مترجم و تولید کننده محتوا _ پیج من در اینستاگرام Us.translation
ضربه روحی بهبود نیافته چه اثری بر آدمهای بسیار حساس میگذارد؟
واکنشهای عاطفی، اضطراب و شرم من تنها مربوط به اینکه بسیار حساس هستم، نبوده است! بلکه به ضربههای روحی (Trauma) درمان نشده نیز مربوط است...
نوشته: بروک نیلسن
مترجم: مرضیه عسگری
آیا این حس برایتان آشنا به نظر میرسد؟
شما در حال گذراندن روز خود هستید که چیزی کاملاً شما را از این حس و حال دور میکند. در یک چشم بر هم زدن، بدن شما سرشار از احساسات می شود، حس گنگ بودن میکنید، فکرهای زیادی در سرتان میچرخد و کف دستانتان عرق میکند. احساسات فراوانی به شما هجوم میآورند. شرم، عصبانیت یا ترس شما را فرا میگیرد و دلتان میخواهد فریاد بزنید، پنهان شوید یا فرار کنید. یا ممکن است احساس یخ زدگی کنید.
اگر بررسی کنیم که چه چیزی باعث این واکنش شدهاست، به این میرسیم که احتمالاً چیزی باعث شده شما احساس امنیت (از نظر جسمی یا روحی) نکنید: احساسی مانند حس شرمندگی، طرد و رها شده یا حس تهدید.
تجربه فوق یک "آغازگر ضربه روحی" را توصیف میکند.
برخی از درگیریهای من ناشی از ضربه روحی بود
به عنوان درمانگری که هم با افراد بسیار حساس (HSP) و هم با افرادی که دچار ضربه روحی شدهاند کار میکند، زمانی که شروع به درمان خودم از طریق تکنیکی به نام حساسیت زدایی و پردازش مجدد حرکت چشم (EMDR) کردم، متوجه شدم که ضربه روحی را تجربه کردهام.
سالها طول کشید تا تشخیص دادم که برخی از واکنشهای عاطفی، اضطراب و شرم من فقط به اینکه یک فرد بسیار حساس (HSP) با سیستم عصبی حساس هستم، مرتبط نیست و باید اثر ضربههای روحی که در زندگی بر من وارد شده است را نیز در نظر داشت. وقتی فهمیدم که ضربه روحی عامل بیش از حد هوشیاری من (بررسی محیط برای خطرآفرینی) و برخی از واکنشهای شدید احساسی من است، دیگر به خود سخت نمیگیرم و میتوانم برای بهبود حالم تلاش کنم.
ده سال بعد، من تا حدی خوب شدم که اضطرابم کم است و به ندرت واکنشهای احساسی طاقت فرسایی دارم. من هنوز یک HSP هستم که احساسات و محیط خود را عمیقا پردازش میکنم، اما در دنیا و روابطم احساس امنیت دارم.
دقیقاً ضربه روحی چیست؟
وقتی به مراجعین خود میگویم که احتمالا ضربه روحی را تجربه کرده باشند، ۷۵٪ میگویند، "من هرگز به چنین چیزی فکر نکردهام"، یا "این مورد خیلی بد نبود و من آن را ضربه روحی نمینامم". و من میفهمم که اکثر مردم وقتی این کلمه را میشنوند به سربازی از جنگ برگشته یا بازمانده تجاوز جنسی فکر میکنند.
در حالی که افرادی که موارد بالا را پشت سر گذاشتهاند مطمئناً بازماندهای از یک ضربه روحی هستند، تعریفی از ضربه روحی که من دوست دارم بسیار گستردهتر است: ضربه روحی هر چیزی است که برای پردازش در سیستم عصبی شما در لحظه بسیار شدید بوده باشد.
برخی از علائم تروما
یکی از بهترین راهها برای اینکه بفهمید آیا دچار ضربه روحی شدهاید، بررسی علائم است. در حالی که علائم زیادی در افراد دچار آسیب وجود دارد، در اینجا به برخی از رایجترین موارد آن اشاره میکنم:
علائم شناختی:
- نشخوار فکری
- دیدن کابوس
- مشکل در تمرکز
- نوسانات خلقی
علائم رفتاری:
- پرهیز از فعالیتها یا مکانهایی که یادآور خاطرات آن رویداد هستند
- کنارهگیری از اجتماع
- عدم علاقه به فعالیتهای مفرح
علائم جسمی:
- به راحتی یکه خوردن و شوکه شدن
- خستگی مفرط
- بیخوابی
- تغییر در خوردن و خوابیدن
- درد در سراسر بدن
علائم روانشناختی:
- شرم (احساس آسیب دیدگی یا بد بودن)
- انکار واقعه تلخ رخ داده
- تحریک پذیری
- دائما مراقب خطر احتمالی بودن
- قبول مسئولیت بیش از حد برای دیگران
- عصبانیت
- اضطراب
- اختلال هراس یا حمله پنیک
- ترس طاقت فرسا
- رفتارهای وسواسی و اجباری
- جدا شدن از افراد دیگر و احساسات
- بیحسی احساسی
- افسردگی
چرا ضربه روحی اهمیت دارد؟
ممکن است بگویید، چرا ما باید آن را ضربه روحی بنامیم؟ آن اتفاق تمام شد و گذشت، پس چرا باید روی آن تمرکز کرد؟
برخی دلایل مهمی وجود دارد که ما باید ضربه روحی را از نظر وجود آن تشخیص دهیم:
_ ما نمیتوانیم مسئلهای را که تشخیص داده نشده، بهبود دهیم. اگر بازوی خود را شکستهاید اما آن را پیچ خوردگی مینامید، هرگز استخوان شما جوش نخواهد خورد. اگر میدانید که ضربه روحی را تجربه کردهاید، میتوانید برای بهبود آن به طور خاص برنامهریزی کنید.
_ این آگاهی به ما کمک میکند تا خودمان را درک کنیم. وقتی ببینیم که واکنشهای ما بخشی از یک مجموعه از علائم نیست، شروع به درک کلی خود میکنیم و خود مهرورزی را که یکی دیگر از اجزای مهم بهبود وضعیت است میآموزیم.
_ در درون خود ریختن مسائل دردی از ما دوا نخواهد کرد. وقتی بفهمیم چیزی را پشت سر گذاشتهایم که هنوز هم روی ما تأثیر میگذارد، میتوانیم در مورد آن با افراد ایمن (یا یک درمانگر) شروع به صحبت کنیم. این کار پیش نیاز بهبود است.
- آیا آدمهای بسیار حساس بیشتر در معرض ضربه روحی هستند؟
در یک کلام بله. سیستم عصبی ما به عنوان افرادی با حساسیت بسیار دقیقتر از سیستمهای سایر افراد تنظیم شده است. این بدان معناست که ما به همه محرکها از جمله تجربیات آسیب زا، با شدت بیشتری پاسخ میدهیم.
وقتی تجربههای مثبتی داشته باشیم، به طور بالقوه احساس هیجان و شادی بیشتری نسبت به همتایان غیر HSP خود داریم. اگر ما به اندازه کافی خوش شانس باشیم که یک خانواده، جامعه یا محیط کار حمایتی و مثبت داشته باشیم، احتمالاً بیش از دیگران شکوفا خواهیم شد.
برعکس وقتی تجربهای منفی داشته باشیم، ممکن است ترس عمیقتر، آسیب دیدگی و ... نسبت به کسانی که سیستم عصبی حساس ندارند، احساس کنیم و اگر ما در یک محیط بدون حمایت بزرگ شدهایم، احتمال دارد از آن نیز زخمهایی برداریم.
به دلیل این حساسیت نسبت به محیط اطرافمان، در معرض آسیب دیدگی ناشی از تجربیات خود هستیم.
فقط خودتان میتوانید بفهمید که چیزی برای شما ضربه روحی بوده است یا نه!
وقتی ضربه روحی را " هر چیزی که برای پردازش در سیستم عصبی شما در لحظه بسیار شدید بوده باشد " تعریف میکنیم، میتوانیم قلدری، شرمساری یا انتقاد مکرر یا علنی یا احساس طرد شدن یا رها شدن مزمن توسط والد را به عنوان ضربه روحی ببینیم. نمونههای دیگری از مواردی که میتواند به عنوان ضربه روحی تجربه شود:
صدمات غیر تهدید کننده حیات
سوء استفاده عاطفی
مرگ حیوان خانگی
آزار و اذیت
از دست دادن هرگونه رابطه معنادار
همچنین مهم است که مدت زمان ضربه روحی در نظر گرفته شود. اگر چیزی ناراحت کننده بارها و بارها اتفاق بیفتد (مانند بیماری مزمن، بیتوجهی، سوءاستفاده روانشناختی یا زندگی در کشوری که در معرض یا در حال جنگ است)، اغلب در گروه ضربههای روحی قرار میگیرد.
لازم به ذکر است که فقط شما میتوانید بگویید که آیا چیزی برای شما آسیب زا بوده است یا خیر. از آنجا که تجربیات ما با ژنتیک، سیستم عصبی و تجربیات قبلی زندگی ما ارتباط برقرار میکند، ممکن است آنچه برای یک فرد آسیب زا است برای شخص دیگر نباشد.
من از "فقط زنده ماندن" خسته شدم
در بعضی از مواقع از احساس تحریک شدن، وحشت زده بودن و اضطراب خسته شدم. آسیب دیدگی من مانع سرگرمی و در لحظه زندگی کردن من شد و من با عذابی قریب الوقوع زندگی کردم. در حالی که بحث در مورد ضربه روحی در درمان ممکن است همچون باز کردن سر زخمهای قدیمی باشد، اما همچنین میدانیم که دفن کردن درد و انکار آن چاره ساز نیست.
دریافت درمان جرات، پشتکار و چند سال زمان نیاز داشت تا شاهد تغییرات اساسی باشم. به مرور کمتر به مسائل واکنش نشان میدهم. من هنوز هم زندگی را به شدت تجربه میکنم (من یک آدم بسیار حساس هستم)، اما اضطراب "شناور" کمتری دارم. کمتر تحریک میشوم و وقتی تحریک میشوم، وقت دارم نفس بکشم و قبل از واکنش فکر کنم.
اکنون، من در کار با HSPهای آسیب دیده تخصص دارم. من این کار را انجام میدهم زیرا به شخصه متوجه شدهام که در صورت کمک صحیح، بهبودی امکان پذیر است.
روزگار "قورت دادن ضربههای روحی" و زندگی با چیزهای سختی که پشت سر گذاشتهایم، گذشته است. روشهای درمان آسیب میتوانند به ضربهای که هنوز در بدن شما نگه داشته شده دسترسی پیدا کرده و آن را به گونهای بهبود بخشند که شما مجدداً آسیب نبینید.
چگونه میتوانید درمان را شروع کنید؟
اولین قدم این است که تشخیص دهید آسیب دیدهاید. بدانید که این آسیب تقصیر شما نبوده، تنها نیستید و حتما برای رفع این مسئله به شما کمک میشود.
در اینجا چند مرحله وجود دارد که میتوانید برای آغاز درمان انجام دهید:
_ به دنبال یک درمانگر باشید که در روشهایی مانند EMDR یا Somatic Experience آموزش دیده باشد. میتوانید برای این موارد در سایتهایی مانند Psychology Today جستجو کنید.
_ تمرین ذهن آگاهی از تجربه جسمی خود را شروع کنید. بیشتر بازماندگان ضربه روحی به بدن خود توجه نمیکنند، بنابراین توجه به احساسات بدن بسیار مهم است.
_ یوگای حساس به ضربه یا آرام را امتحان کنید. این همچنین به ما کمک میکند تا به بدن خود برگردیم و تجربه آنها را به عنوان مکانهای ایمن شروع کنیم.
_ خود مهرورزی را تمرین کنید. بهبودی از آسیب کاری دلهره آور است. ما باید با عشق به خود به رفع آن نزدیک شویم.
_ روابط ایمن ایجاد کنید. با افرادی که با مهربانی و مقبولیت به شما پاسخ میدهند رابطه برقرار کنید.
_ بیاموزید که چگونه احساسات خود را تنظیم کرده و اضطراب را کاهش دهید تا بتوانید پس از تحریک شدن خود را به احوالی آرام برگردانید.
ممکن است به یاد نگه داشتن این موارد سخت به نظر برسد، پس بهتر است این مسیر را آهسته طی کنید.
مقاله را دوباره بخوانید.
یک نفس عمیق بکش.
حالا یکی دیگر.
و بدانید که در ورای همه چیز، امید و شفا برای شما وجود دارد.
اگر دوست دارید بیشتر در مورد آدمهای بسیار حساس بدونید، در انتشارات پناهگاه اطلاعات ارزشمندی درباره آدمهای بسیار حساس پیدا خواهید کرد.
مطلبی دیگر از این انتشارات
۱۴ چیز که آدمهای بسیار حساس برای شاد بودن به آن نیاز دارند
مطلبی دیگر از این انتشارات
داستان من و کشف بسیار حساس بودن ( HSP بودن یعنی چی؟ )
مطلبی دیگر از این انتشارات
کدام؟ بسیار حساس، امپت، درونگرا یا فقط خجالتی؟