روزنامهنگار و پژوهشگر مطالعات فرهنگی، علاقهمند به سینما، ادبیات، عکاسی، فلسفه، جامعهشناسی و کارآفرینی
وقتی از آزادی رسانهای در کرهجنوبی حرف میزنیم، از چه حرف میزنیم؟ (فرهنگسازی سریالی)
از شروع موج کرهای در اواسط دهه ۱۹۹۰، تولید و پخش سریالهای کرهای افزایش چشمگیری داشته است. مردم ایران در سالهای ابتدایی این موج، سریالهایی را که توسط صداوسیما دوبله و پخش میشدند را تماشا میکردند. در آن سالها، صداوسیما سریالهای طولانی و تاریخی کرهای را مناسبترین نوع سریال برای دوبله و پخش میدانست. شاید عجیب به نظر برسد اما مردم کرهجنوبی برخلاف مردم ایران وقت زیادی را صرف تماشای سریال تاریخی خود مثل جومونگ یا جواهری در قصر نکردهاند.
جومونگ، جواهری در قصر، ایلجیما و سریالهای مشابه با هدف نمایش قدرت تاریخی کره ساخته و به دیگر کشورها فروخته شدهاند. جالب است بدانیم که این سریالها پس از گذشت ۱۷-۱۸ سال، هنوز در شبکههای مختلف فارسیزبان بازپخش میشوند. این سریالهای تاریخی در حقیقت آش شله قلمکاری برای رسمیت بخشیدن به هویت فرهنگی کشور کوچکی در جنوب شرق آسیا هستند.
اگرچه فرهنگ و تاریخ کره مانند هر سرزمین دیگری غیرقابل انکار است، اما جلوهبخشی به بخشی از تاریخ و درآمیختن آن با تخیل، برنامهای بلند مدت و پربازده بود. برنامهای که با گذشت بیش از ۲۰ سال به ثمر نشسته است.
مدتی پس از استقبال مردم ایران از محصولات فرهنگی کرهجنوبی، پای سریالهای کرهای به ماهوارهها باز شد. شبکههای تازهتاسیس ماهوارهای مثل فارسیوان سریالهای کرهای را با سرعت زیاد دوبله و پخش میکردند. برخلاف صداوسیما، نگاه شبکههای ماهوارهای به سریالهای کرهای مدرن بود و برای همین هم کمتر سراغ سریالهای تاریخی رفتند.
موج کرهای با تولید سریالهای زیادی که به طور مداوم از شبکههای مختلف پخش میشدند، شدت گرفت. در حالی که بسیاری از منتقدان موج کرهای بر این باور بودند که با شروع هزاره سوم تب سریالها و دیگر محصولات فرهنگی کرهای میخوابد، این موج تا سال ۲۰۱۰ با سرعت به راه خود ادامه داد.
از سال ۲۰۱۰ به بعد، موج کرهای تبدیل به سونامی شد و دیگر سریالهای ساخت کرهجنوبی فقط از صداوسیما یا شبکههای ماهوارهای پخش نمیشدند. طرفداران این سریالها جامعه کوچکی را هر کشوری ساخته بودند و هر روز به تعداد افراد این جامعه افزوده میشد.
گروههای تلگرامی، سایتهای نقد و بررسی و شبکههای اجتماعی مختص سریالها، فیلمها و موسیقیهای کرهای ساخته شدند. تعداد این گروهها در ایران به قدری زیاد است که شمارش آنها کار سادهای به نظر نمیرسد.
موج کرهای ابتدا در چین، تایوان، هنگکنگ و دیگر کشورهای جنوبشرقی آسیا تاثیرگذاشت. جالب است بدانیم که موج کرهای با محصولات رسانهای کرهای مثل مجلهها، موسیقی، سریال و فیلمهای این کشور شرق آسیایی آغاز شد و کمکم به سمت دیگری سوق پیدا کرد. موج کرهای یا هالیو توسط برخی رسانهها «کیم شیک» خوانده میشد، زیرا مردم جهان نه تنها به سریالهای کرهای علاقه نشان میدانند، بلکه از غذاهای کرهای و چاشنی معروفشان کیمچی گرفته تا نوع آرایش و پوشش مردم کرهجنوبی نیز خوششان میآمد. به عقیده پژوهشگران حوزه فرهنگ و رسانه، مقصود توسعهدهندگان «موج کرهای» جهانی شدن و درک مدرنیته است. چارلز تروهارت (Charles Truehart) روزنامهنگار آمریکایی و مدیر سابق کتابخانهای در پاریس برای درک بهتر مسئله جهانی شدن، ورود استارباکس به چین و پذیرش آن توسط مردم این کشور را مثال میزند. هر چند برنامههای تلویزیونی کرهای مثل خیلی از برنامههای خارجی دیگر به سادگی توسط منتقدان و افراد تحصیل کرده مورد انتقاد قرار میگیرند، اما توانستهاند در کمتر از ۲۰ سال، جامعه جهانی را با سبک جدیدی از سریالسازی آشنا کنند.
آزادی رسانهای و شکستن تابوها
همهی ما خوب میدانیم که میتوان صنعت فرهنگ را مثل هر صنعت دیگری به نقاط مختلف جهان صادر کرد، اما یکی از نکات مهمی که خیلیهایمان از یاد بردهایم این است که تولیدات فرهنگی ابتدا برای مردم بومی هر سرزمین ساخته میشود. سریالهای کرهای نه تنها زمینهسازی برای گسترش گردشگری، زبانآموز و نمایش ابعاد گوناگون فرهنگ این کشور هستند، بلکه قصد دارند مردم کشورشان را نسبت به بسیاری از مسائل آگاه کنند یا تابوهای موجود را بشکنند.
بسیاری از سریالهای کرهای که در ده سال گذشته ساخته شدهاند به روابطی با اختلاف سنی زیاد پرداختهاند. همچنین روابطی که در در آن سن زنان بیشتر از مردان بوده در سریالها فراوان یافت میشود. در ابتدا شاید اینطور به نظر برسد که نویسندهها و تیمهای سازنده روی این موضوع فکر نکردهاند، اما با نگاه به آمار ازدواج در این کشور و تابوهای موجود میتوان به این نتیجه رسید که همه چیز حساب شده بوده است. از طرفی سریالهای کرهای به سمتی رفتهاند که برای حقوق همجنسگرایان و ترنسها ارزش قائل شده و این تفاوتهای جنسیتی را با فرهنگسازی به مردم نشان میدهند. شاید تلاشهای این هنرمندان در ظاهر سطحی به نظر بیاید، ولی نتیجهای که در نهایت حاصل میشود، به آزادی و صلح کمک بسیاری میکند.
یکی از مهمترین اقداماتی که در سریالهای کرهای انجام میشود، نشاندادن تلاشهای آدمی و امید به زندگی است. آمار خودکشی در کرهجنوبی بسیار بالاست و تقریبا در هر روز ۳۸ نفر در این کشور به زندگیشان خاتمه میدهند. برای آنکه این آمار کاهش یابد و مردم این کشور بتوانند به راحتی از بحرانهایی که سلامت روان آنها را هدف قرار میدهد دور شوند، سریالهایی با مضامین روانشناسی ساخته میشود.
سریال «اشکالی نداره خوب نباشی» یکی از همین سریالهاست که سال گذشته پخش شد. داستان کلی این سریال درباره فردی است که در یک مرکز سلامت روان کار میکند و روابطش با نویسندهای که دچار تروماست. موضوع تروما و زخمهایی که از کودکی یا نوجوانی خوب نشدهاند، سالهاست که پای ثابت سریالهای کرهای شده و تمامشدنی نیست.
شاید تمام مواردی که گفته شد فاقد ارزش به نظر برسند، ولی اگر دقیقتر به موضوع سناریوهای موجود در سریالهای کرهای توجه کنیم متوجه خواهیم شد که آزادی رسانهای در این کشور، نه تنها به پیشرفت اقتصادی آن کمک میکند، بلکه تعصبهای موجود را کمرنگ کرده و به بهبود سلامت ذهنی تماشاگران میانجامد.
مطلبی دیگر از این انتشارات
هالمارک، شبکه آرزوها
مطلبی دیگر در همین موضوع
Perfect Strangers
بر اساس علایق شما
چگونه پستهای شما به بخش منتخبهای ویرگول راه پیدا میکند؟