موهبت حواس پرتی

ساعت های پی در پی گریه،دغدغه ی مراسم ها، واکنش اطرافیان، ترس از آینده ای بدون شخص فوت شده، اضطراب از تصمیم هایی که مجبورید به تنهایی بگیرید، احساس گناه از کارهای که در گذشته کردید یا نکردید ، تلخی خاطراتی که هر ثانیه نبودن کسی را نوید می دهند، خشمی از روزگار که تمام وجودتان را فرا گرفته است و ....

وای که روز های اول سوگواری چقدر وحشتناک هستند!

زمانی که سوگ تازه است(تازه را برای خودتان تعریف کنید)،شما هر روز را در دل آن زخم دردناک عاطفی هستید.دردمهم است، طاقت فرسا و همه گیر است.
_ مگان دیواین
جورنال چگونه رنجی را که نمی توانیم درمان کنیم به دوش بکشیم؟

در روز های اولی نیاز دارید که دقایقی هر چند اندک از باتلاق سوگ بیرون بیایید و بگذارید دوباره گرمای خورشید پوست تان را لمس کند. وقفه ای در زمان که به شما اجازه دهد برای ادامه دادن دوباره نیرویی به دست بیاورید. قرار نیست فقدان تان ناپدید شود.

ایجاد وقفه به این معنا نیست که شما دگر غمگین نیستید، به معنا نیست که نبود عزیزتان دگر سینه ی شما را به تنگ نمی آورد، به این معنا نیست که قلب شما دگر در فراق معشوق تان بی قرار نمی تپد.قرار نیست دست از سوگواری بر داریم و یارمان را به خاطرات بفرستیم.بلکه فقط می خواهیم وقفه ای ایجاد کنیم برای دوباره یافتن کمی انرژی برای شب هایی که تا صبح به گریه می نشینیم، می خواهیم اجازه بدهیم ذهن مان دوباره توانی بیابد تا بتواند به هضم این حقیقت تلخ ادامه دهد....

بسته به موقعیت تان برای این وقفه ها زمانی طراحی کنید.لازم نیست با کار های خیلی سنگین شروع کنید. اگر می گوییم ورزش کنید منظور این نیست که هفته ای سه بار دوساعت متوالی ورزش کنید. استراتژی هایی برای خود درست کنید تا نتایج بهتری ببینید.مثلا هفته ای ده الی بیست دقیقه قدم می زنم یا هرشب قبل خواب رمانی فانتزی می خوانم و ....

چند فعالیت که در پایین می بینید بر اساس تجربیات شخصی و مقالات موجود در سایت های معتبر و کتاب هایی که قبلا ازشون نام بردم برگرفته شدند.شما باید لیست مخصوص خود را داشته باشید. ازبین کارهای زیر آنهایی را که دوست دارید انجام دهید را مشخص کنید. می توانید با کمک مطالب زیر و علایق خودتان یک فهرست برای خودتان ایجاد کنید.

به یک نکته توجه داشته باشید.قانون سوگ هرکس درست مانند عشق او منحصر به فرد است اینجا هم صدق می کند.مجبور نیستید کاری که بد تر حال تان را خراب می کنید امتحان کنید.بر اساس تجربه ی شخصی خودم هم می دانم که قرار نیست حال همه ما با فعالیت های مشابهی بهتر شود. خیلی از کارهایی که باعث می شدند من آرامش بگیرم روان مادرم را به هم می ریختند. گاهی اوقات حتی فکر کردن به کارهایی که برادرم برای آرام شدن انجام می داد باعث میشد حالم خراب شود. پس لطفا آگاهانه انتخاب کنید و تا آخر مطلب را بخوانید.بعد از معرفی چند گزینه، تمرینی یاد خواهید گرفت که کمک تان می کند فعالیت های حواس پرتی را بهتر انتخاب کنید.

خب شروع می کنیم!

1- پرورش گل و گیاه

همیشه گل و گیاه ها را دوست داشتم.بعد از فوت پدرم اینقدر همه جا گلدون گذاشتم خیلی ها وقتی میومدن تو اتاقم به شوخی می گفتند :«جنگل درست کردی؟» ولی خوب این قدرت طبیعت هست.

گلدان ها آدم را قضاوت یا سرزنش نمی کنند، عصبانیت شان را سرت خالی نمی کنند و از همه مهم تر، تا بری سمت شان شروع به نصیحت کردن نمی کنند.

لازم نیست زیاد هزینه کنید. روی میز کارتان یا هرجا چند تا گلدان کوچک بگذارید.هر چند وقت یک بار دکور شان را عوض کنید. آنها را قلمه بزنید، کود بدهید و گلدان هایشان را عوض کنید. راجب هر یک جداگانه تحقیق کنید. خلاصه می توانید ساعت ها با آنها حال کنید.

2- به کتاب ها پناه ببرید.

تجربه نشان داده که افراد بعد از اینکه سوگی را تجربه می کنند تنهایی طلب می شوند و این قضیه کاملا طبیعی است. کتاب ها روشی عالی برای پر کردن این حس تنهایی هستند.

ولی توجه داشته باشید که در روز های اولیه سوگ تمرکز خیلی سخت است.شاید مجبور باشید یک پاراگراف را بیست بار بخوانید!(دیدم که میگم!). اگر احساس می کنید که بیشتر کلافه می شوید می توانید آن را کنار بگذارید.

اوایل چون کتاب خواندن به خودم خیلی آرامش می داد، فکر می کردم برای همه همینطور هست.برای همین خیلی اصرار داشتم که مادرم هم کتاب بخواند.چندتایی بهش پیشنهاد دادم و حتی خریدم. ولی بعد از یک مدت دیدم که فقط داره بیشتر عذابش میده. پس بازهم میگم که همه چی به شما بستگی دارد!

یکی از علائم سوگ این هست که سوی چشم را کم می کند.ممکن است تا هفته ها همه جا را تار ببیند. اگر اینطور هستید می توانید از کتاب های صوتی هم استفاده کنید.

3- تماشای فیلم

برای سال های سال تنها تفریح دو نفره ی پدر و مادرم تماشای فیلم بوده است.برای همین چند ماه اول مادرم از دیدن هرگونه فیلمی امتناع می کد.اما برای من و برادرم کار کاملا جدید و لذت بخشی بود.لطفا فیلم های عاشقانه و درام که بدتر نا راحت تون کنه نبینید??

4- پادکست جدیدی را امتحان کنید.

اینم دو تا از قشنگ ترین پست های معرفی پادکست?

متناسب با سلیقه خودتون انتخاب کنید!

5- رنگ آمیزی

اگه حوصله دارید می تونید روزی چند دقیقه به رنگ آمیزی ماندالاها اختصاص بدید. اگر هم که اعصاب ندارید(من که تا چند ماه اول نداشتم?) خود تان را اذیت نکنید. یه کاغذ بردارید و فقط خط خطی کنید.به اعصاب تان هم کمک می کند!

6- آشپزی کنید.

اصولا موقع آشپزی کسی به آدم کاری نداره!می تونید با خیال راحت هندزفیری بگذارید توی گوشتون، پادکست تون را گوش بدید و مشغول آشپزی شید. لازم نیست با دیزی شروع کنید! یک غذای ساده یا حتی عصرانه

7- بازی های ویدئویی

چند باری خونه یکی از اقوام امتحان کردم بد نبود. بیشتر سعی کنید بازی های تفننی بکنید که اعصاب تون خراب نشه.

8- گشت و گذار در کتابخانه

کتاب دوست دارید؟اگر اهل کتاب باشید احتمالا این یکی رو هم دوست داشته باشید.میان قفسه ها قدم بزنید.هرکدوم که دوست داشتید را انتخاب کنید.

9- وقت گذاشتن برای پیدا کردن چیز های خوب

هیچ چیز سر جایش نیست. همه ی چیز هایی که قبلا دوست داشتید هم دگر برای تان جذاب نیستند.درست است؟نمی خواهم خیلی انرژی بگذارید ولی هنوز هم اگر بگردیم چیز های قشنگی توی دنیا وجود داره؟!

مثل همین خنده ها.صدای آبشار هنوز هم دل نواز هست،نه

؟بوی نم باران هنوزم خوش است؟

10- پیاده روی کنید.

یکی از بهترین کارهای ممکن!هم به خواب تان کمک می کند،هم باعث میشود آرامش بگیرید، پادکست گوش بدین یا به راحتی با افکار خود تنها باشید. حتما امتحانش کنید.پشیمان نمی شید

از اینجا به بعد را خودم امتحان نکردم.از توی جورنال چگونه رنجی را که نمی توانیم درمان کنیم به دوش بکشیم انتخاب کردم.برای همین توضیح خاصی در موردشان ندارم!

11-رفتن به موزه یا گالری

12 -خواندن ارشیو کل یک بلاگ که دوستش دارید

گاهی به هدفی که از انجام فعالیت ها دارید نمی رسید.شاید پادکستی که برای شنیدن انتخاب می کنید خط داستانی سوگوارانه و غافلگیر کننده داشته باشد.

درک عواقب احتمالی،این امکان را به شما می دهید که انتخاب های آگاهانه تری داشته باشید.همچنین ممکن است متوجه شوید که دویدن آزارتان میدهد ولی شما تصمیم گرفتید بیشتر بدوید چون می خواستید خودتان را مجازات کنید.

سعی بعد از انجام هر فعالیت این چند خط جمله را راجبش بنویسید:

احساسی که داشتم ..........................

خواسته ام ...................................

انتخابم .......................................

این اتفاق افتاد .............................

مثلا:

احساسی که داشتم: تشویش و اضطراب

خواسته ام: تشویش و اضطراب کمتر و خواب بیشتر

انتخابم: پنج کیلومتر دویدم،پادکستی داستانی گوش دادم

این اتفاق افتاد: قطعا خسته شدم،کمی از افکار مشوش خلاص شدم

و در آخر....

اگر با مشاور یا روانشناسی برای سوگ تان در ارتباط هستید،خوب است که قبل از انجام دادن کارها از او مشورت بگیرید.

منابع:

جورنال چگونه رنجی را که نمی توانیم درمان کنیم به دوش بکشیم؟

عکس ها: https://unsplash.com/