معرفی کتاب تصویر دوریان گری
@ketab.gasht
اسکار وایلد نویسنده ایرلندی قرن نوزدهم، پیرو جنبش زیبایی شناختی در عصر ویکتوریایی است. پیروان این جنبش معتقدند که ارزش زیبایی شناسانه ی هنر و ادبیات و موسیقی تنها ارزش حقیقی آنهاست، نه تاثیرات اجتماعی و سیاسی آنها. این یعنی هنر بیشتر بر زیبا بودن تمرکز خواهد داشت تا اینکه معانی عمیقی داشته باشد؛ همان شعار هنر برای هنر.
قهرمان داستان جوانی به نام دوریان گری است که از خوش بر و رویی و سادگی و زیبایی سیرت و صورت به کمال بهره برده است. نقاشی به. نام بازیل تصویر این جوان را می کشد و خود او نیز سخت تحت تاثیر این نقاشی قرار می گیرد. لرد هنری دوست نقاش که از طریق او با جوان آشنا می شود نقش مهمی در سرنوشت او دارد. لرد هنری سخت مجذوب زیبایی جوان و روح خام و طبیعت ساده و نوبالغ دوریان می شود. او که علاقه وافری به مطالعه رفتار و کردار دیگران و تجزیه و تحلیل روحی دیگران داشت، لوح ضمیر پاک و ساده جوان او را وسوسه کرد تا آنرا با افکار و اعتقادات خود بیازماید. این است که با قدرت نفوذ کلام سحرآمیز خود چشم دوریان را به آنچه زیبایی و شگفتی در جهان بیرون و احساسات تمایلات درون است و هرچه زشتی و نحوست که با پیری بر انسان عارض می شود، باز میکند.
«اساس ناکامی ما در زندگانی همین جلوگیری کردن از رشد طبیعی ماهیت شخص است. ما از روز اول تا آخر بار دشواری مقاومت به مشتهیات را روی دوش خود میکشیم، غافل از اینکه هر میلی که ما در نفس خود محبوس میکنیم و سعی میکنیم خفه اش کنیم در روحمان متظاهر گردیده و ما را مقید می سازد. اگر نفس مرتکب گناهی شد از دستش خلاص می شود، چه عمل دارای خاصیت تصفیه کننده است.
اگر مقاومت کردید روحتان گرفتار تمایلات ناسالمی می شود که خودتان ایجاد کرده اید و در حسرت این تمایلات ناهنجار که یک مشت قوانین مهیب و غلط دستی دستی بوجود آورده از بین خواهید رفت»
«امان از نفوذ کلمه، در این حرف های بی جان و خمود چه قدرت مخوف و سحرآمیزی نهفته است. چقدر این جمله های کوتاه و بریده، روشن و حاد و بیرحم بودند. وقتی گرفتارش می شوند دیگر از طلسم آنها رهایی امکان ندارد. از هریک جوهری سحرکننده قطره قطره ساری است. به چه سهولتی چیزهای بی جان و بی شکل را روح میدهد و بحرکت در میاورد و از خلال آنها چه نوای ملایم و فریبنده شیرین تر از ناله نی و شیواتر از تار ساطع است..... امان از نفوذ کلمه. آیا در دنیا چیزی حقیقی تر از حرف و کلمه وجود دارد؟ »
کیست که چشمش به داشتن اینهمه زیبایی و کمال باز شود و آرزوی جاودانگی آنرا نکند. چه کسی است که تابلویی از جمال و طراوت خود روبروی چشمش باشد و تحمل دیدن پیر شدن روز به روز خود را داشته باشد. غمی عمیق دوریان را دربرگرفت و آرزو کرد که آنچه از پیری و گناه بر روح او تاثیر می گذارد بر تابلو حادث شود و او همچنان جوان و زیبا بماند.
کیست که چشمش به داشتن اینهمه زیبایی و کمال باز شود و آرزوی جاودانگی آنرا نکند. چه کسی است که تابلویی از جمال و طراوت خود روبروی چشمش باشد و تحمل دیدن پیر شدن روز به روز خود را داشته باشد. غمی عمیق دوریان را دربرگرفت و آرزو کرد که آنچه از پیری و گناه بر روح او تاثیر می گذارد بر تابلو حادث شود و او همچنان جوان و زیبا بماند. وقتی اولین قساوت قلب و بی رحمی را نشان داد، در عین ناباوری متوجه شد که آرزوی او برآورده شده است.
دوریان هر روز احساسی و هیجانی رو تجربه می کرد. مدتی تمام عطرها را جمع آوری می کرد، مدتی مجذوب عتیقه ها و وسایل قدیمی شد، و زمانی عاشق انواع سنگ ها و خرج ها برای جمع آوری آنها کرد. هر آنچه که میلش می کشید انجام می داد و هیچ توجهی به اخلاقیات و آخر و عاقبت خود نداشت بدون هراسی از پیری و تاثیر گناه در صورتش. و خود می گوید:« من در صدد خوشبختی و سعادت نبوده ام بلکه همیشه در پی لذت و خوشگذرانی رفته ام»
اما در نهایت دستش به جنایاتی آلوده شد. چنانچه حتی لرد هانری به او می گوید:«اینکار به شما نمیآید هر جنایتی عوامانه است همانطور که هر چیز عامیانه جنایت بار است.»
صحبتهای انتهایی از لرد هانری نیز قابل توجه است،جایی که در مورد جنایت می گوید:«
صحبتهای انتهایی از لرد هانری نیز قابل توجه است،جایی که در مورد جنایت می گوید:« جنایت غایت اراده طبقات پست است. بزعم من در طبقات پست، جنایت همان حکمی را دارد که هنر و صنعت در طبقه ما دارد، یعنی وسیله ای درک احساسات تند و نادر.جنایت و قتل نوعی حماقت است. نباید کاری کرد که بعد از ناهار نتوانیم تعریف کنم.»ه هنر و صنعت در طبقه ما دارد، یعنی وسیله ای درک احساسات تند و نادر.جنایت و قتل نوعی حماقت است. نباید کاری کرد که بعد از ناهار نتوانیم تعریف کنم.»
و این تعبیر او از جنایت و تفاوتی که بین بی اخلاقی و گناهان دیگر با جنایت قائل می شود قابل توجه است.
لرد هانری علاقه وافری به مطالعه رفتار و کردار دیگران داشت
«تجزیه و تحلیل روحی را قبلا در مورد خود و سپس در روی سایرین شروع به آزمایش کرد
،تنها چیزی که در نظرش قابل تفهیم و لایق علاقه بود، زندگانی انسان به خصوص مجذوب زیبایی و طبیعت پاک و نوبالغ دوریان شده بود. از نفوذ خود و تسخیر روح او لذت میبرد. او بود که در کالبد زیبای این جوان روح تازه ای دمید.»
شاید اسکار وایلد خواسته برداشت ناصحیح از زیبایی شناختی و هنر را در دوران خودش که دوران شکوفایی جنبش زیبایی شناختی بوده است. به نمایش بگذارد
شاید اسکار وایلد خواسته برداشت ناصحیح از زیبایی شناختی و هنر را در دوران خودش که دوران شکوفایی جنبش زیبایی شناختی بوده است. به نمایش بگذاردشاید اسکار وایلد خواسته برداشت ناصحیح از زیبایی شناختی و هنر را در دوران خودش که دوران شکوفایی جنبش زیبایی شناختی بوده است. به نمایش بگذارد
تاثیری که هنر در اخلاقیات دارد، تاثیری که زیبایی در اجتماع و به طبع آن در رفتارهای اجتماعی دارد، تاثیری که واکنش اجتماع به زیبایی در رفتار و کردار انسانها دارد، قدرت وسوسه کننده و قدرت بازداری و خویشتن داری در برابر آن.
و آیا آنچه که دیگران می بینند و آنچه که خود از درون و روح خود می بینیم کدام مهاست ؟
و در آخر لرد هنری است که با تمام وسوسه ها و افکاری که به دوریان تلقین کرده است پرده آخر. را کنار می زند:«آمدیم و مردی تمام عالم را مسخر کرد، اگر روحش را فروخت ، اینها به چه دردش میخورد؟»
میم.ن دی ماه ۱۴۰۰
مطلبی دیگر از این انتشارات
صد کتابی که دنیا را تکان دادند!
مطلبی دیگر از این انتشارات
سالنکار - قسمت اول (معرفی شخصیت)
مطلبی دیگر از این انتشارات
اسفار کاتبان