انسان خامِ محبوس در مقولات فاهمه که زندگی، فلسفه، ادبیات، فیلم و دین برایش جذّابند.
سفرنامهای برای شناخت انسان پیونگ یانگی!
نیم دانگ پیونگ یانگ سفرنامۀ رضا امیرخانی است به سرزمین عجایب، سرزمین چشمبادامیهای ذوب در استکبارستیزی، کرۀ شمالی! سرزمین رهبر عزیز* را معمولا با چند چیز میشناسیم، بمباتم، حصر به معنی اتمّ کلمه و کمونیسم. با توصیفاتی که از آن شنیدهایم، هر پارهنوشتهای و حتی هر قطعه فیلم و تکّه عکسی از این دارالعجایب برایمان جذابیتی ذاتی خواهد داشت. نوشته امیرخانی اما، غیر از موضوعش نویسندهای جذاب نیز دارد، نویسندهای که اگرچه رسمالخط ناموزونش در همۀ نوشتههایش آزاردهنده است اما سادگی و سبک روایتش به رنجش از رسمالخط ناپیراستهاش میارزد.
امیرخانی در این سفرنامه بیش از آنکه به توصیف قد و قدوارۀ ساختمانها و روایت تقویمی ماوقع بپردازد بهدنبال پرسشها و مسئلههایی است که اتفاقاً برای من و شاید بیشتر خوانندگان ایرانی هم، مسئله است. او به دنبال شباهتها و تفاوتهای ماست. نسبت به تأثیر تحریمها بر این کشور حسّاس است و میخواهد نتایجش را ببیند و لمس کند. به دنبال انسان کرۀ شمالی است، یعنی مهمترین پرسش من. میخواهد بداند انسان کرۀ شمالی چه میکند در این پادگان بزرگ و خدمت سربازیای به طول همۀ عمرش؟ تا حدی که توانسته به پاسخ این سؤال نزدیک شده، اما با جواب روشنش هنوز فاصلهها دارد.
کار امیرخانی ارزشمند است و ارزش خواندن دارد، اول به این خاطر که موضوع بکری است. از کرۀ شمالی نوشته و مستند کم نداریم اما من به دنبال نگاه نویسنده و مستندنگار ایرانی هستم از این رویداد زندۀ قرن. نگاه کسی را میخواهم که پرسشهای مرا تا پیونگ یانگ به دوش بکشد و بعد پاسخهایشان را بگیرد و تحویلم دهد. نمیخواهم کتابی بخوانم و بعدش بگویم خب کرۀ شمالی کشور بدی است! میخواهم بدانم همنوع من در این سرزمین چطور فکر میکند، جهان را چگونه میبیند، خودش را در این جهان چگونه تعریف میکند و نسبت خودش را با دیگری چطور سامان میدهد. امیرخانی تاحدی مرا به پاسخ نزدیک کرد البته که از عهدۀ پاسخی تام و تمام نیامد و باز البته که خود واقف بود به این امر و شاید از همین جاست که نه ششدانگ که نیمدانگ پیونگ یانگ برایمان تحفه آورد.
دوم به این خاطر که نثرش گیراست. لااقل برای من و مایی که تکهکلامهای آشنا داریم و در فضایی مشابه زیسته و قد کشیدهایم. در سفر دنبال ذبح حلالیم و ممکن است در پیونگ یانگ حوس قرآنخواندن کنیم و حتی بعد از صرف نودل هم بساط قرائت سورۀ مبارکۀ دخان با طعم بهمن پایه کوتاه را برپا کنیم! با سوخت موشک یا همان سوپ جینسینگ شوخی کنیم و تعارفی از کسی تعریف کنیم.
سوم به این خاطر که در این عصر خواندن هر کتابی به جز داستانهای عاشقانۀ بیمحتوا و کتابهای خودیاریِ کممحتوا، خاصّه از نویسندگان ایرانی که به حق قلمهایی توانا دارند ارزشمند است و لازم است و ضروری است.
پس #کتاب_خوب_بخوانیم.
* رهبر عزیز نام کتابی است به قلم یک شهروند کرۀ شمالی که از این کشور گریخته.
محمد یوسفلو
27 اسفند 99
مطلبی دیگر از این انتشارات
کرم کوچولوی کتابخون
مطلبی دیگر از این انتشارات
هوش و عملگرایی در تولید محتوا: محتوا آن است که خود ببوید، نه آن که «فُرمش» بگوید!
مطلبی دیگر از این انتشارات
قاشق چای خوری، کتابی برای علاقه مندان داستان کوتاه