کلمات را نکُشیم.

(اگه «کلمات» و «تفکر» برای شما مهم هستن این نوشته و بخونین،
در غیر این صورت براتون مفید یا جذاب نخواهد بود.)


نقاشیخط - علی شیرازی
نقاشیخط - علی شیرازی


کلمات مهم هستند.

خیلی مهم.

خیلی خیلی مهم.


بعضی وقت‌ها یک گروه از آدم‌ها فدا می‌شوند برای یک کلمه.

برای این‌که تعریفِ جدیدی به یک کلمه بدهند یا آن را در اذهان پررنگ کنند.


بعضی وقت‌ها چند نسل از یک ملت زندگی می‌کنند و می‌میرند تا معنای یک کلمه را دریابند،

تا آن کلمه را به دانشِ جمعیِ خود اضافه کنند.


نتیجه‌ی زندگیِ بزرگترین ذهن‌های بشری کلمات هستند. کلماتی در گوشِ‌ همراهان، یا در کتاب‌ها، یا در اندیشه‌ی هواداران.


کلمات خیلی مهم هستند.


هر آنچه که از گوش و چشم وارد می‌شود و در فکر می‌گذرد با کلمات در ارتباط است. یا حداقل برای ادامه‌ی حیاتش به آن‌ها وابسته است. اگر نتواند تبدیل به کلمه شود به زودی از میان می‌رود.


کلمات ماده‌ی اولیه‌ی تفکر هستند.

اهلِ فکر، خالص‌ترین و دقیق‌ترین کلمات را در ذهنِ خود نگهداری می‌کنند.

اساسا یکی از مهم‌ترین کارهای متفکران بازتعریف و طبقه‌بندیِ کلمه‌هاست.


شاید یک تعریفِ خوب برای ما انسان‌ها، «ماشینِ تولیدِ کلمه» باشد.


هر بار که کلمه‌ای را بدون مبالات استفاده می‌کنیم اتفاقات ناگواری را رقم می‌زنیم:


اعتبارِ خودمان را به عنوانِ یک «ماشینِ تولیدِ کلمه» خدشه‌دار می‌کنیم.

با تکرارِ این کار به دیگران نشان می‌دهیم که نمی‌توانند روی ما به عنوانِ یک «انسان خردمند» حساب کنند.

می‌شویم یکی از نخاله‌های کارخانه‌ی طبیعت. به امیدِ روزی که با پسماندهایمان ماشین‌های بهتری تولید کند.


و بدتر از آن:

دنیای کلمات را آرام‌آرام به لجن می‌کشیم.

نتیجه‌ی تفکر و تجربه‌ی آدم‌حسابی‌های تاریخ را مخدوش می‌کنیم.

کلمه‌ای که قرن‌ها با سخت‌ترین تلاش‌های ذهنی و حتی فداکاری‌های جسمی صیقل خورده را آلوده می‌کنیم.


به همه‌ی کلماتی که با خونِ دل تعریف و تثبیت شده‌اند و سپس با بی‌دقتی در استفاده به «تفاله‌های زبانی» تبدیل شده‌اند فکر کنید.

کلماتی که ارزشمندترین انسان‌ها زندگی‌شان را صرفِ اعتلای آن‌ها کردند و بی‌مقدارترین آدم‌ها آن‌قدر آن‌ها را دست‌مالی کردند که جادویشان از میان رفته است.


گاهی این گندکاری آن‌قدر شدید است که یک کلمه به کلی بلااستفاده می‌شود.

عاقلان ترجیح می‌دهند رهایش کنند و برای تفکر و برای زندگیِ خود کلمات جدیدی را صیقل دهند و به مردم معرفی نمایند.

چه خسران بزرگی برای نوعِ بشر است، وقتی چنین کلماتی را از دست می‌دهیم.

کاش قدر کلمات را بدانیم.

کاش کلمات را نکشیم.

کاش جلوی قتلِ کلمات را بگیریم.

نقاشیخط - روح‌الله عطائیان
نقاشیخط - روح‌الله عطائیان



ادریس هستم. و این نهمین پست از این سری نوشته‌هاست.
برای اینکه همدیگه رو گم نکنیم و نوشته‌ها رو راحت‌تر دریافت کنی کدومو ترجیح می‌دی؟
کانال تلگرام؟ اکانت توییتر؟ یا خبرنامه‌ی ایمیلی هفتگی؟

نوشته‌های قبلی:

بدون عنوان

از «تزریق» آرزوها و اهداف به خودمون و دیگران دست برداریم.

من یک «جاهلِ مقصر» هستم.

درباره‌ی ترس (در حاشیه‌ی اتفاقات دو سه هفته‌ی اخیر)

سیگنال یا نویز؟ (سه نقل قول از نسیم طالب و یه توضیح کوچیک)

جمعه، هشت آذر نود و هشت.

مواجه شدن، ضربه خوردن، زخمی شدن، یاد گرفتن و رشد کردن.

مهارتِ مهمِ «فکر نکردن»