??
تله ی شادمانی|سیلی واقعیت دلنوشته + کتاب
کم پیش میآید زندگی آنطور که ما گمان میکنیم پیش برود. چه بسیارند آرزوهایی که همراه عزیزانمان به گور می روند، چه بسیارند امید هایی که با اتفاقی خاکستر می شوند. چه بسیارند رویاهایی که در سیلاب زندگی غرق
می شوند. چه بسیارند امال دیرینهای که کنج خلوت تنهایی مان زنگ می زنند و چه چه بسیارند غم هایی که با غروب معشوقی، طلوع میکند....
زندگی گاهی خیلی شکننده است. گاهی چنان سیلی ای به ما میزند که همه چیز خورد و خاکشیر می شود. این است که نامش را گذاشتیم"" سیلی واقعیت". همه ی ما چند باری از واقعیت از این سیلی ها دریافت می کنیم. لحظاتی که ناگاه به خود می آییم و می بینیم که هیچ چیز سر جایش نیست. تلاش می کنیم خود را از باتلاقِ بلایا بیرون بکشیم؛ اما هرچه بیشتر دست و پا میزنیم، بیشتر فرو میرویم. در چنین شرایطی همه ی ما به راهنمایی برای نجات نیاز داریم. باید یاد بگیریم که چگونه با همه ی افکارمان کنار بیاییم، شرایط را آنطور که هست بپذیریم و برای ادامه دادن معنایی پیدا کنیم.
وقتی کارد به استخوان می رسد، وقتی همه ی دنیا تاریک می شود، وقتی سیاهی همه جا را فرا میگیرد آن چیز که بیشتر از همه ما را فریب می دهد تله شادمانیِ کارتون ها و داستان های بچگی مان هست؛
که«و تا آخر عمر عمر با خوبی و خوشی کنار هم زندگی کردند»
که ناگاه یک قهرمان پیدا می شود و جهنم را بهشت می کند. این همان خطایی است که در ستارگان بخت ما وجود دارد. که همیشه پایان فیلم و قصه های مان خوش است. زندگی واقعی هیچ وقت اینطور نبوده و نخواهد شد. رنج و درد هیچ وقت برای همیشه ازبین نخواهند رفت. آرامشی که در صحنه آخر فیلم ها در حالی که شخصیت اصلی، کتاب به دست یا هندزفیری در گوش با فنجانی قهوه روی صندلی داخل ایوان خانه از منظره شکوهمند طبیعت لذت می برد، ساختگی است. همیشه چیزی برای رنج کشیدن وجود خواهد داشت.
همه این تلاش ها و دست و پا زدن های ما برای رسیدن به شادی افسانه ای است که باعث می شود بسیاری از لبخند ها را از آدم های زندگی مان دریغ کنیم. همین باعث می شود که فراموش کنیم :
شادی واقعی همین شیرینیِ آشتی بعد از دعوا با دوست یا آشنایی است.
شادی واقعی همین لحظه هایی است که قدردان داشته هایمان هستیم.
شادی واقعی همین لذت کاشتن لبخند روی لب دیگری است.
شادی واقعی همین دوش آب گرمی است که بعد از یک روز کار سخت می گیریم.
شادی همان قندی است که برای از بین بردن تلخی چای دبش در یک روز سرد زمستانی می خوریم.
شادی همان لذت قدم زدن زیر سایه درختان در یک روز آفتابی است.
شادی همین اشتیاقی است که برای پخش قسمت جدید سریال مورد علاقه مان داریم.
شادی واقعی همین لحظه های همیشه در هرگز هست.
به کوتاهی عمر یک شاخه رز و به بلندای زندگی ای جاودان.
دکتر راس هریس نویسنده ی دو کتاب تله ی شادمانی و سیلی واقعیت
از پیشتازان حوزه ی ACT (acceptance & commitment Therapy) یا درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد است.
بر اساس این روش درمانی آنچه به رنج حقیقی منجر میشود، تقلا برای فرار یا اجتناب از درد است. در این روشِ درمان افراد تشویق میشوند تا برای درمان انواع بیماری های جسمی و روانی اول از هرچیز تمام افکار، احساسات و رویداد های منفی، را بپذیرند.
این نوع رویکرد، درباره ی انجام اقدامات و اعمال مؤثری است که به واسطه عمیقترین ارزشهای انسانی هدایت میشوند، آن هم در شرایطی که به طور کامل آماده و متعهد به ادامه مسیر ارزشی خود هستیم.
این دو کتاب هم بر اساس همین رویکرد نوشته شده اند.کتاب تله شادمانی اولین کتاب دکتر راس هریس هست. این کتاب در سه بخش نوشته شده است:
- چگونه تله ی شادمانی را پهین می کنید
- تغییر دنیای درون
- خلق یک زندگی که ارش زیستن دارد
در سراسر این کتاب تکنیک هایی برای کنار آمدن با افکارمان یاد می گیریم.خبری از مثبت اندیشی نیست.قرار است دست از تلاش کردن برای حذف احساسات بد برداریم.
لحظه ای را تصور کنید که کم و بیش دریابید تمام باورهای تان درباره یافتن خوشبختی اشتبا و نادرست است .روزی که بفهمید باور هایی که درباره خوشبختی داشته اید و در تلاش برای رسیدن به آن بوده اید چقدر به بدبخت شدن شما منجر شده است. تصور کنید روزی دریابید تلاش های شما به منظور یافتن خوشبختی، در حقیقت به سدی برای رسیدن به آن تبدیل شده است. چه میشود اگر تمام کسانی که میشناسید، از جمله تمامی روانشناسان، روانپزشکان و انجمن های خودیاری که ادعا می کنند پاسخ تمامی سوالات شما را می دانند نیز در جایگاهی مشابه شما قرار داشته باشند؟
بخشی از کتاب
بر اساس این کتاب "معنا" چیزی است که برای خلق یک زندگی ارزشمند نیاز داریم. تفاوت معنا با هدف در این است که هدف مدت دارد،یعنی شما تلاش می کنید و به آن می رسید و بعد دیگر تمام.
داشتن مدرک تحصیلی خوب، تشکیل خانواده، به دست آوردن پول همه و همه هدف هستند.ما برای ادامه ی زندگی به"معنا" نیاز داریم. معنا یعنی این که بدانیم برای چه کاری روی این کره ی خاکی هستیم و از زندگی چه چیزی می خواهیم.
چهار مشخصه ی اصلی هستند که معنای زندگی را شکل می دهند:
1- تفریح
2- شغل/تحصیلات
3- روابط
4- رشد شخصی/سلامت
پیشنهاد می کنم مطلب زیر را مطالعه کنید:
و اما کتاب سیلی واقعیت.دکتر راس هریس وقتی این کتاب را می نویسد که نوبت خوش می شود تا این سیر را بگذراند.
مدتی بعد از تولد فرزندش متوجه می شود که او از اوتیسم رنج می برد.او که هزاران رویا برای فرزندش کشیده بود حالا باید همه ی آنها را کنار می گذاشت.سیلی واقعیت یعنی وقتی روزگار کاری می کند که هر آنچه انتظار داشتیم از هم پاشیده شود.
آخرین بار که از واقعیت سیلی دریافت کردید چه زمانی بوده است؟ همه ما تعداد زیادی از آنها را در طول زندگی خود داشته ایم: لحظاتی که زندگی، ناگاه ضربه ی دردناکی به ما زده است. شوک ناگهانی و دردناکی که تعادل ما را برهم می زند. تلاش میکنیم که روی پای خود بایستیم ولی گاهی اوقات زمین میخوریم. و متسفانه، سیلی،تازه شروع کار است.آنچه بعد از آن رخ می دهد به مراتب سخت تر است:بعد از اینکه سیلی ما را بیدار می کند،با شکاف مواجه می شویم.من آن را شکاف واقعیت می نامم،زیرا در یک طرف،واقعیتی است که وجود دارد و در طرف دیگر،واقعیتی است که می خواهیم داشته باشیم.
امیدوارم که یاد بگیریم در سیلی های واقعیت تاب بیاوریم و رضایت مندی پیدا کنیم!
مطلبی دیگر از این انتشارات
کلیشه سرایی های سوگ
مطلبی دیگر از این انتشارات
پدرم پنج سال پیش مُرد. حالا میدونم که بهتره به شکلی ناقص از مرگ صحبت کنیم تا اصلا ازش حرف نزنیم
مطلبی دیگر از این انتشارات
درد جمله ای کامل است