محصل کسب و کار و کارشناس بازاریابی با تمرکز بر روی بازاریابی میدانی و حوزه گردشگری- سابقا شاعر تر :)
چرا مقاصد نیاز به پلتفرم مستقل بازاریابی دارند؟
این سوال یکی از اصلی ترین پایههای توسعه یک پلتفرم تمام عیار بازاریابی مقصد است. و به همراه پاسخ خود، بغیر از دلایل شروع این کار، بخشی از استراتژیهای پیشبرد پلتفرم را نیز روشن میکند.
برای همراهی بهتر با این مفهموم، پیش از مطالعه این نوشته قسمت قبل را مطالعه بفرمایید
پلتفرمهای ملی و بین المللی حوزه گردشگری عمدتا، ویژگیهای زیر را دارند:
۱- تخصصی هستند یعنی بر روی بخش خاصی از بازار دست میگذارند، مانند پلتفرمهای فروش بلیط، اقامتگاه، رزرو آنلاین تور و تجربه و ...
۲- تمرکزگرا و هستهای هستند به این معنی که عمده فرایند کسب و کار درون مجموعه انجام میشود و جوامع محلی را در کمترین حالت ممکن درگیر میکنند.
۳- از میان مقاصد، بر روی مقصد پر سود تر که مسافران و متقاضیان بیشتری دارد تمرکز میکنند و در نتیجه مقاصد کم رونق تر، کمتر در معرض رشد قرار میگیرند.
در نتیجهی این ویژگیها مقاصد به دو دسته عمده تقسیم میشوند:
دسته اول: مقاصدی که بسیار پر رونق شده اند ولی در بحشهای خاص، به نحوی که این رشد همه جانبه نیست. برای مثال مازندران و گیلان از این بابت قابل مثال زدن هستند. در حوزههای اقامت و طبیعتگردی بسیار رشد کرده اند ولی این رشد، منجر به تخریب گسترده این مقاصد نیز شده است. برای این رشدهای غیر همگن در ایران مثال های دیگری چون جزایر هرمزگان، کویر مرنجاب، شمال استان سمنان و ... نیز وجود دارد.
دسته دوم: استانها و مقاصد کم رونق تر، که گردشگری برای آنها منبع درآمد کلیدی نیست. تمام این مقاصد پتانسیلهای مهمی در حوزههای مختلف گردشگری دارند که به دلیل عدم تمرکز، نبود رسانه و یا تبلیغات منفی، نادیده گرفته شدهاند.
اما ویژگی مشترک هر دو دسته مقاصد، کمرنگ بودن نقش فعالان محلی در معادلات اقتصادی این صنعت است. این حقیقت ریشه کم اقبال بودن شغل های مرتبط با گردشگری، بعنوان شغل اول در بخشهای مهمی از ایران است.
با این توصیفات اصلیترین دلایل الزام وجود نهادی مرجع و فعال در مقاصد به شرح زیر است
۱- شرکتها و کسب و کارهای ملی، برای اجرای برنامههای گردشگری خود در منطقه ترحیج میدهند به مجموعهای بومی رجوع کنند و درگیر اجرا نشوند. این اقدام هم هزینه تمام شده آنها را بصورت محسوسی کم میکند و هم دردسر اجرای منطقه ای را از سر آنها باز میکند.
۲- حجم تولید پول در منطقه بیشتر میشود و در نتیجه زیرساختهای منطقه بر اساس نیاز و بصورت همگن توسعه میابد. در این مورد اشاره به این نکته ضروری است که فعالان بازاریابی مقصد، دغدغه حفظ زیرساخت های طبیعی و تاریخی خود را بیش از هر شخص حقیقی و حقوقی دیگری دارند چرا که جدای حفظ میراث خانه خود، میخواهد در طولانی مدت بتوانند از این راه کسب درآمد کنند.
۳- فعالان محلی رشد کمی و کیفی میکنند، و بخش هایی از جامعه که امید به خط درآمدی گردشگری در منطقه خود ندارند، به تسهیل و ترویج این صنعت کمک بیشتری میکنند.
۴- پلتفرم های بازاریابی مقصد جامعنگر هستند، یعنی تمام خدمات مختلف گردشگری را تجمیع میکنند و میتوانند مجموعه خدمات هم شکلی و هم کیفیت در قالب پکیجی کامل به مشتریان فردی و سازمانی خود ارائه دهند.
۵- بهترین پلتفرم های بازاریابی مقصد، جامعه محور هستند، به این معنی که بهترین خدمات را از سطح منطقه بدون توجه به مرزبندیها تجمیع میکنند، زیرا بغیر از آن امکان توسعه کار در محدوده جغرافیایی را نخواهند داشت.
پس نهایتا نه تنها وجود پلتفرم بازاریابی مقصد، غیر اقتصادی نیست، که میتواند راه خوبی برای تجاری سازی و تقسیم منفعت در منطقه نیز باشد.
در قسمتهای بعدی انتقال تجربه بازاریابی مقصد به فرایند پیادهسازی یک نهاد قدرتمند بازاریابی مقصد میپردازم.
همچنین میتوانید برای آشنایی با نمونه ایرانی بازاریابی مقصد، به پلتفرم کرمانلند سر بزنید.
مطلبی دیگر از این انتشارات
لباس محلی کورمانجی
مطلبی دیگر از این انتشارات
تحول دیجیتال در صنعت گردشگری و سفر تجربهگرا
مطلبی دیگر از این انتشارات
چطور یک سفر ساده را به یک تجربه تازه و هیجان انگیز تبدیل کنیم؟