«دنیا به دور تو نمیچرخه!»
پیرمرد و دریا
امروز کتاب پیرمرد و دریا اثر ارنست همینگوی رو خوندم.
تصورات دیگه ای داشتم و فکر نمیکردم که داستان درباره جدال پیرمرد ماهیگیر با یه ماهی بزرگ باشه.
نکته جالب توجه درباره مقاومت ماهیگیر در ادامه دادن برای گرفتن ماهی بود.
پیرمرد بیچاره تمام دستاش زخمی شد گرسنگی کشید سه روز و سه شب داخل دریا موند طوری که بقیه خیلی نگرانش شده بودن و دنبالش میگشتن.
کمرش آسیب دیده بود بی خوابی کشید و سختی های زیادی رو تحمل کرد اما در نهایت اون ماهی بزرگ رو صید کرد
اما در باقی داستان متاسفانه بمبک های دریایی امون ندادن و با حمله کردن به صید پیرمرد دیگه تقریبا چیزی باقی نذاشتن.
در انتهای داستان هم پیرمرد بیچاره بعد از اون همه سر و کله زدن با بمبک ها و جنگیدن باهاشون با یه استخون بزرگ ماهی به لب ساحل رسید.
اما قصه پیرمرد هم حکایت خیلی از ماهاس مگه نه؟
بعضی اوقات حسابی تلاش میکنی و فکر میکنی که داری برنده میشی اما یهو بخت باهات یار نیست و ورق برمیگرده
یهو میبینی ماهی بزرگی که صید کردی و بابتش خیلی خوشحالی با حمله بمبکا از بین میره و اون موفقیتی که فکرمیکردی قراره سر و صدا کنه و حسابی بابتش خوشحال باشی در یک لحظه از بین میره و همه تصوراتت فرو میریزه.
خسته و رنجور میشی و حالا درحالی که تقریبا هیچ جونی برات نمونده باید ادامه بدی در حالی که همه مردم تن رنجیده تو و شکستت رو میبینن
فکر میکنم گاهی نباید از آینده خیلی زیاد اطمینان داشت چون نمیدونی که قراره چی پیش بیاد و دست تقدیر وقتی تمام برنامه هات رو بهم بزنه ممکنه که با ضربه سختی روبرو بشی اما خب برنامه ریزی کردن و داشتن اهداف برای زندگیت هیچ اشکالی نداره و مطمئنا بدون اون نمیشه زندگی کرد.
در این داستان سانتیاگو پیرمرد داستان تا جایی که تونست حتی با وجود رنجور شدن تنش و آسیب دیدن بدنش تمام تلاش خودش رو به کار برد و با وجود تمامی سختی هایی که پشت سر گذاشت از هیچ تلاشی دریغ نکرد
با اینکه بمبکا تیکه تیکه از بدن مهی بزرگ صید شده توسط پیرمرد از بین رفتن اما خود صید اون ماهی بزرگ برای پیرمد افتخاری بزرگه که تونست بهش دست پیدا کنه.
اما دلیل اصلی عدم شکست پیرمرد نه در صید ماهی بزرگ و مقاومتش بلکه دلیل اصلی امیدواری برای ادامه راه بود.
آخر داستان پیرمرد به پسرک گفت که باید چاقوی بهتر و نیزه های مجهز تری با خودشون به دریا ببرن.
خب پس این یعنی پیرمرد قصه ما شکست نخورده مگه نه؟!
این بار دیگه مطمئنم که پیرمرد موفق میشه چون حالا فهمیده که چجوری میشه حساب بمبک های ظالم رو کف دستشون بزاره:)
به علاوه با وجود اینکه بمبکا نیزه ماهی بزرگ رو از بین بردن اما چیزی از موفقیت شکوهمند پیرمرد در صید نیزه ماهی کم نمیشه.
آره مطمئن باشید که این بار موفق میشه.
مطلبی دیگر از این انتشارات
"یادداشتهایی از اتاقم"
مطلبی دیگر از این انتشارات
زندگی؟...
مطلبی دیگر از این انتشارات
کرانه های تنهایی