زمستانی زودتر از دی ماه

کسی از ایستادن بدون چتر زیر باران نمی‌میرد!
مرگ لحظه ای می‌رسد که پرستاری نباشد هنگام بیماری با قربان صدقه رفتن ، تیمار داری ات را بکند...
انسان همیشه از تنهایی جان می‌دهد!

به قلم: کتایون آتاکیشی زاده

•••

بین خودمان بماند...
بعد از تو هیچ دلبستگی به این خاک ندارم اما
زنده ام تا بایستم جلوی آزار و اذیت های دیگران
برای در امان ماندن تو!

به قلم: کتایون آتاکیشی زاده

•••

هیچ دیواری در این دنیا نیست
که محکم تر و قابل اعتماد تر از دیوار قلب کسی باشد
که تو را با مهر در خود جای داده‌ست...
تکیه کن ، پشتت را خالی نمیکند!

به قلم: کتایون آتاکیشی زاده

•••



در خفا پیر می‌شویم
حرف هایمان را آنقدر در سینه حبس می‌کنیم که روح و جسممان را تجزیه می‌کند
اما به زبان نمی آوریم مبادا با همان ها دارمان بزنند...
در هر دو صورت... مهم نیست.
مرگ حق است!

به قلم: کتایون آتاکیشی زاده

•••

مانند دریا غوغا بپا کن!
برای همه مواج باش!
اما ماهت را آرام در آغوش بکش •‌͡•

به قلم: کتایون آتاکیشی زاده

•••

موهایم سفید شده
و چه کسی گفته شروع زمستان از دی‌ماه است؟!•‌͡•

به قلم: کتایون آتاکیشی زاده

•••

چشم هایت را ببند و هیچ چیز را باور نکن
مردم اینجا با نگاه هایشان هم دروغ می‌گویند...

به قلم: کتایون آتاکیشی زاده