاید چنین رویدادی در عصر فعلی خیلی تعجب برانگیز نباشد، ولی یقینا همکاری SpaceX با ناسا در این پروژه جذابیت آن را دو چندان می‌کند. به همین مناسبت به سراغ یکی از یادداشت‌های قدیمی‌ام رفته‌ام که برای تحلیل سبک رهبری ایلان ماسک به عنوان یک رهبر موفق از نظر عملکردی بی‌نظیر در سطح شرکت‌هایش، در درس رفتارسازمانی ارائه کرده بودم. در همان زمان برایم سوال بود که یک فرد درونگرا و به شدت منطقی، چطور می‌تواند رهبری کرده و چنین امپراطوری عظیمی را بنا نهد؟

ماسک پس از پرتاب موفق SpaceX در کیپ کانااورال، کالیفرنیا.
ماسک پس از پرتاب موفق SpaceX در کیپ کانااورال، کالیفرنیا.

در این نوشتار[1]سعی کردم با کمی ویرایش، یک یادداشت دانشگاهی را برای به اشتراک گذاری در ویرگول آماده کنم. امیدوارم از مطالعه آن لذت ببرید. اشاره به این نکته لازم است که هر یک از موارد مطرح شده تنها جلوه‌ای از شخصیت و رفتار ایلان ماسک است که برای درک بهتر از هم جدا شده‌اند، ممکن است در برخی موارد هم‌پوشانی‌هایی مشاهده شود که البته این یقینا به این دلیل است که ایلان ماسک این ویژگی‌ها نیست، ایلان ماسک ایلان ماسک است، با همه ویژگی‌هایش توامان و در ارتباط با هم!

چشم اندازی واضح

ایلان ماسک در 14 سالگی دچار بحران معنا شد. وی به دنبال پاسخ به این سوال که معنی زندگی چیست کتاب‌های متعدد مذهبی و عرفانی خواند و به گفته خودش پاسخ را در نهایت در کتاب "راهنمای مسافرین کهکشان[2]" پیدا کرد. ماسک به این نتیجه رسید که پاسخ اصلا مهم نیست، بلکه این مسأله که ما چه سوالی از خودمان می‌پرسیم اهمیت بیشتری دارد!

پس از این ماجرا وی هدف خود را افزایش آگاهی عمومی بشر و زنده کردن روح جنگجو و عملی آن کرد، چرا که اعتقاد داشت انسان‌ها فراموش کرده‌اند که چه پویایی علمی‌ای داشتند و رویاهای بزرگ‌شان را از یاد برده‌اند. در این باره گفته‌ است:

" تنها کاری که انجامش منطقی به نظر می‌رسد، تلاش برای بالا بردن آگاهی جمعی است."

برای او بسیار مهم است که بدانیم به دلیل قرار گرفتن در جو کسب و کارها یا به قول خودمان جو استارتاپی و یا به دلیل پیروی از مد یا حتی شانس به این موقعیت نرسیده است، او می‌گوید تمام کارهایی که انجام داده و انجام می‌دهد از دوران دانشجویی‌اش در ذهنش بوده و اتفاقی در این جریان قرار نگرفته است. شاهد این ادعا می‌تواند این خاطره از یکی از دوستان دوران دبیرستانش باشد که می‌گفت:

"روزی ایلان و برادرش در حیاط مدرسه در حال صحبت درمورد بانکداری بدون کاغذ بودند و من در پاسخ گفتم : چه جالب! بعدها متوجه شدم چقدر چرت گفتم[3]!"

ماسک چشم ‌اندازی بسیار واضح از کاری که انجام می‌دهد دارد و در انتقال این چشم انداز به کارمندانش نیز توانایی بسیار بالایی دارد. یکی از کارمندانش ازSpaceX گفت:

"چشم انداز او کاملا واضح بود، او تقریبا شما را هیپنوتیزم می‌کرد. به شما نگاه می‌کرد و مثل این بود که : آره ما می‌توانیم به مریخ برسیم."

شاید بتوان گفت عمیق بودن باورش برای خودش سبب شده این باور را به راحتی به دیگران منتقل کند.

یکی دیگر از کارمندانش در تسلاموتورز که از شرکت مزدا استعفا داده بود تا به تسلا برود گفت:

"در آن زمان هیچ پیشینه‌ای در تسلا نبود، فقط چشم اندازی بود که می‌خواست دنیا را عوض کند و چه کسی است که نخواهد جزئی از این ماجرا باشد؟"

جالب است که وی زمانی به تسلا آمد که فاصله تسلا با ورشکستگی بسیار کم بود و امید بسیار کمی به موفقیت این شرکت وجود داشت.

رابرت داونی جونیور، بازیگر شخصیت تونی استارک[4] در سری فیلم‌های مرد آهنی، درباره شخصیت ماسک می‌گوید:

"من به سادگی مسحور چیزی نمی‌شوم، اما این شرکت و این مرد فوق العاده بودند. هم تونی و هم ماسک یک ایده را در نظر می‌گیرند تا زندگی و خودشان را وقفش کنند."

شاید بتوان گفت زیپ تو، پی پل، تسلا و سولارسیتی هر کدام جلوه‌ای از ایلان ماسک هستند، اما SpaceX خود ماسک است. ماسک شخصا SpaceX را بنیان‌گذاری کرد و تمام تلاشش را کرد تا اتفاقی که برای زیپ تو و پی پل افتاد[5] در آن تکرار نشود. تمام تمرکز ماسک بر این است که SpaceX را به طور کامل با شیوه و مدل ذهنی خود به نتیجه برساند.

دانش فنی و علاقه به یادگیری

بنیان‌گذار SpaceX علاقه زیادی به یادگیری دارد. وی در کودکی تا روزی 2 کتاب هم می‌خواند. تمام کتاب‌های کتابخانه و کتاب فروشی شهرشان را خوانده بود و وقتی دیگر کتابی برای خواندن نمانده بود در 8 سالگی شروع به خواندن دانشنامه بریتانیکا[6]کرد. خودش در این زمینه گفته:

"شما تا وقتی ندانید آن بیرون چه چیزهایی وجود دارد، تصوری از این که چقدر بار دانسته‌هایتان کم است ندارید."

جلوه این ویژگی از همان کودکی در رفتار ایلان ماسک مشخص بود، یکی از دوستان دوران دبیرستانش می‌گوید:«او همیشه در مورد مسائل نظر قطعی داشت!» یعنی در بحث علمی همیشه او پیروز بود، چرا که اطلاعاتی کافی برای تحلیل‌هایی که ارائه می‌داد داشت.

یکی از کارمندانش در تسلا تعریف می‌کند که او وقتی برای بازدید از مراحل فنی کار می‌آید به شدت شما را سوال پیچ می‌کند، این کارمند گفته:

"من اوایل تصور می‌کردم دارد من را آزمایش می‌کند که تا چه میزان به کارم وارد هستم، اما بعدها متوجه شدم به دنبال این است که چیزهای بیشتری یاد بگیرد. او تا زمانی که 90% آن چیزی که می‌دانید را از شما بیرون نکشد دست بردار نیست."

البته یک نکته دیگر هم در سبک رهبری او در این زمینه شایان توجه است. برای ماسک خیلی مهم است که اگر شما دارید به او گزارشی از عملکردتان می‌دهید اطلاعات علمی‌تان در آن زمینه کافی باشد. برای مثال یکی از کارمندان SpaceX می‌گوید:

"زمانی که در پرتاب موشک دچار مشکل شدیم به او زنگ زدم تا این مسأله را خبر بدهم، او همان طور با سوالات صریح و کنایه دار مرا مورد هدف قرار داده بود. من فکر می‌کردم این مسأله که او را فورا در جریان کار قرار بدهم مهم‌ است، اما یادگرفتم داشتن اطلاعات کافی از این هم مهم‌تر است."

سامورائی درون

ایلان ماسک در شرایط سختی بزرگ شده است. او از کودکی به دلیل جداشدن والدینش از هم، با پدرش زندگی کرده است. پدر ایلان فردی سخت‌گیر بود و فعالیت‌ها و معماهای پیچیده‌ای برای فرزندانش طرح می‌کرد. ایلان خیلی تمایل ندارد در این مورد صحبت کند. علاوه بر این‌ها، در زمان کودکی ماسک، افریقای جنوبی درگیری‌های داخلی زیادی داشت و شرایط محیطی خیلی مناسبی هم فراهم نبود. هم چنین ایلان در مدرسه فرد محبوبی نبود، او اصولا از دیگران کتک می‌خورد، حتی یک بار از پله‌های مدرسه پرتش کردند. شاید بتوانیم همه این موارد را در این جمله جاستین ماسک، همسر سابقش، خلاصه کنیم:

"وقتی با ایلان وارد جنگ می‌شوی، باید بدانی نبرد ظالمانه‌ای در پیش خواهد بود. ایلان خیلی سرسخت است، او در فرهنگی خشن و شرایط سختی بزرگ شده است. او نه تنها برای موفق شدن، بلکه برای تسخیر جهان باید سرسخت و قوی می‌شد."

این سرسختی در تمام ابعاد زندگی ماسک مشخص است، او خودش نیز به این مسأله اعتراف کرده:

"ذهن من مانند یک سامورایی است، من ترجیح می‌دهم خودم را بکشم تا شکست بخورم."

در محیط کار سرسختی و سخت‌گیری او یکی از مهم‌ترین جلوه‌های رهبری اوست، برای مثال زمانی که کارکنان تسلا به علت کار زیاد درخواست مرخصی و ملاقات با خانواده‌هایشان را داشتند با این پاسخ مواجه شدند:

"زمانی که ورشکست شدیم، برای دیدن خانواده‌هایتان به اندازه کافی وقت دارید."

یا زمانی یکی از کارمندانش که به دلیل تولد فرزندش در یکی از جلسات کاری شرکت نکرده بود با این ایمیل توبیخی مواجه شد:

"هیچ بهانه‌ای پذیرفته شده نیست. من بی‌نهایت ناامید شدم. شما باید اولویت‌هایتان را مشخص کنید. ما در حال تغییر دنیا هستیم و شما یا به انجام دادن این کار متعهد هستید یا نه!"

ایلان ماسک توانایی زیادی در کار کشیدن از افراد دارد، زمان‌بندی‌های او برای کار بسیار سخت‌گیرانه است، به اعتقاد ماسک یک کارمند که 16 ساعت کار می‌کند کارایی بالاتری نسبت به دو نفر که 8 ساعت کار می‌کنند دارد، زیرا یک نفر نیازی به هماهنگی و جلسه و ... ندارد. هم چنین به هیچ عنوان او به شما زمانی را برای تحویل پروژه‌تان دیکته نمی‌کند، برای مثال از شما می‌پرسد آیا جمعه عصر مناسب است؟ و وقتی بگویید بله، تعهدی داده‌اید که پای خودتان است.

در زمینه اخراج کارکنان هیچ ارفاقی ندارد، اگر اثبات کنید که کارایی کاملی ندارید بدون هیچ چشم داشتی شما را اخراج میکند، حتی اگر 10سال متعهدانه برایش کار کرده باشید، خودش در این زمینه گفته :

"هرچه بیشتر برای اخراج یک نفر صبر کنی بیشتر متوجه می‌شوی که باید زودتر اخراجش می‌کردی."

افراد زیادی به همین دلیل از شرکت اخراج شدند. افرادی که شاید گاهی اخراجشان اشتباه یا سخت‌گیرانه بود، ولی از نظر ماسک این کار همان کار درست است. شاید بتوان گفت فقدان وابستگی عاطفی و احساسات انسانی یکی از بزرگ‌ترین معایب رفتاری اوست. اشلی ونس در این باره می‌گوید:

"ایلان شناختی از شما ندارد و به این فکر نکرده که چیزی قرار است احساسات شما را جریحه‌دار کند یا نه. او فقط همان کار لعنتی را که می‌خواهد، انجام می‌دهد. کسانی که با مدل ارتباطی او نتوانستند کنار بیایند، زیاد در شرکت دوام نیاوردند."


"کسانی که ماسک را به خوبی می‌شناختند او را به جای مدیرعامل یک ژنرال توصیف می‌کنند و این کاملا درست و منطقیست."

یک دنده کمال‌گرا

یکی از مشخص‌ترین ویژگی‌های رهبری ماسک که البته تا حدودی به آن اشاره کردم، یکی دندگی در عین کمال‌گرایی است. همین ویژگی باعث شده رفتارهای ماسک برای افراد بسیاری قابل قبول نباشد. همین رفتار باعث اخراج او از مدیرعاملی zip2 و X.com شد. اریک جکسون در کتاب جنگ‌های پی پال که به تاریخچه این شرکت می‌پردازد ماسک را فردی خودشیفته، نادان و کله شق با تصمیماتی تماما اشتباه معرفی کرده است.

یکی از جلوه‌های این ویژگی شخصیتی ماسک اصرار او بر کنترل همه چیز است، شاید بد نباشد که بگوییم ایلان ماسک همه پیچ‌های تولیدات شرکت را هم چک می‌کند!

همچنین در تولید محصولات سخت‌گیری بالایی دارد، برای مثال یک بار در بازدید از نمایشگاه سالانه اتوموبیل‌ها با بررسی ماشین‌های تولید شرکت‌های بزرگ ایرادهای مسخره‌ای از آن‌ها می‌گرفت، در حالی که در آن زمان این شرکت‌ها میلیونی تولید داشتند و تسلا سفارش چندهزارتایی خود را نمی‌توانست آماده کند. در همان جا گفته است:

"شما یا بی‌چون و چرا تلاش می‌کنید محصولی بی‌نقص بسازید، یا بازنده هستید."

درمورد رفتار یک دنده ماسک گفته‌اند بزرگ‌ترین دشمن ماسک خودش و طرز رفتارش با دیگران خواهد بود. او هیچ ترسی از رفتار بد با افراد رده بالای نظامی امریکا که به واسطه پروژه‌های SpaceX با آن‌ها در ارتباط است ندارد.

استخدام حرفه‌ای‌ها

برای ماسک خیلی مهم است که افرادی حرفه‌ای که چشم اندازی مشترک با خودش دارند را استخدام کند. او در اوایل کار شرکتش خودش با دانشگاه‌های مطرح امریکا تماس می‌گرفت و با دادن نشانه‌هایی از فردی که می‌خواست، کارمندانش را پیدا می‌کرد. برای مثال برای او خیلی مهم است که فرد علاوه بر علم دوستی و سواد بالا، روحیه‌ای جنگنده و پرتلاش داشته باشد.

همان طور که در بحث چشم انداز اشاره شد، چشم انداز ماسک اهمیت بسیار بالایی برایش دارد و همه اعضای شرکت از فیلتر این چشم انداز رد می‌شوند و سپس او تصمیم می‌گیرد به شما اعتماد کند یا نه؟ یکی از کارمندانش در این باره می‌گوید زمانی که در یکی از جلسات فردی در جواب چرا گفت چون روال معمول انجام کار این است با این برخورد ماسک مواجه شد:

"من هیچ وقت نمی‌خواهم آن عبارت را دوباره بشنوم. کاری که ما باید انجام بدهیم سخت است و کارهای نصفه و نیمه و سرسری پذیرفته نخواهد شد."


"او کاملا شما را ویران می‌کرد و اگر جان سالم به در می‌بردید تازه تصمیم می‌گرفت که به شما اعتماد کند یا نه؟ او باید می‌فهمید آیا به اندازه خودش دیوانه هستید؟ همه در سرتاسر کاخانه از این فیلتر اخلاقی عبور می‌کردند."

افرادی که در شرکت‌های ماسک کار می‌کنند می‌گویند:

"کسانی که منتظر راهنمایی یا دستورالعمل‌هایی با جزییات می‌مانند از دور خارج می شوند."

در واقع او به دنبال افرادی است که خودشان توانایی بالایی در تصمیم‌گیری دارند، او فقط به شما می‌گوید چه چیزی می‌خواهد و شما روش رسیدن به آن چیز را پیدا می‌کنید، یکی از ممنوع‌ترین عبارات غیرممکن است، اگر بگویید این کار غیرممکن است پاسخش این خواهد بود:

"اوکی، برو من خودم هستم، هم زمان مدیر دو تا کارخانه هم هستم."

و واقعا خودش در کنار تمام کارها آن پروژه را در زمان مناسب به اتمام می‌رساند!

و در نهایت اگر پروژه‌ای قابلیت اجرا ندارد، باید با برنامه‌ای جایگزینبه سراغش بروید و با جزییات علمی توضیح دهید چرا نشد!

ترس و تحسین

یکی از برترین ویژگی‌های ماسک نسبت به بسیاری از همتایانش توانایی تمرکز بالا در مواقع بحرانی و تصمیم‌گیری صحیح است، اشلی ونس این ویژگی را این طور توضیح داده است:

"بیشتر کسانی که تحت فشار قرار می‌گیرند وحشت‌زده می‌شوند ایلان اما فوق العاده و بیش از حد منطقی می‌شود. او کماکان قادر است تصمیمات درست و بلندمدت بگیرد. هرچه شرایط سخت‌تر بشود، عملکرد او هم بهتر می‌شود. یکی از چیزهایی که درمورد ماسک دوست دارم توانایی او در گرفتن تصمیم‌های بی شمار و سریع است."

در طول فرایندهای کاری چه در SpaceX و چه در تسلا، ماسک نقش پررنگی در ایجاد روحیه در مواقع بحرانی داشت. برای مثال زمانی که پرتاب چندم SpaceX دچار اشکال شد و موشک در فضا منفجر شد، همه تیم به شدت سرخورده بودند، اما نیم ساعت بعد با سخنرانی ماسک همه با انرژی زیادی کار خود را دوباره شروع کردند. کارمندانش می‌گویند:

"ماسک فورا با کارمندان صحبت کرد و آن ها را ترغیب به کار کرد: ببینید ما از پسش بر میایم. اشکالی ندارد، هول نکنید."


"ایلان با پنهان کردن نگرانی‌ها، کار بزرگی کرد. او همیشه درمورد حمایت از هم و موفقیت صحبت می‌کرد، اما هیچ وقت "اگر شکست بخوریم کارمان ساخته است" ازش نشنیدیم. او خیلی خوش بین بود."

همان طور که اشاره کردم برای ایلان کارایی بالای کارکنان مهم است، اما او ابتدا مطمئن می شود که مانعی بر سر کار شما وجود ندارد، برای مثال یکی از مهندسین ارشد فنی SpaceX تعریف می‌کند که عینکش در حین کار شکست و عینک یدکی‌اش هم دچار اشکال شد، ظاهرا وی در حال شکایت از این بود که به علت حجم کار زیاد نمی‌تواند مشکل عینکش را حل کند و متوجه نبود که ماسک پشت سرش ایستاده است، نیم ساعت بعد مدیر برنامه‌های ماسک با کارت یک جراح چشم به سراغش رفت و او را برای معاینه به مطب بردند. او در این مورد گفته است :

"ایلان می تواند خیلی سخت و پرتوقع باشد، اما حتما از قبل مطمئن می‌شود که موانع از سر راهتان کاملا برداشته شده‌اند."

او به واسطه تجربیات اولش در مدیریت افراد در کسب و کارهایش درک بالایی از این مسأله پیدا کرده است که لزومی ندارد افراد مثل او فکر کنند، در این مورد می‌گوید.

"قبل از آن[7]واقعا هیچ گروهی را اداره نکرده بودم... باید فکر می‌کردم چه عواملی روی کار کرد یک گروه موثر هستند، اولین نکته این است که دیگران مثل شما فکر می‌کنند، اما این اشتباه است. حتی اگر آن‌ها دوست داشته باشند مثل شما فکر کنند، لزوما تمام اطلاعات و فرضیات شما را ندارند. بنابراین، اگر من یک سری اطلاعات داشته باشم و با بدل خودم نصف اطلاعات را به اشتراک بگذارم نمی‌توانم توقع داشته باشم که آن بدل به همان نتیجه‌ای برسد که من رسیدم. شما باید خودتان را در شرایطی قرار بدهید که بگویید، خب، این مسأله از دید آن‌ها چطور است، و از دید آن‌ها به مسائل نگاه کنید."

شاید همین مسأله به ایلان ماسک کمک کرده است در عین تفاوت‌هایش با افراد اطرافش بتواند آن‌ها را به خوبی مدیریت کند.

در نهایت همه کارکنانش، چه آن‌هایی که مشغول به کار هستند، چه آن‌هایی که اخراج شده یا استعفا داده‌اند، طوری از او یاد می‌کنند که انگار درمورد یک خدا یا ابرقهرمان صحبت می‌کنند، آن‌ها در عین این که از او می‌ترسند به شدت او را تحسین می‌کنند. اشلی ونس در این باره می‌گوید:

"اکثر افرادی که با آن‌ها مصاحبه کردم درمورد ساعت‌های کاری، رک بودن ماسک و گاهی توقعات بی‌جایش صحبت کرده‌اند. با این حال تقریبا همه، حتی اخراج شدگان، او را تحسین می‌کردند و طوری درباره‌اش صحبت می‌کردند که معمولا درباره ابرقهرمانان یا خدایان حرف می‌زنند."


پینوشت:

[1] در مطالعه سبک رهبری و رفتار ایلان ماسک با استفاده از تحلیل‌هایی که در این زمینه انجام شده و بر اساس شواهد موجود در کتاب زندگی نامه وی و نقل قول‌هایی از خودش یا اطرافیانش، رفتارش به عنوان یک رهبر کسب و کار را در موارد زیر دسته بندی کردم. در این دسته‌بندی تلاشم بر این بود تا با اشاره به نقل قول‌ یا داستان‌هایی که در این زمینه تعریف شده است اطلاعات کامل‌ و تصویری واضح به شما منتقل کنم.

[2] The Hitchhiker's Guide to the Galaxy, Douglas Adams

[3] منظورش این بود که اصلا متوجه نشدم درمورد چه چیزی صحبت می‌کنند.

[4] به گفته عوامل فیلم، تونی استارک یا مرد آهنی الهام گرفته شده از شخصیت ایلان ماسک است، به همین دلیل رابرت داونی جونیور برای تصور بهتر از نقشی که باید بازی کند مدتی با ایلان ماسک هم نشین بود. ایلان ماسک در قسمت دوم این فیلم نقشی کوتاه دارد. شهرت ماسک پس از نمایش این فیلم دوچندان شد و تقریبا از پس پرده‌ها برای عموم مردم به نمایش درآمد.

[5] اخراجش از سمت مدیرعاملی!

[6] دانشنامه بریتانیکا (به انگلیسی Encyclopædia Britannica) دانشنامه‌ای است که نخستین بار در سال ۱۷۶۸ در ادینبرو منتشر شد. این دانشنامه قدیمی‌ترین دانشنامه انگلیسی‌زبان محسوب می‌شود. این دانشنامه در حال حاضر یکی از مهم‌ترین و معتبرترین منابع به زبان انگلیسی به‌شمار می‌رود که تا به امروز ویرایش و انتشار آن ادامه یافته‌است. بریتانیکا توسط ۱۰۰ ویراستار تمام وقت و بیش از ۴٫۰۰۰ مشارکت‌کننده که خود شامل ۱۱۰ نفر از برندگان جایزه نوبل و ۵ رئیس‌جمهور است، به رشته تحریر درآمده و در بسیاری موارد، علمی‌ترین و آکادمیک‌ترین دانشنامه دنیا شناخته شده‌است.

[7] هدایت Zip2.