به دنبال پناهگاهی می‌گردم


من به دنبال پناهگاهی می‌گشتم

سقف بالای سرم را هم خراب کردند

پشتوانه ی زندگی ام امید بود

نا امیدش کردند

تلاش هایم موفقیت آمیز بود

بیشتر طلب کردند

خوشی هایم را ربودند

چشمانم را اشکوار کردند

درخواست تشویق کردم

سرزنشم کردند

حالم بد بود

بدترش کردند

فریاد زدم

در قفسی حبسم کردند

آرزو کردم

حتی آرزویم را هم به تمسخر گرفتند

گریه کردم

دعوایم کردند

این آدمی را

آدم کوچک را

طلب حلالیت خواهی کرد و انتظار حلالیت نیز خواهی داشت؟

برای بار هزارم
من نیومدم تو این دنیا درس بخونم
اومدم زندگی کنم
و راز زندگی هم اینه که زمانتو طوری که دوست داری هدر بدی
و به کسی آسیب نزنی



نئو(کیانا آتاکیشی‌زاده)