چطور بسیار حساس بودنمان را به قدرت تبدیل کنیم؟

حساسیت شما می تواند قدرتی برای تغییر جهان یا باری بر دوشتان برای تضعیف شما باشد. در این مقاله به آنچه موجب این تفاوت می شود، می پردازیم.

آیا تا به حال حس کرده اید که ناگهان یک حباب در ذهنتان می ترکد؛ همان وقت هایی که یک دفعه می گویید: "آهان" و می فهمید که: "این که خود منم!"؟ برای من همه چیز در چنین لحظه ای تغییر کرد؛ وقتی که فهمیدم یک اچ اس پی (فرد بسیار حساس یا بسیار حس کننده) هستم؛ کسی که حساس تر از دیگران است، چه نسبت به محیط اطراف و چه نسبت به احساسات و عواطف دیگران.

گاهی اوقات این حساسیت می تواند باری سنگین باشد؛ مثل وقتی که من در یک محیط شلوغ بیش از حد برانگیخته می شوم. وقت هایی که به عقب کشیدن از همه چیز و همه کس نیاز پیدا می کنم تا خلوت و آسایش داشته باشم. وقت هایی که تمایل بسیاری برای گریه کردن دارم و به راحتی گریه ام می گیرد، و وقت هایی که برای انجام یک عالمه کار وقت کمی در اختیار دارم و احساس اضطراب می کنم.

در همین حال و اوضاع با افراد دیگر هم در موقعیت هایی که برایشان پیش می آید همدل می شوم و احساسشان را درک می کنم، در مورد دنیای اطرافم فوق العاده کنجکاوم، و برای تفکر عمیق در مورد بسیاری چیزها وقت صرف می کنم.

در گذشته به من می گفتند "زیادی حساسی" و من تا به حال به آن فکر نکرده بودم. حالا همه ی این ها معنا پیدا می کند. من بسیار حساس بودنم را با آغوش باز پذیرفته ام. بسیار حساس بودن مثل داشتن یک قدرت خارق العاده است و من جزو آن 20 درصدی هستم که این قدرت را دارند.

بهتر بگویم: رفقای بسیار حساس من، ما جزو خوش شانس ها هستیم.

بله، آدم بسیار حساس، حساسیت تو بزرگترین قدرت توست.

من فکر می کنم اچ اس پی ها منحصر به فرد و دقیقاً آن چیزی هستند که جهان نیاز دارد. ولی به عنوان یک فرد بسیار حساس (بسیار حس کننده) ممکن است مسائلی برایتان چالش برانگیز باشد.

به دلیل این که ما به راحتی بیش برانگیخته می شویم، ممکن است در برخی موقعیت ها به سرعت ازپا دربیاییم. ما در احساساتمان غرق و بعد مضطرب می شویم. بعد هم ترس (موسوم به ایگو) وارد می شود. ترس ابر سیاهی است که دیدن لحظه ی "انفجار حباب" در ذهنتان را دشوار می کند.

ولی ما می توانیم این ابر را با درخواست کمک، کم کردن سرعت و گوش سپردن، و گشوده بودن برای دریافت کمک پاره پاره کنیم. این دقیقاً همان کاری است که من کردم و حالا آن لحظه های "آهان این که منم" دائم به سویم می آیند.

اگر شما هم یک فرد بسیار حساس هستید، اولین کار این است که بپذیرید که بسیار حساس بودن یک ویژگی مثبت است. دومین کار این است که بدانید شما می توانید انتخاب کنید نیروهای خارق العاده ی ناشی از اچ اس پی بودنتان را بپذیرید و آن ها را تبدیل به قدرت های بزرگ کنید یا آن ها را دست نخورده و پرورش نیافته رها کنید و هرگز نفهمید که چه می توانست بشود. ویژگی هایی که شما با آن به دنیا آمده اید، اگر به درستی مهار شوند، می توانند به نعمت هایی تبدیل شوند که هم به شما و هم به دیگران کمک می کنند.

حالا چطور این دگرگونی را انجام دهیم؟

هر آدم بسیار حساسی با دیگری فرق دارد، اما هفت مورد هست که به من کمک کرد قدرت را در ویژگی های بسیار حساس بودنم پیدا کنم.

هفت راه برای تبدیل حساسیت زیاد شما به ابرنیرویی (قدرت خارق العاده ای) که قرار بوده باشد

1. با خودتان عهد ببندید: "من ابرنیروهای ناشی از بسیار حساس بودنم را می پذیرم."

با این که ممکن است این کار آسان به نظر برسد، اما واقعاً آسان نیست. فقط یادتان باشد هرچیزی که ارزش داشتن داشته باشد، به سختکوشی نیاز دارد. به همین دلیل، با خود عهد ببندید و هرچقدر هم که احمقانه به نظر می رسد، این جملات را با صدای بلند بگویید: "من با خودم عهد می بندم نیروهای خارق العاده ی ناشی از حساس بودنم را بپذیرم. می دانم که به تلاش و پشتکار و صبر نیاز دارد، ولی مصمم هستم که موفق شوم."

هر روز این جملات را تکرار کنید (یا حتی اگر لازم شد، چند بار در روز!) تا در ذهنتان ملکه شود. و به یاد داشته باشید که بسیار حساس بودن یک نعمت است.

2. برای الهام گرفتن (انگیزه داشتن) یک الگو انتخاب کنید (یا هشت الگو)!

کسی هست که برای شما الهام بخش باشد؟ سخنران انگیزشی محبوبی دارید؟ آیا شنیده اید کسی درباره ی چیزی صحبت کند و شما حس کنید مستقیماً با شما حرف می زند و واقعاً هیجان زده شوید؟

اگر به یکی از این پرسش ها پاسخ مثبت دادید، پیشنهاد می کنم هرچه می توانید درباره ی آنها بیاموزید. آیا کتابی نوشته اند؟ وبسایت، صفحه یا گروه فیس بوکی یا کانال یوتیوب دارند؟

هرچه می توانید اطلاعات جمع کنید تا بفهمید دقیقاً که هستند و چه چیزی می توانند به شما بیاموزند. اگر هم الگو یا سرمشقی ندارید، شما را ترغیب می کنم گبی برنشتاین یا ماری فورلو را دنبال کنید. این دو نفر منابع معتبر و متخصص من برای انگیزه و الهام گرفتن هستند.

و گرچه افراد بسیار حساس به طور طبیعی رهبر هستند، الگوی شما لزوماً نباید یک اچ اس پی باشد تا بتوانید از او بیاموزید.

3. هر روز در دفتر یادداشت های روزانه تان بنویسید. این ابزار شما برای گره گشایی از افکار عمیق و "نشخوارهای فکری" تان است.

به عادت نوشتن (نه تایپ کردن) افکار و احساساتتان در یک دفتر بپیوندید. (از آنجا که اچ اس پی ها به خلاقیت تمایل دارند، می توانید به این کار به چشم یک تمرین خلاقیت نگاه کنید.) به علاوه نوشتن یادداشت روزانه راه بسیار خوبی برای بیرون ریختن چیزهای منفی و نگاه کردن به آن ها از زاویه ای متفاوت است.

اگر چیزی شما را برانگیخته می کند، هر بار نوشتن آن به شما کمک می کند یک الگوی رفتاری را برقرار و تثبیت کنید.

مطمئن نیستید چه بنویسید؟ فعلاً با نوشتن سه چیز که به خاطرشان شکرگزار هستید و دلایل این شکرگزاری شروع کنید. ایده های دیگر شامل آنچه در رویای شماست، کسی که شما را ناراحت کرده، آنچه بیشتر از همه درمانده و سرخورده تان می کند، و بهترین اتفاقی که در آن روز برای شما افتاده می شود.

4. برای خودتان یک تمرین مدیتیشن (مراقبه)ی ثابت تعیین و آن را به عادت تبدیل کنید. و به این عادت وفادار بمانید.

اگر هر روز مدیتیشن نمی کنید، چرا امتحانش نکنید؟ مدیتیشن یکی از آسان ترین راهها برای کم کردن سرعت و بودن در لحظه است. و این که ما افراد بسیار حساس از عمیق شدن در افکارمان لذت می بریم!

وقتی مراقبه می کنید، به خودتان فرصت می دهید تا ذهنتان آرام شود. و وقتی خودتان را عادت می دهید هر روز مدیتیشن کنید، اوضاع تغییر می کند.

هر بار که مراقبه می کنید، خودتان را بهتر می شناسید. اعتماد به نفس به دست می آورید، عشق بیشتری را احساس می کنید، حمایت دریافت می کنید و راهنمایی می گیرید. هر روز فقط چند دقیقه از وقت شما را می گیرد.

تمرین های ذهن آگاهی و مراقبه های هدایت شده برای شروع عالی هستند. و وقتی شما تمرینی را تثبیت می کنید، آرزو می کنید کاش وقت بیشتری برای مدیتیشن داشتید.

5. افراد همفکر خود را پیدا کنید که درک کنند بر شما چه می گذرد.

تغییر به اندازه ی کافی سخت است؛ نیازی نیست به تنهایی انجامش دهید. گروه خود را پیدا کنید؛ آن گروه از افراد همفکری که درک کنند بر شما چه می گذرد. دیدارهای حضوری بهتر است، ولی این همیشه آسان نیست. Meetup.com راهی بسیار خوب برای یافتن گروههایی است که در منطقه ی شما دیدارهای مرتب دارند. اگر هم در فیسبوک هستید از کلمات کلیدی برای گشتن به دنبال گروهها استفاده و بعضی از آنها را برای یک تا دو هفته نگاه کنید. همیشه می توانید به پناهگاه آدم های بسیار حساس سر بزنید.

6. یک تمرین روزانه ی شکرگزاری را شروع کنید.

شکرگزاری برای آنچه دارید، این قدرت را دارد که باعث می شود برای هر روزی که از زندگی تان می گذرد، احساس لذت کنید و یک تمرین عالی برای مراقبت از خود است. بدون شکرگزاری احتمالاً خودتان را برای عبور از روز، دچار کمبود هیجان و انرژی می یابید. (امتحان کنید خودتان می فهمید!)

وقتی یک تمرین روزانه برای شکرگزاری بابت آنچه دارید مقرر می کنید، احساس بهتری (چه از لحاظ جسمی و چه روحی) خواهید داشت، روابط معنادار می سازید و احساس لذت و شادی بیشتری می کنید.

شکرگزاری را تمرین کنید؛ آن وقت شروع می کنید به شکلی دیگر فکر و احساس کنید. بیشتر می خندید، سرتان را بالاتر می گیرید، احساس اعتماد به نفس بیشتری می کنید، و یک جور احساس همه جانبه و فراگیر صلح و آرامش را تجربه می کنید. و به عنوان آدم های بسیار حساس (بسیار حس کننده) مهم است که ما استراتژی ها یا تدبیرهایی برای مواقع نیاز به آرام سازی خودمان داشته باشیم که به ما کمک کند.

7. درخواست کمک کنید (حتی اگر فکر می کنید نیازی ندارید).

اگر شما هم مثل من باشید، یکی از سخت ترین کارها برایتان درخواست کمک است. این که بخواهید همه ی کارها را خودتان انجام دهید کمالگرایی است. به جای این که کمک بگیرید، ممکن است بگویید: "خودم سریع تر انجامش می دهم." یا "خیلی طول می کشد تا به تو یاد بدهم چطور انجامش دهی."

ولی آنچه واقعاً اتفاق می افتد این است که شما کنترل را به دست می گیرید و فرصت یادگیری و رشد را از دیگران دریغ می کنید. و نیازی به گفتن نیست که از این طریق (کمک گرفتن) سطح اضطراب و درهم شکستگی خود را کاهش می دهید.

به علاوه درخواست کمک وقت شما را برای انجام کارهای مهم تر مثل مراقبه و مدیتیشن یا یادداشت نوشتن آزاد می کند. این به شما کمک می کند راهنمای خود را بیابید و راه حل ها را پیدا کنید و تشخیص دهید.

با دنبال کردن همه ی این مراحل یا فقط بعضی از آن ها، شما به زودی در مسیر در آغوش گرفتن قدرت های ناشی از بسیار حساس بودنتان بهتر خواهید شد که دقیقا همان چیزی است که از آن حرف می زنیم!