کدام مدل درآمدی ، مناسب استارتاپ شماست؟ پریمیوم ، فریمیوم یا رایگان؟
انتخاب مدل درآمدی مناسب برای استارتاپ شما میتواند یک چالش باشد. هر انتخابی که بین سه مدل کلی پولی، ترکیبی یا رایگان داشته باشید تعیین خواهد کرد که چه محرکهایی شرکت شما را هدایت خواهد کرد و شما چطور موفقیت را خواهید سنجید.
هر مدلی نقاط قوت و چالشهای خود را دارد و بسته به بیزینس مدل خاص شما، نوع مشتریانتان و میزان سرمایه ای که استارتاپتان جذب کرده میتواند کسب و کار شما را قوت ببخشد یا تضعیف کند. بنابراین با درک نقاط قوت و ضعف هر مدل میتوانید تعیین کنید که کدام مناسب کسب و کار شماست.
مدل پریمیوم یا پولی
این مدل یک روش کلاسیک برای کسب درآمد یک استارتاپ است حال چه با شارژ کردن هزینه و انجام تراکنش باشد یا استفاده از اشتراک ماهانه و... . این مدل به دلیل انعطافپذیری و اجرای آسانش پرکاربردترین مدل در بین استارتاپ هاست.
اما علیرغم نقاط قوتش چالشهای زیادی هم دارد. در این مدل برای افزایش مقیاس استارتاپ و جمعآوری دادهی کافی برای تحلیل مشتری و گسترش آن، به پول زیادی نیاز است. به عبارت دیگر هزینه توسعه یک کسب و کار با این روش بالاست. اما اگر دوره عمر مشتری از هزینه بدست آوردن مشتری بسیار بالاتر باشد، استارتاپ در بلندمدت موفق خواهد شد.
مدل رایگان
یک کسب و کار چطور میتواند وقتی خدماتش را مجانی ارائه میدهد سود کسب کند؟ از این رو مدل رایگان قدری متناقض به نظر میرسد.
وقتی یک شرکت محصولی را مجانی ارائه میدهد درآمدش اغلب از راه تبلیغات بدست میآید. این روش معمولا توسط کسب و کارهای آنلاین استفاده میشود و به مدل فیس بوک[1]معروف است. این مدل میتواند در فضایی که محصول، میلیونها کاربر فعال دارد استثنایی عمل کند.
بزرگترین چالش این مدل بدست آوردن حجم زیادی از کاربران است تا برای برای تبلیغکنندگان جذاب باشد چرا که بدست آوردن این مشتریان اولیه میتواند هزینهبر باشد.
مدل فریمیوم یا ترکیبی
در این مدل که ترکیبی از مدل پولی و رایگان است کاربران، فیچرهای اساسی را رایگان دریافت میکنند و با پرداخت هزینه اشتراک میتوانند کاربری خود را ارتقا دهند.
فیچرهای رایگان، ابزارهای بازاریابی قدرتمندی هستند و کسب و کارهای نوپا میتوانند با این مدل بدون صرف هزینه بابت تبلیغات یا کمپینها، کاربر جذب کنند و به سرعت مقیاس خود را افزایش دهند.
اما این مدل هم مناسب هر کسب و کاری نیست و معایب خودش را دارد. در این مدل کاربرانی که از محصول یا خدمت استفاده میکنند مشخص نیست به دلیل مجانی بودن جذب آن شدهاند یا واقعا به آن نیاز دارند و محصول یا خدمت مناسب آنهاست. این سبب ایجاد نویز میشود و تمرکز را از روی کاربران واقعی بر میدارد.
همچنین بعضیها به محصولات رایگان دید منفی دارند و انتظار دارند بابت محصولات و خدمات، متناسب با ارزش پولیشان درخواست هزینه شود.
از بعد فنی هم، مدیریت و کنترل هزاران و شاید میلیونها کاربر میتواند چالش بزرگی باشد. مدیریت بازخوردها، پشتیبانی تیکتها و شکایتها میتواند تبدیل به یک کابوس شود.
بحث هزینه هم در این مدل مهم است. استارتاپ ها باید اطمینان حاصل کنند که دستیابی و حفظ یک کاربر مجانی هزینه چندانی برایشان نداشته باشد.
با مدلهای فریمیوم و رایگان، شروع یک کسب و کار در مقیاس کوچک آسان است اما غلبه بر بازار و حفظ سهم بزرگی از بازار دشوار خواهد بود.
در مقاله بعدی مدل فریمیوم را بیشتر مورد بررسی قرار دادهایم:
[1] Facebook Model
مطلبی دیگر از این انتشارات
استراتژی های درآمدی شهرهای فرودگاهی رفت برای چاپ!
مطلبی دیگر از این انتشارات
دو محاسبه برنامه نویسی در یک پست
مطلبی دیگر از این انتشارات
اهمیت پرسنال برندینگ در برنامه نویسی