خسته بود، ولی قول رسیدن داده بود... او با یک قلم آمد و با همان هم میرود :)) intj
ستاره ای به عمر پروانه...
به دیوار سفید خیره شده بود، ذهنش خالی بود، بدنش سست...
فقط یک صدا در ذهنش بالا و پایین می شد، صدایی که هر دفعه قلبش را تکه تکه میکرد؛ نجوای کودکانه فریاد!
دیوار سفید، مانند موهای زیبایش، شکوفه های ارغوانی مانند رنگ چشمانش که برای همیشه بسته شده بود...
چشمانش را بست، اشک هایش دوباره سرازیر شدند، زیر لب زمزمه کرد :« ستاره من...»
آسمانش تاریک بود، ماهش اشک میریخت و چشمان خورشید بی فروغ گشته بود، گویی آن ستاره کوچک منشع نور این ماه و خورشید بود...
یک ستاره کل آسمان را در سکوت فرو برده بود.
یک ستاره کوچک که هنوز نتوانسته بود اسمش را بدون غلط تلفظ کند، ستاره ای که زودتر از هر پروانه ای خوابید...
خورشید چشمانش را بسته بود و بی صدا فریاد می زد، و صدای امواج در فریاد های ماه گم شده بود.
ماه سرگردان به دریا چنگ میزد، دریا هم برای ستاره که امواج هر روز بوسه روانه دست های کوچکش میکردند اشک می ریخت.
آسمان ابری و سرخ، خون گریه میکرد...
در این جهان خورشید و ماه همزمان خاموش شده بودند!
صدای دختر زیبایشان در گوش خورشید و ماه پیچید، خورشید با خنده موهایش را نوازش میکرد؛
+ ستاره من چی میخواد؟...
ماه بوسه ای به موهای بور و روشنش میزند و آرام قلقلکش میدهد، با صدای خنده های معصومانه اش در فضا میپیچد.
- آسترا؟ دختر من! چقدر بزرگ شده!...
به آغوش خورشید پناه میبرد و کودکانه میگوید :« ماما...!»
خورشید در خیالش ستاره اش را در آغوش میفشارد...
ولی صدای فریاد های معصومانه اش، اشک چشمانش، تنهایی مظلومانه دست هایش، این دفعه با ترس صدا می زد :« ماما!...»
خورشید دوباره سرش را محکم تر به دیوار میکوبد و موهایش را چنگ میزند و اشک هایش نفس هایش را قطع میکنند...
ماه زانو میزند و رو به دریا فریاد میزند، نام ستاره کوچکش را که مانند پروانه جان داد...

پ.ن: یکی از بخش هایی که نوشتم و خودم خیلی درگیرش بودم، بازم بخشی از بازی سرخ بود و برای یاد آوری بگم خورشید نماد مادر یا آترین، و ماه نماد پدر یا توتیس هست، و آسترا، یا به فارسی به معنی ستاره، ستاره ای به عمر پروانه...🦋✨
مطلبی دیگر از این انتشارات
همیشه فعال😁
مطلبی دیگر از این انتشارات
جیغ
مطلبی دیگر از این انتشارات
گاهی