مترجم و تولید کننده محتوا _ پیج من در اینستاگرام Us.translation
۱۰ چیز که با عقل آدمهای بسیار حساس جور درنمیاد!
میتونید این مقاله رو از اینجا گوش بدید https://soundcloud.com
این رفتارهای "عادی" برای آدمهای بسیار حساس بیگانه، ناراحت کننده و اغلب کاملاً گیج کننده هستن!
در صندلیهای پشتی سالن سینمای تاریک نشسته بودم و گوشهامو پوشونده بودم تا صدای بلند تیراندازی را که از بلندگوها پخش میشد نشنوم. به اطرافم نگاه کردم تا چهرههای دیگران رو که با تعجب به صفحه خیره شدند، ببینم.
با خودم فکر کردم، "چطور کسی میتونه از این حجم از خشونت توی فیلم لذت ببره؟ یا شاید من خیلی عجیب هستم ... "
چند سال بعد، فهمیدم که من اصلاً عجیب نیستم. من فقط یک آدم بسیار حساس (HSP) هستم، کسی که نسبت به محرکهای بیرونی کاملاً آگاهه، احساسات دیگران رو مثل احساسات خودش جذب میکنه و نسبت به فیلمهای خشن (و به طور کلی نمایش خشونت) حساسه.
از اونجا که من احساسات را به شدت احساس و اطلاعات را در ذهنم عمیقاً پردازش میکنم، چیزهای "کمی" که ممکنه بر غیر HSP ها تأثیر نگذاره، میتونن واقعاً بر من تأثیر بگذارن. بنابراین واکنش من نسبت به چیزها - مانند شلیکهای گلوله در فیلم – میتونه با فردی که HSP نیست تفاوت زیادی داشته باشه.
من لیستی از 10 چیز را تهیه کردم که برای من به عنوان یک آدم بسیار حساس منطقی نیست. اگر این موارد با عقلتون جور درنمیاد، بدونید که تنها نیستید.
۱۰ چیز که با عقل آدمهای بسیار حساس جور درنمیاد!
۱. گفتگوهای سطحی (نه! من نمیخواهم در مورد آب و هوا صحبت کنم!)
از اونجا که HSPها تمایل دارن که درون گرایانه عمل کنن، وقتی ما با دوستانمون صحبت میکنیم، واقعاً با اونها صحبت میکنیم. میدونید که چی میخوام بگم؟ گفتگوهای سطحی؟ من واقعا درک نمیکنم. واقعاً چطور کسی میتونه از گفتگوهای سطحی لذت ببره؟
من با این موضوع مشکل دارم و ترجیح میدم در مورد موضوعات عمیقتری با آدمها صحبت کنم و فکر میکنم این حس باعث میشه رابطههای دوستانه عمیقتری هم داشته باشم.
به علاوه من نمیتونم تظاهر کنم به موضوعی علاقهمندم که برای من هیچ معنایی ندارد: به صحبتهایی مثل امروز هوا چقدر بده یا تازهترین شایعات در مورد آدمهای معروف علاقهای ندارم. در عوض دوست دارم بدونم که شما به چی علاقه دارید. چه چیزی باعث میشه صبح بخواید از خواب بیدار شید؟ چی باعث میشه حس زنده بودن کنید؟
از نظر من اینها موارد مهمیه که ذات HSP من دوست داره جوابشونو بدونه.
۲. خشونت، حتی خشونت ساختگی.
البته که هیچ کس دوست نداره شاهد واقعی خشونت یا بیرحمی باشه. اما ما HSPها واقعا از خشونت بیزاریم!
من هرگز از تماشای فیلمهای خشن، دلهرهآور یا قتل عام لذت نبردم. به این دلیل که من فقط اونچه تو فیلم اتفاق میافته را تماشا نمیکنم، بلکه اون لحظات رو کاملا حس میکنم و حتی بعد از پایان فیلم حس اون لحظات با من باقی میمونه. من نمیتونم مثل دیگران ازش بگذرم.
و خشونت حضوری حتی بدتر هم هست. حتی در دوران کودکی تحمل تماشای افرادی رو نداشتم که به حیوانات آسیب میرسونن یا اونها را رها میکنن. من به معنای واقعی کلمه درد اونها رو احساس میکنم (و بعد میخوام اونها رو به خونه ببرم و ازشون مراقبت کنم).
از آنجا که HSPها معمولاً موجوداتی بسیار همدل هستن، ما نمیتونیم آسیب دیدن دیگران رو تاب بیاریم، بنابراین ترجیح میدم برای داشتن حال بهتر فیلمهایی با ژانر کمدی یا رمانتیک-کمدی ببینم!
۳. آدمهایی که تمایل به بدی دارن، حتی وقتی که به ما نزدیک هم نباشن!
من واقعا بدم میاد که ببینم کسی دیگران رو مورد آزار و اذیت قرار میده و یا درمورد اونها بد حرف میزنه.
جدا از اینکه به نظرم منطقی نبود که چرا کسی دلش میخواد که شخص دیگری رو کوچیک یا ناراحت کنه، به عنوان یک HSP، اگر باعث جریحهدار شدن احساسات دیگران بشم احساس وحشتناکی میکنم. حتی فقط با فکر کردن بهش قلبم تند میزنه.
برای من حتی "نه" گفتن به کسی میتونه کار سنگ دلانهای باشه. افراد بسیار حساس معمولاً میخوان برای خوشبخت كردن دیگران تمام تلاششون رو انجام بدن و حتی تحقیقات میگه HSP ها اغلب سعی دارن تا همه آدمهای اطرافشون رو خوشحال نگه دارن.
بنابراین گرچه سعی میکنم کسی نباشم که دیگران هر طور میلشونه باهام رفتار کنن، اما تعیین مرزهای سالم برای من هنوز هم سخته. سعی میکنم تمام توانم را برای کمک به مردم و جلوگیری از صدمه زدن به احساسات اونها انجام بدم.
۴. نیاز به "مشهور" بودن یا شناختن همه در مقابل ایجاد روابط دوستانه عمیقتر.
تو دبیرستان به نظر میرسید که همه در حال محبوبیت هستن و میخوان تا اونجایی که ممکنه دوست داشته باشند. اما بسیاری از این افراد برای پیدا کردن دوست جدید وانمود میکردن که آدم دیگهای هستن. نقاب داشتن برای افراد دیگه از نظر ذهنی طاقت فرسا نیست؟
هرگز نمیتونستم اینکار رو درک کنم. فکر میکنم دوستیهایی که کاملاً طبیعی شکل میگیرن به بهترین دوستیها تبدیل میشن.
من همیشه از داشتن یه گروه کوچک (اما واقعی) از دوستان تو اطرافم لذت میبردم و هنوز هم همینطورم. این دوستان من رو به عنوان یک HSP درک میکنن، اگر بخوام به جای اینکه جمعه شب به یه مهمونی پر سروصدا برم، تو خونه دراز بکشم و یکم خستگی از تنم بدر کنم اونها کاملا درکم میکنن. فرقی نمیکنه موضوع چی باشه، ما یه ارتباط واقعی داریم و میتونیم در مورد هر چیز و همه چیز صحبت کنیم.
۵. رفتن به مکانهای پر سرو صدا و شلوغ؟ نه ممنون.
در مورد شما نمی دونم اما من تو جاهای پر سر و صدا و شلوغ کاملا از کار میافتم.
فرقی نداره که این جای شلوغ یه کنسرت، یه مهمونی یا یه مرکز خرید شلوغ باشه. اما وقتی که جمعیت زیاد رو با نورپردازی دیوانه کننده ترکیب کنید، مغز بسیار حساس من تلاش میکنه تا اطلاعات زیادی را همزمان پردازش کنه. این محیطها می تونن احساس سرگیجه، مریضی یا گرمای ناخوشایندی در من ایجاد کنن.
اگر این فضا صدای بلند یا موسیقی با ولوم بالا داشته باشه، قضیه حتی بدتر هم میشه. سیستم عصبی من بهم میریزه و به حالت انجماد میره و من نمیتونم درست فکر کنم.
بنابراین، تحریک بیش از حد؟ نه ممنون! من کافههای ساکت و آروم رو ترجیح میدم که بتونم آروم و واضح فکر کنم. و همچنین ... فضای شخصی مخصوص خودم رو داشته باشم!
۶. انتقاد "سازنده"؟ من نمیخوام بشنوم!
اگر واقعاً انتقادی سازنده و با نیت قلبی خوبی باشه، من با آغوش باز میپذیرم. اما اغلب مردم اسم این حرفها رو انتقاد "سازنده" میگذارن و به عنوان یک HSP من نمیتونم چنین حس منفی رو بپذیرم. من خودم رو غرق در دوباره و دوباره فکر کردن در مورد این نظرات میبینم...
از اونجایی که ما HSP ها تمایل زیادی به پردازش انواع محرکها داریم، ممکنه نسبت به غیر HSP ها زمان بیشتری برای بازیابی از این انتقادات نیاز داشته باشیم. آدمهای غیر HSP میتونن این حرفهارو بشنون و به راحتی بعد از چند دقیقه فراموششون کنن. اما برای یک HSP این اتفاق نمیافته. انتقاد شدید میتونه واقعاً به ما آسیب برسونه.
بیشتر ممکنه به این دلیل باشه که ما معمولاً نسبت به خودمون بسیار انتقادی نگاه میکنیم. بنابراین دریافت بازخورد منفی بیشتر از دیگران میتونه برای ما حکم به آخر رسیدن دنیا رو داشته باشه.
۷. آدمهایی که به نظر میرسه هرگز تحت فشار نیستن.
همه ما آدمهایی رو میشناسیم که به نظر میرسه "به راحتی" همه کارهایی رو که سر راهشان قرار میگیره "بدون هیچ مشکلی" اداره میکنن و به نظر میرسه هیچ چیز اونها رو نگران نمیکنه و اصلا بهشون استرس وارد نمیشه. من واقعا گول ظاهر این آدمها رو میخورم!
از طرف دیگه، من نگران کوچکترین چیزها مثل دیر رسیدن به جلسه یا نداشتن وقت کافی تو فرودگاه قبل از پرواز هستم، احتمالاً به این دلیل که HSPها از احساس مشغله و عجله زیاد متنفرند. کسانی که واقعاً از همه چیز رو راحت میبینن و فکر می کنن: "جای نگرانی نیست، ما به موقع این کار را انجام خواهیم داد."
به عنوان یک HSP، حساسیت بیشتر ما به این معنیه که در شرایط خاص مثل فشار زمانی و قرار گرفتن در کنار سایر کسانی که استرس دارند، مستعد احساس استرس هستیم. از اونجا که احساسات و انرژی دیگران رو جذب میکنیم، اگر اونها تحت فشار باشن، به این معنیه که ما فوق العاده استرس داریم.
به همین دلیل وقتی به افرادی که به نظر میرسه تو تمام بیست و چهار ساعت شبانه روز آرامش دارن نگاه میکنم، از خودم می پرسم "آخه چطور؟!"
۸. آدمهایی که به محیط زیست اهمیتی نمیدن.
آدهایی که نسبت به محیط اطراف و زمین خودشون حساس نیستن منو آزار میدن، خصوصاً وقتهایی که بیش از هر زمان دیگهای باید از اقدامات محیطی خودمون آگاه باشیم.
طبیعت واقعا شگفت انگیزه و معمولا آدمهای بسیار حساس به اون پناه میبرن، بنابراین ما باید در کنار حیات وحش خود و برای حفظ اون همه تلاشمون رو انجام بدیم.
به همین دلیل تماشای مردم، از جمله انسانهایی که در معرض دید مردم هستن (مثل بعضی از سیاستمداران)، که به طور سرسری ته سیگار یا بطریهای پلاستیکی خودشون رو به پیاده رو میندازن یا تغییرات آب و هوا زیاد براشون مهم نیست، واقعاً برام قابل تحمل نیستن.
۹. خواندن، شنیدن و یا تماشای بیش از حد اخبار.
مطمئناً مهمه که بدونید تو دنیا چه اتفاقهایی میفته. فکر میکنم خواندن، شنیدن و یا تماشای بیش از حد اخبار میتونه بیش از فایده رسوندن آسیب بزنه. در حال حاضر(به خاطر کرونا) بالا و پایین کردن صفحات مختلف تو فضای مجازی یک مشکل معموله: بعضی از افراد نمیتونن دست از دیدن خبرهای بد بردارن و تحقیقات نشان میده که این تأثیر منفی بر سلامت روان ما داره.
در مورد شما نمیدونم اما شنیدن اخبار بی پایان بلایای طبیعی، جنایات و مرگ میتونه احساس افسردگی و اضطراب در من ایجاد کنه. از اونجا که ما به راحتی چیزها را جذب میکنیم، معتقدم بهتره مدتی همه منابع خبری را خاموش کنیم.
۱۰. آدمهایی که میتونن حتی با خواب کم درست کار کنند.
یه چیز که بسیاری از HSP ها نیاز دارند خوابه! به نظر میرسه که بعد از گذروندن یک روز پر هیاهو و پر محرک، خواب روح حساس ما رو به زندگی برمیگردونه.
برای من، یک شب خواب کم یا بیخوابی به معنای اینه که فردای آن روز کاملاً دمدمی مزاج و خسته خواهم بود. به علاوه مغز من نمیتونه عملکرد درستی داشته باشه و سیستم گوارشی من "از کار میفته".
دیدن اینکه مردم بعد از گذروندن یه شب پرهیاهو بیرون از خونه به محل کار خودشون میرن و همچنان "بیدار" هستند تا کارهای خودشون رو انجام بدن، همیشه منو متعجب میکنه. چطور این کار رو میکنن؟! در واقع، حتی فقط فکر کردن در مورد اون باعث میشه که الان بخوام یه چرت بزنم ...
امیدوارم که این مقاله براتون مفید باشه و بدونید که تنها نیستید. میتونید برای خوندن مقالات بیشتر و آشنایی بیشتر با آدمهای بسیار حساس به پناهگاه آدمهای بسیار حساس و برای دیدن ترجمههای دیگه من به پیج من در اینستاگرام Us.translation سر بزنید. ممنون از نگاهتون :)
مطلبی دیگر از این انتشارات
راههای توقف چرخهی تنهایی و دلگسستگی
مطلبی دیگر از این انتشارات
آدمهای بسیار حساس و رهبری
مطلبی دیگر از این انتشارات
آیا کودک شما بسیار حساس است؟