یک آموزگار...
مدرسه بیماریزا
در پست قبل دکتر رضا قریب را معرفی کردم. معرفی من آنقدر کوتاه بود که شاید توجه کسی را جلب نکرده باشد. خب البته به دنبال جلب توجه نبودم. فقط خواستم اسمی از دکتر قریب برده باشم و برای کسانی که علاقهمند ایشان هستند آدرس صفحات مجازی ایشان را یادداشت بگذارم.
در این مطلب قصد دارم آخرین ویدئوی لایو اینستاگرام ایشان را به عنوان باب بازگشایی یک بحث مهم در آموزش پرورش به همراه خلاصه و توضیحی منتشر کنم.
امیدوارم از بحث امروز لذت ببرید، و دیگر ویدئوهای دکتر قریب را تماشا کنید.
هشدار جدی: دیدن و فهمیدن جان کلام ایشان نیاز به ظرفیت بالایی دارد. زبان استاد تند است و نباید حرفهای ایشان را بر سبیل عقاید جاری و عقاید قبلی خودمان با لبخند شکاک و تمسخرآمیز تلقی کنیم.
در ابتدای ویدئو، دکتر قریب ادعا میکند همهی ما بیماریم و در ادامه به بیان دلایل این بیماری میپردازد.
با پخش یک دقیقهی ابتدایی فیلم عصر جدید چارلی چاپلین و تفسیر آن شروع میکند و با بیان نظرات پائولو فریره ادامه میدهد. در پایان یک بیان زیبا از تشبیه مدرسه و کارخانه میکند که توصیه میکنم این بخش از ویدئو را حتمن تماشا کنید (دقیقه ۴۰ به بعد).
نظام تعلیم و تربیت شبیه یک بانک کار میکند.
همانطور که هرچه که سپردهی ما در بانک بیشتر باشد، سود بیشتری نصیب ما خواهد شد، هرکس بیشتر سالهای عمرش را در مدرسه سپری کرده باشد و مراحل و مدارج را کسب کرده باشد، در نهایت شغل بهتر و موقعیت اجتماعی بهتری نصیبش خواهد شد.
این سیستم تعلیم و تربیت، که حاصل صنعتی شدن جوامع و نیاز کارخانه به نیروی کار مطیع و فرمانبردار است، میتواند با سیستم بانکداری مقایسه شود و خلاصهی نتایج این مقایسه از دیدگاه پائولو فریره فیلسوف و نظریه پرداز تعلیم و تربیت برزیلی، به این ترتیب است:
- معلم آموزش میدهد و دانشآموزان میآموزند.
- معلم همهچیز را میداند ولی دانشآموزان هیچچیزی نمیداند.
- معلم فکر میکند و دانشآموزان دربارهی آن فکر میکنند.
- معلم حرف میزند و دانشآموزان گوش میکنند.
- معلم تأدیب میکند و دانشآموزان تأدیب میشوند.
- معلم انتخاب میکند و انتخابش را تحمیل میکند و دانشآموز اطاعت میکند.
- معلم عمل میکند و دانشآموزان توهم عمل میکنند و اعمال معلم را تقلید میکنند.
- معلم موضوع و محتوا را انتخاب میکند و دانشآموزان خود را با آن منطبق میکنند.
- معلم مرجعیت دانش را با تسلط حرفهای خودش جابجا میکند.
- معلم در فرایند یادگیری فعال است در حالی که دانشآموزان کاملا نقش منفعلانه دارند.
البته لازم به توضیح است که منظور از معلم در تمام موارد بالا، معلم به مثابه نمایندهی نظام آموزش و پرورش در کلاسهای درس است. چرا که در سیستم آموزش و پرورش کشورهای توسعه نیافته نظام آموزش و پرورش از نوع متمرکز است و تمام اعمال و رفتار و گفتار هر معلم در کلاس، از پیش تعیین شده و دستوری و مطابق برنامه است و معلم نقش بسیار کوچک و ناچیزی و حتا نزدیک به صفر برای اجرای یک تعلیم و تربیت ایدهآل دارد.
و اما سؤال اصلی این است که پس تعلیم و تربیت ایدهآل چیست؟
تعلیم و تربیت واقعی آن است که به جای دادن موضوع یادگیری به دانشآموزان، به آنها مسئله بدهیم.
یعنی تعلیم و تربیت مبتنی بر مسئله. اکنون در ادامه، طبق نظریات پائولو فریره نظام تعلیم و تربیت مبتنی بر مسئله را بررسی میکنیم:
- معلم تنها کسی که میداند و میآموزد نیست.
- معلم فقط آموزش نمیدهد، بلکه در حال یادگیری از دانشآموزان هم هست.
- معلم و دانشآموزان برای رسیدن به حقیقت لایه لایه کاوش میکنند.
- در نظام تعلیم و تربیت مبتنی بر مسئله انسان موجودی تنها و ایزوله و بیارتباط با دیگران نیست.
- در نظام تعلیم و تربیت مبتنی بر مسئله دیالوگ جزء جداییناپذیر تعلیم و تربیت است.
- در نظام تعلیم و تربیت مبتنی بر مسئله تکیه اصلی بر خلاقیت افراد است و محرک اصلی آنها حقیقت است.
- نظام تعلیم و تربیت مبتنی بر مسئله در خدمت حاکمان نیست.
و باز هم لازم به توضیح است که چنین نظام تعلیم و تربیتی هنوز در کره خاکی محقق نشده است.
ولی به قول استاد، نظریه پردازان و فیلسوفان تعلیم و تربیت، این مقالهها را مینویسند و این سیمنارها را برگزار میکنند که انسان یادش باشد که هنوز امیدی هست.
لینک ویدئوی پائولو فریره استناد شده در صحبتها
مطلب بعدی را هم ببینید:
مطلبی دیگر از این انتشارات
نقدهایی بر آموزش و پرورش - بخش نهم - پنج مانع اصلی آموزش و پرورش
مطلبی دیگر از این انتشارات
گداخانهای به اسم مدرسه دولتی
مطلبی دیگر از این انتشارات
نقدهایی بر آموزش و پرورش - بخش یازدهم - آموزش و پرورش، عروس هزار داماد