از من چیزی جز نوشتهها باقی نخواهد ماند!
زمستون برای تو قشنگه؛ پشت شیشه!
« زمستون، برای تو قشنگه پشت شیشه؛
بهاره زمستونها برای تو همیشه؛
تو مثل من زمستونی نداری؛
که باشه لحظهی چشم انتظاری؛
گلدون خالی ندیدی؛
نشسته زیر بارون؛
گلهای کاغذی داری تو گلدون...».
تو دست بر موی معشوقهای میکشی،
که در خیالت تا ابد خواهی داشت.
ترس از دست دادنش، هرگز به تلخی از دست دادنش نخواهد بود.
تو هرگاه زمین و آسمان بر دلت سنگینی کنند؛ روی او حساب میکنی.
او را در ذهن، قلب و آغوشت لمس میکنی.
درکی از سکوت محض تنهایی نداری.
نمیتوانی تصور کنی کسی در آغوشت باشد در حالی که دیگران او را نمیبینند.
نمیفهمی گرمای حضور کسی را در قلبت، که مدتهاست در سرمای نبودن محبوس شده.
تو ثروتمند ترین فرد جهانی، حتی اگر شبها سر گرسنه بر روی بالشت میگذاری.
من اما هیچ چیز در این دنیا ندارم؛ جز غم از دست دادن کسی.
#کتایون_آتاکیشیزاده
•••
.
میتوانید تصور کنید، چقدر تلخ و ناامید کننده است که هیچ کس ترس از دست دادنتان را نداشته باشد؟!
هیچ کس نگران شکستن دلتان با حرفهایش نباشد؟!
بگویند، فلانی که این همه مدت به پای ما ماند! از این به بعد هم میماند!
ناراحت؟! نه ناراحت که نمیشود؛ اگر هم بشود، نمیرود. اصلا آدم رفتن نیست.
او آنقدر دوستمان دارد که رهایمان نمیکند؛ حالا چه اهمیتی دارد ما جواب دوست داشتنهایش را با چه واکنشهایی میدهیم؟!
اگر از رفتارمان ناراحت میشد؛ حتما قهر میکرد! حالا که نمیکند، یعنی مشکلی نیست.
شما اصلا میدانید چه بلایی بر سرمان آوردهاید؟!
ما حتی فکر قهر کردن را هم پس میزنیم؛
نه تنها به خاطر علایقی که به شما داریم؛
چون میدانیم کسی منتِ مای قهر کرده را نخواهد کشید.
چون ما دق میکنیم از تصور آنکه برویم و کسی سراغمان را نگیرد.
چون بیش از شما، ما میشکنیم و نشان نمیدهیم و میگوییم فدای سرتان! همه در زندگیهایشان مشکلاتی دارند؛ پیش میآید؛ عصبانیتشان را جای دیگری خالی میکنند!
ما به روی خودمان نمیآوریم؛ شما چطور؟!
#کتایون_آتاکیشیزاده
#آنچه_شبها_آشکار_میشود
•••
•♥️•
«اندیشه موجود در ذهن فرد، ممکن است علت وقوع اتفاقات و حوادث بیرون از ذهن او باشد».
این یکی از نظریههای معروف یونگ (روانپزشکی که تحقیقاتی مرتبط با روانشناسی انجام داده)، است.
طبق گفتههای یونگ؛ تله پاتی، خواب دیدن، و اتفاقاتی که پس از تصور، پدید میآیند؛ نشاندهنده ارتباطی خارج از آگاهی ما بین پدیدههاست.
یونگ میگوید اینکه ما به کسی فکر کنیم و ناگهان همان فرد در اتاقمان را بزند یا اعلان پیامش را روی تلفن ببینیم؛
اینکه به اتفاقی فکر کنیم و آن را مو به مو در چند روز آینده تجربه کنیم؛
خوابی ببینیم و آن درست به همان شکل تعبیر شود؛
تصادفی نیست.
من در جهانِ عینی دوستت دارم؛ در جهان ذهنی دوستت دارم؛
در خواب، در بیداری، در اندوه و در شادی، در سوگواری برای علاقهای که در من کشتی؛
دوستت دارم.
مدتهاست...
من به تو فکر نمیکنم؛ اندیشهی تو را زندگی میکنم!
کِی برآورده میشوی، تمامِ من؟!
#کتایون_آتاکیشیزاده
مطلبی دیگر از این انتشارات
شب (انشا)
مطلبی دیگر از این انتشارات
خاطرات پسر بد (قسمت دوم)
مطلبی دیگر از این انتشارات
اگر میترسی ...