دکتری مدیریت فناوری اطلاعات از دانشگاه تهران و موسس-مدیرعامل استارتاپ www.sahmeto.com
آیا آمارها هم دروغ می گویند؟
آمار، تصوری کمّی و روشن از اوضاع در اختیار ما قرار میدهد. اما آیا این آمار و ارقام همیشه راست میگویند؟ قطعا پاسخ این سوال خیر است. گاهی افراد به دلایل مختلف از جمله منفعت شخصی، با اعمال تغییرات در شاخصها و نحوهی نمایش نامناسب ارقام، مخاطب خود را فریب میدهند. اما چگونه با داده می توان دروغ گفت؟ چگونه دروغها را تشخیص بدهیم؟ پاسخ به این سوالات را در ادامه مقاله مشاهده خواهید کرد.
چطور با دادهها دروغ بگوییم؟
دارل هاف (Darrell huff) در سال ۱۹۵۴ کتابی با عنوان چگونه میتوان با آمارها دروغ گفت منتشر کرد. نگاه این کتاب به این مقوله، بحثهای زیادی را بین محققان به وجود آورد. برخی معتقد بودند که نمودارها نمیتوانند دروغ بگویند و این محققان هستند که دروغ میگویند و نمودارها تنها میتوانند محقق را به سمت تفسیر اشتباه سوق دهند.
در ادامه ادوارد تافتی (که در مقاله دیگری به معرفی او پرداخته شد) نیز فاکتوری به نام دروغگویی معرفی کرد. فاکتور دروغگویی عبارت است از: «اندازه اثری که از یک پدیده در گرافیک یا تصویر مشاهده میشود تقسیم بر اندازه اثر واقعی آن پدیده». اگر چه این شاخص به صورت ریاضی قابل اندازهگیری نیست اما هر چه به یک نزدیکتر باشد، به این معناست که تصویر واقعیتری به مخاطب ارائه شده است.
وظیفه اصلی هر تصویر و اینفوگرافیک نمایش صحیح واقعیت است که این امر با ایجاد ابهام در تصاویر، کمبود داده و دقت پایین آن، مختل خواهد شد و سبب می شود مخاطب از واقعیت منحرف شود. اما تشخیص عمدی بودن یا نبودن این اقدامات، نیاز به شناخت استراتژیهای دروغگویی دارد که در ادامه خواهید خواند.
چطور یک دروغگوی حرفهای را تشخیص دهیم؟
علی رغم اینکه نوشتههای زیادی در مورد شیوه تحریف مخاطب به وسیله نمودارها ارائه شده است، نوشته آلبرتو کایرو در مورد استراتژیهای دروغگویی توسط نمودار یکی از نمونههای بی نظیر است. بر اساس نظر کایرو سه استراتژی متدوال برای دروغگویی توسط نمودارها وجود دارد که در ادامه به شرح آن خواهیم پرداخت:
۱ – مخفی کردن داده مرتبط برای بزرگ کردن آنچه به نفع طراح است!
پارامترها میتوانند نکاتی را در مورد جمعیت به ما بگویند. آمارهها نیز با استفاده از روش مشابهی چیزی را در مورد نمونهای از جمعیت بیان میکنند. اما بسیاری از دادهها آنقدر پیچیده هستند که به راحتی نمیتوان آنها را مورد تحلیل قرار داد، به همین دلیل از روشهای آماری و مواردی مثل میانگین، مد، انحراف از معیار استفاده میشود. از آنجا که هیچ پارامتر یا آمارهای نمیتواند تمام حقایق موجود در یک داده را بیان کند، بسیاری از دروغگویان با استفاده از همین نقصان، تصویری غیرواقعی را به مخاطب القا میکنند. برای روشن شدن بحث به ذکر یک مثال میپردازیم:
تصویر سمت چپ القا کنندهی پیشرفت ۱۲ درصدی شرکت در سال گذشته است. اما هنگامی که تصویر سمت راست نیز در کنار آن قرار میگیرد، مشخص میشود که این شرکت در نیمی از ۱۰ بازاری که به فعالیت پرداخته است عملکرد ضعیفی داشته است. آیا برای شما به عنوان یک مشتری یا سرمایهگذار علت این عملکرد مورد سوال نیست؟ در اینجا، با حذف نموداری که نشان دهنده اطلاعات مرتبط با بحث است، تصویری اشتباهی را به مخاطب خود منتقل میکند.
۲- نمایش دادههای بیش از حد زیاد برای پوشاندن واقعیت
همانطور که نمایش سادهشده یا انتخاب جهتدار داده برای نمایش میتواند یک استراتژی برای گمراه کردن مخاطبان باشد، نمایش بیش از حد جزییات نیز اثر مشابهی را در پی دارد. به عنوان مثال نقشههای زیر را با یکدیگر مقایسه کنید. علیرغم اینکه هیچکدام از آنها غلط نیستند، اما برای نمایش سریع اطلاعات به مخاطبان نقشه اول میتواند کاربرد داشته باشد. برای نسخه چاپی در اندازه کوچک عملا نقشه دوم هیچ گونه کاربردی نخواهد داشت و اطلاعاتی را نیز به مخاطبان منتقل نخواهد کرد.
۳- استفاده از فرمها گرافیکی نامناسب (تحریف داده)
این استراتژی یکی از فراگیرترین و بهترین استراتژیهای دروغگویی با استفاده از داده است. در یکی از نمونههای واقعی این استراتژی که در انتخابات ونزوئلا از طریق رسانه این کشور پخش شده است تصویر زیر به عنوان نتایج انتخابات ارائه شده است که نشاندهنده فاصله بسیار بین دو نامزد انتخابات است.
هنگامی که نقطه صفر را به عنوان مبدا اضافه میکنیم، به تصویر جالب زیر خواهیم رسید.
البته برخی در دفاع از این نوع طراحی میگویند که اعداد برای مخاطب به نمایش در آمده است. در جواب باید گفت اگر قرار است مخاطب اعداد را بخواند پس چرا از چارت استفاده میکنید؟ اگر افراد دقت یا زمان کافی را برای بررسی اعداد نداشتند باید دیدگاهشان منحرف شود؟ در یک نمونه دیگر که در زیر ارائه شده است یک تصویر از نرخ بیکاری در اسپانیا در سال ۲۰۱۳ بین ماه فوریه و آگوست ارائه شده است. در این تصویر هم محور X و هم محور Y تقطیع شده است.
برای اینکه مشخص شود این طراح قصد دروغگویی داشته است، نمودار کامل زیر را که محورها به درستی ترسیم شده است را در نظر بگیرید.
برای اینکه بهتر به تعمد طراح به دروغگویی پی ببرید، لازم است بدانید کشور اسپانیا دارای یک سیکل فصلی بیکاری است. از آنجایی که بخش زیادی از درآمد این کشور از راه توریسم است، در فصول سرد زمستان و پاییز تعداد توریست کم شده و نرخ بیکاری افزایش پیدا میکند. بنابراین تنها چیزی که نمودار اول نشان میدهد بیشتر بودن بیکاری در یک ماه نسبت به ماه دیگر است و هیچ تحلیل دیگری را به مخاطب خود نشان نمیدهد.
این مطلب را برای سایت جادوبی نوشتم. برای مطالب بیشتر در این حوزه میتوانید به وبلاگ جادوبی نیز مراجعه کنید.
مطلبی دیگر از این انتشارات
مردم از تلگرام کوچ نخواهند کرد؟
مطلبی دیگر از این انتشارات
بیسفون پلاس؛ جذابِ متروک
مطلبی دیگر از این انتشارات
میتونید مک دونالد درست کنید؟