سنت فردی و اجتماعی و رابطه آن با رشد!

مقاله سوم کتاب مطلق در ذهن ایرانی (سنت فردی و اجتماعی و رابطه آن با رشد)

ایران جامعه سنتی است. سنت‌های فردی لزوماً می‌تواند مشترک با افراد دیگر نباشد. هر آنچه در مسیر رشد انسان از بدو تولد تا مرگ اتفاق می‌افتد در سیر تحول تاریخی روان بشر نیز صدق می‌کند. تولید و تغییر سنت در این دو بستر رشد یعنی فرد و جامعه بررسی می‌شود.

نویسنده اعتقاد دارد سنت از جنس باور است و ما دو گونه باور داریم که شامل باور عقلانی و باور عاطفی می‌شود. باور عقلانی از سنجش واقعیت فعلی توسط من انسان بدست می‌آید. (واقعیت در این‌جا و اکنون است که لزوما ربطی به گذشته ندارد.)

باور عاطفی از گذشته می‌آید. باورهایی که در تجربیات عاطفی گذشته انسان به خصوص در دوران کودکی شکل گرفته است. (شاید آن موقع بر طبق واقعیت آن زمان بوده اما ربطی به اکنون و حال و آینده ندارد.)

در رشد بهنجار که فرد بلوغ را طی می‌کند. حرکت از باور عاطفی به باور عقلانی است. یعنی باور عقلانی باید جایگزین باور عاطفی گذشته شود. سنت، همان باورهای عاطفی است که از گذشته زندگی عاطفی فرد شکل گرفته است.

باورهای عاطفی که مقوله ارزش و ضدارزش را می‌سازند وارد ساختار وجدان اخلاقی می‌شود. در بسیاری از موارد با تحت فشار قرار دادن انسان ابراز تولید احساس گناه، او را مجبور به انجام دادن عمل می‌کند که منطبق بر واقعیت نیست و باعث توقف رشد یا حتی پسروی و شکست انسان می‌شود.

مثلاً در سنت فردی ساختار ارزشی و وجدان اخلاقی نه گفتن به دیگری به خصوص بزرگترها ضد ارزش است. این فرد وقتی در مقام یک بزرگسال وارد جامعه می‌شود از دستورمدار می‌ترسد و نمی‌تواند به او نه بگوید.

برای اداره کردن واقعیت باید آن را تا حد درست دید، پذیرفت و تغییر داد و یا از هر دو ابزار استفاده کرد. زمانی که این سیستم ارزشی و ضد ارزشی سنتی، قوی عمل کند انسان ناتوان از تخمین واقعیت می‌شود و درنتیجه فرایند اداره کردن واقعیت مختل می شود. برخی بحران‌ها انسان را می شکند اما برخی بحران‌ها سازنده است.

اگر فرد در مواجهه با یک بحران بتوانند از طریق باوری عقلانی، باور عاطفی گذشته را تغییر دهد آن زمان نه تنها بر این بحران غلبه می‌کند بلکه مراحل رشد جدیدی را پشت سر می‌گذارد.

یکی از مهم‌ترین ابزارهای انسان برای رشد افزایش خودآگاهی است‌. خودآگاهی یعنی آگاه شدن به این سنت های فردی و یافتن سازوکارهای اعمال آن در زندگی و سعی در تغییر و تبدیل آن بر طبق واقعیت! (اینجا اکنون) یعنی انسان بالغ، باهوش و از نظر عقلانی فعال بتوانند اول سنت‌های فردی خویش را بیابد تا آگاه شود پ شک کند که من او در ارتباط با واقعیت فعلی است یا خیر؟

رشد روانی یعنی تغییر و تبدیل سنت فردی (همان باور عاطفی) از طریق باورهای عقلانی در ارتباط با واقعیت فعلی! هر باور عاطفی که با واقعیت زندگی فرد بزرگسال همخوانی ندارد باید تغییر کند پس سنت‌شکنی بنیان رشد است.

باورهای عاطفی از نسلی به نسل دیگر انتقال داده می‌شوند و بسیاری از آداب و رسوم فرهنگ ایرانی را می سازد. سنت‌های اجتماعی به هر جامعه‌ای امنیت روانی می‌دهد و احساس همبستگی گروهی به وجود می‌آورد و خودشیفتگی ملی را تغذیه می‌کند.

انسان با جامعه همگون خود همانند سازی می‌کند و باعث حفظ یکپارچگی در من انسان می‌شود و در نتیجه وحدت شکل می‌گیرد. سنت‌های اجتماعی زمانی که با واقعیت‌های جهانی همخوانی نداشته باشد بزرگترین مانع رشد هستند.

هر جامعه‌ای دو راه پیش رو دارد. یا باید برخی از سنت‌های خود را بر اساس واقعیت‌های جهانی تغییر دهد یا تنها منزوی شود که این کار او را متوقف می‌کند و به بن بست می‌رساند.

مهمترین مسئله تولید و افزایش خودآگاهی است نسبت به آنچه در باور جامعه وجود دارد و بعد تطبیق آن با واقعیت فعلی جامعه و در آخر تعدیل و تغییر آن بر اساس واقعیت است.

بارها شنیده‌ایم که گفته‌اند اگر می‌خواهی جامعه‌ای را تغییر دهی از تغییر خودت شروع کن! چرا چنین چیزی را می‌گویند؟ پاسخ به این سوال می‌تواند خیلی گسترده باشد اما یکی از دلایل آن این است که سنت فردی و اجتماعی در تعامل پیچیده روی هم تاثیر می گذارند و سازماندهی مجدد آن‌ها بر اساس واقعیت و در هر دو جهت (از فرد به سیستم و سیستم به فرد) است. افزایش خودآگاهی نسبت به هر دو سبب می‌شود تا تصمیمات منطبق بر واقعیت باشد. یعنی اگر فرد، سنت و باور عاطفی خاصی را در خود یا در جامعه پیدا کند لازم است آن را بهبود دهد و اگر باور یا سنتی را در جامعه یافت به درون خود برگردد و به دنبال آن بگردد تا بتواند آن باور را تغییر دهد یا جایگزین کند. به این شکل می‌توان به یک رشد بهنجار در بستر جامعه دست پیدا کرد.

یکتا قطعی