در حال یادگیری دانشها یا در حال جمعآوری کتابها؟
دزد زمان - چطور کارها رو به تعویق نندازیم؟
به نام خدا.
سلام.
یه درد بی درمانی هم وجود داره به اسم «به تعویق انداختن» یا «اهمال کاری» یا غیره که انگلیسی بهش میگن «Procrastination».
راستی، عنوانِ «دزد زمان» هم از یکی از سخنانِ Edward Young گرفته شده که میگه:
Procrastination is the thief of time.
این درد تقریباً یقه همه ماها رو گرفته، یا داره میگیره و یا خواهد گرفت!
البته اونقدرها هم که فکر می کنید، بی درمان نیست و تو این مقاله میخوام به شما یه چیزی یاد بدم که خیلی راحت هربار که سراغتان میاد، شکستش بدید و دیگه بهش اجازه ندید که ارزشمندترین چیزی که دارین، یعنی «وقت»، رو از شما بدزده.
ولی قبلش یه چیز جالب
تا حالا فکر کردین که اصلاً «چرا» کارها رو به تعویق میندازین؟ اگه یکم خودتان رو بررسی کنید، می بینید که یک یا همه دلایل زیره:
- یا اینکه به عقیدتان، اون کاری که باید انجام بدید خیلی زمان می بره.
- یا اینکه به عقیدتان، اون کاری که باید انجام بدید خیلی سخته.
- یا اینکه به عقیدتان، اصلاً کی حوصله انجام دادنش رو داره؟
هر کدام از اینها که باشه، ۲ تا حالت بیشتر نداره:
- یا عقیده شما واقعاً درسته.
- یا اینکه درست نیست.
حالا این کجاش جالبه؟ اینجاش جالبه که معمولاً مورد دوم درسته. یعنی چه؟ یعنی اگه دقت کنی، می بینی که اون کار واقعاً نه زمان بره، نه سخته، و نه به حوصله آنچنانی احتیاج داره.
چند تا مثال از زندگی خود من
قبل از اینکه اون چیز رو بهتان یاد بدم، این مثال ها رو هم ببینید که متوجه بشید منظورم چیه:
- درِ یکی از طبقه های یخچال فریزر خراب شد و انقدر امروز فردا کردیم که به طرز شگفت انگیزی ۲ سال همونطور ماند. البته درست کردنش اصلاً زمان بر و سخت نبود و به حوصله آنچنانی هم نیاز نداشت. اگه این آقای (یا خانومِ) Procrastination نبود، به راحتی توی فقط یک ساعت انجام میشد.
- یه CD تو دستگاه پخشِ ماشین تقریباً ۵ سال بود که گیر کرده بود و هیچکس هم حوصله نداشت فقط نیم ساعت براش وقت بزاره و درستش کنه. شاید اگه این آقای (یا خانومِ) Procrastination اجازه میداد، ۵ سال پیش توی فقط نیم ساعت درست میشد.
- یه لیوان آب خوردم و لیوان رو بدون اینکه بشورم، انداختم تو سینک ظرف شویی. اون لحظه، شستنِ یه لیوان انگار خیلی کار بزرگی بود برام. تا آخرِ شب شستنِ این یه لیوان رو به تعویق انداختم و بالاخره با تلاش و مجاهدت فراوان، شستمش. شستنش فقط ۱۵ ثانیه طول کشید.
- ۱۰ سال پیش تو دوران دبیرستان، خواندنِ فصل ۸ از زیست شناسی سال سوم (ژنتیک) رو تا دقیقه ۹۰ به تعویق مینداختم. کاری که خیلی راحت تو کمتر از ۲ ساعت میشد انجام بدم رو شاید ۶ ماه به تعویق مینداختم و نزدیک کنکور هم که میشد، دیگه بهانهِ زمانِ کم رو برای خودم میاوردم و خودم رو راضی میکردم که انگار کار درستی کردم.
- ۱۲ سال پیش باشگاه میرفتم و مربی هم داشتم، ولی همین که تمرین سخت شد، جلسه بعدیِ باشگاه رو به مدت ۱۰ سال به تعویق انداختم. جلسه بعدی باشگاه فقط ۴۵ دقیقه طول میکشید و شاید اگه ادامه میدادم الان دنیای من یه شکل دیگه بود.
- خیلی وقت ها تکان دادنِ موس و کلیک کردن روی یه آیکن و اجرای یه برنامه سنگین مثل Photoshop برام میشه یه کاری که ممکنه به تعویق بندازمش. البته کل این کارها فقط یک دقیقه طول میکشید اگه انجام میشد. امان از این موجودِ ۲ پایِ قرن بیست و یِکُمی.
- عنوانِ همین مقاله رو یه هفته پیش نوشتم و نوشتنِ خودِ مقاله رو یک هفته به تعویق انداختم و آخرش با تلاش و از خود گذشتگی و ایثار و مجاهدتِ زیاد، امشب نوشتمش. فقط یک ساعت طول کشید، خسته نباشم.
- خیلی مقاله های دیگه هم الان تو قسمت پیشنویس منتظر اون «وقت درست» هستن!
از گفتنِ همه اینا، قصدم این بود که بگم این جنابِ Procrastination هم به کارهای بزرگ و طولانی و یکم سخت تر و هم به کارهای خیلی کوچیک تر، علاقه شدیدی داره که گَند بزنه.
حالا بریم سراغ اون چیزی که گفتم باهاش این Procrastination رو میتانید شکست بدید.
فقط ۲ دقیقه
حالا این ۲ دقیقه یعنی چه؟
یعنی اون ۲ دقیقهِ اولِ اون کاری که داری به تعویق میندازیش، به همین راحتی.
یعنی باید چکار کنی؟
یعنی هروقت که احساس کردی داری یه چیزی رو به تعویق میندازی و اون چیز برات خیلی هم مهمه، به خودت بگو «فقط ۲ دقیقه اولش رو انجام میدم» و برو و همون ۲ دقیقه رو انجام بده.
چه اتفاقی میفته؟
هیچی نمیشه، فقط شاخ اون غول بی شاخ و دُمی که برای خودت تو ذهنت ساخته بودی، شکسته میشه و توی شاید ۹۰٪ مواقع، اون کار رو تا آخر انجام میدی.
البته اگه کاری مثل شستنِ یه لیوان رو بخوام به تعویق بندازم (که کُلش رو هم از یک دقیقه هم کمتر میشه)، به خودم چند تا فحش خوشگل میدم و یه «خجالت بکش» به خودم میگم و میرم انجامش میدم.
البته یه جای دیگه خوانده بودم که گفته بودن ۵ دقیقه. ولی از اونجایی که من بسیار تنبل تر از این حرفام و ۵ دقیقه خیلی برام زیاده، تصمیم گرفتم تغییرش بدم به ۲ دقیقه و جواب خوبی هم ازش گرفتم.
یه جمله از بزرگان هم برای فکر بیشتر
یه جمله از Mason Cooley :
Procrastination makes easy things hard, and hard things harder.
«به تعویق انداختن»، کارهای آسان رو سخت میکنه، و کارهای سخت رو سخت تر.
حرف آخر
- به تعویق انداختنِ کارها دلیل های زیادی میتانه داشته باشه. راهی هم وجود نداره که کاملاً ازش خلاص بشی چون یه جورایی جزئی از وجود ما انسان هاست. بهتره که یادبگیری چطور، تو مواقعی که به نفعته، شکستش بدی.
- تو اکثر مواقع، اون چیزی که برای خودت کردیش یه کارِ سخت، فقط عقیده خودته و شاید به احتمال زیاد اصلاً هم درست نیست. درواقع اون کاری که باید انجام بشه، توی فکر خودت بزرگ و سخت و زمان بره، نه تو واقعیت و در عمل.
- وقتی دیدی داری چیزی رو به تعویق میندازی، به خودت بگو «فقط ۲ دقیقه اولش رو انجام میدم» و برو و همون ۲ دقیقه رو انجام بده.
- به احتمال بسیار زیاد، بعد از اون ۲ دقیقه، شاخش میشکنه و به انجامِ اون کار ادامه میدی.
- تکنیکِ «فحش به خود» و «خجالت بکش» هم خیلی جاها معجزه کرده.
- عجب موجود عجیبیه این انسانِ قرن بیست و یِکُمی.
یا علی.
مطلبی دیگر از این انتشارات
لاکچرایزِیشِن: هنرِ لطیفِ ریدن وسطِ حال های خوبِ واقعی
مطلبی دیگر از این انتشارات
بدترین پسر، بهترین دختر
مطلبی دیگر از این انتشارات
چند تا عکس برای کار کشیدنِ بیشتر از نورون های دستگاه عصبی مرکزی