کاش این وداع آخرم باشد:)
-دوست داشتنت بسی سخت است
آخر تو معشوقی داری و مرا
آواره ای و رهگذری بیش نمیبینی
کاش می دانستی که شاید من
تورا از دور نگاه میکنم
نگرانت می شوم و در دل تو را در آغوش خود میگیرم
ولیکن اینها برایم حرام است و باید
برایت سکوت کنم
و در حسرت گذشتیمان بمانم
شاید حرف های دلم برایت عجیب باشد
ولی آرامشم کاش که مرا ببینی
آخر من تا همیشه
فرهادی در پی شیرینش هستم...

این چنین بودم
ولی کس ندانست درد من
آسمان بودن
ولی کس ندانست قدر من
ساحلی بودم
پر از درد و غم و افسوس و دوری
باز هم کس مثل من
ندانست درد من.......
(شعره چطوره خودم نوشتمش😅❤️🩹)
مطلبی دیگر از این انتشارات
گاهی زندگی، همان عکسهاییست که فکر نمیکردیم مهم باشند
مطلبی دیگر از این انتشارات
جاده
مطلبی دیگر از این انتشارات
گم گشته در خاطراتی مبهم