یک سگ، یک ربات، و یک آدمِ سیگاری

پست ویرگول،‌ پست ویرگول، پست ویرگول، ... :|
پست ویرگول،‌ پست ویرگول، پست ویرگول، ... :|


اوصیکم و اوصی نفسی به به رسمیت شناختنِ سگ و ربات و آدمِ سیگاریِ درون‌مون.

توی وجود هر کدوم از ما یه سگ هست که اگه خوب تربیتش کنیم می‌تونه استخون‌ها رو پیدا کنه و برامون جمعشون کنه.
البته تربیتش یکم زمان‌بره و نیاز به صبر و اعصابِ قوی داره.

یه ربات هست که بدون فکر کردن می‌تونه کارهای تکراری و طاقت‌فرسا رو انجام بده. دچار وسواس‌های مزخرفِ فکری نمی‌شه و خیلی متمرکزه.
فقط باید یه برنامه‌ی دقیق بهش بدیم. کوچکترین ابهام باعث می‌شه نتونه کارش رو درست انجام بده.

و یه آدمِ سیگاری که تنها کارش لذت بردنه.
باید به طور منظم سیگار و سکس و موسیقی و سرمایه به پاش بریزی.
اگه این کارو نکنی میاد مزاحمِ بقیه‌ی موجودای درونت می‌شه. سر به سرِ‌ سگه می‌ذاره و رباته رو اسکل می‌کنه.

آدمِ سیگاری و ربات
آدمِ سیگاری و ربات

توی وجودِ ما چیزهای دیگه‌ای هم هستن.
فعلا همین سه‌تا رو داشته باشین تا بعد. :)


ادریس هستم. و این دهمین پست از این سری نوشته‌هاست.
برای اینکه همدیگه رو گم نکنیم و نوشته‌ها رو راحت‌تر دریافت کنی کدومو ترجیح می‌دی؟
کانال تلگرام؟ اکانت توییتر؟ یا خبرنامه‌ی ایمیلی هفتگی؟

نوشته‌های قبلی:

کلمات را نکُشیم.

بدون عنوان

از «تزریق» آرزوها و اهداف به خودمون و دیگران دست برداریم.

من یک «جاهلِ مقصر» هستم.

درباره‌ی ترس (در حاشیه‌ی اتفاقات دو سه هفته‌ی اخیر)

سیگنال یا نویز؟ (سه نقل قول از نسیم طالب و یه توضیح کوچیک)

جمعه، هشت آذر نود و هشت.

مواجه شدن، ضربه خوردن، زخمی شدن، یاد گرفتن و رشد کردن.

مهارتِ مهمِ «فکر نکردن»