معرفی بهترین آثار بتهوون و آشنایی با او | نبوغی متلاطم!
فکر کنم کمتر کسی را سراغ داشته باشید که تا به حال نام « لودویک فان بتهوون » را نشنیده باشد... از اساتید موسیقی گرفته تا مخاطبین ساده.
او از مشهورترین آهنگسازان دورهی کلاسیک و رمانتیک به حساب میآید و در کنار نوابغ آن عصر، از پیشروان نسل خود محسوب میشود.
در آثار بتهوون، عواطف و روحیات انسانی، به وضوح قابل لمس هستند... هیجان، غم، شادی، اضطراب، ترس، وهم، خیال، عشق، نفرت، شجاعت، خشم و هر حسی که توسط انسان ها تجربه شده در قطعات او و بهویژه در سمفونیهایش نمود پیدا کردهاند. همین موضوع باعث شده هر کسی که به آثارش گوش میدهد، مبهوت شکوه و عظمت و نبوغ کارش شود!
در این پست میخواهیم کمی بیشتر با این هنرمند بزرگ و آثارش آشنا شویم. حتما قطعاتی که در ادامه برایتان قرار دادم را گوش کنید و لذت ببرید!
آشنایی بیشتر با آثار شاخص بتهوون
آثار بتهوون، شهادتی بر شهرت و بزرگی او هستند... تعدادی سمفونی، کونسرتو، کوارتت، سونات ویلن و پیانو، مَس (قطعه ی مذهبی بر اساس متون مذهبی)، اووِرتور و یک اپرا به نام اپرای فیدلیو که همگی در آینده سبک خود اثر گذاشتند و از آثار شاخص تاریخ موسیقی محسوب میشوند.
حتی در عصر ما که بیش از دویست سال از بتهوون گذشته، آثارش را به دلیل غنای هنری و احساسی، مورد بررسی و اجرا قرار میدهند و کماکان قابلیت اثرگذاری خود را از دست ندادهاند. گویا بتهوون، آثاری جاویدان خلق کرده که مایه افتخار بشر هستند...
موسیقی او شبیه به هیچ یک از هم دوره ای های خود نبود، برای مثال بسیاری از سونات ها ی او در چهار مومان نوشته شده كه در آن دوران اين شيوه ي نگارش سونات رايج نبوده (منظور از مومان در موسیقی، قسمت کاملی از یک اثر بزرگتر است که خود آغاز و پایان مشخصی دارد). بتهوون به این شکل به آینده موسیقی شکل داده و آثار آینده را تحت تاثیر قرار داده.
در ادامه برخی از بهترین و مشهورترین آثارش را به شما معرفی میکنم تا لذت ببرید...
- اول، سراغ سمفونیهای بتهوون میرویم و بهترین آثار این دسته را به شما معرفی میکنم:
سمفونی پنجم بتهوون (سمفونی تقدیر):
حس اضطراب این قطعه به همراه سکوت و بخشهای آرامش، فضایی بسیار خاص و دوست داشتنی ساخته. حتما قبلا این قطعه را شنیدهاید. حالا این انیمیشن خلاقانه را ببینید که با ریتم و ملودی این اثر، هماهنگ شده:
سمفونی نهم بتهوون:
سمفونی سوم بتهوون ( سمفونی اروئیکا ) :
به عنوان نقطه عطفی در تاریخ موسیقی تلقی می شود؛ ایده های بتهوون برای نگارش این سمفونی در دوران پر فراز و نیشیب "عهد هایلینگشتات" (دوران احساسات تیره و ناامیدانه او که به قلم خود در وصیت نامهای به همین نام نگاشت) آغاز شد، اما او تا ماه مِی 1803 صبر کرد تا تمرکزش را کامل به دست آورد. اروئیکا به معنی "قهرمانانه" است؛ این سمفونی 200 سال قدمت دارد اما هنوز مدرن به نظر می رسد.
- مجموعه سوناتهای پیانوی بتهوون نیز از خاصترین آثار او هستند که هنگام شنیدنشان به بهترین شکل ممکن، انواع عواطف را در ذهنتان تداعی میکنند:
ویژه سونات پاتیک (سونات شماره 8 بتهوون ):
يكی از ويژگیهای منحصربهفرد اين قطعهی شنیدنی، مقدمه كوتاه و زيباییست كه بتهوون برای آن درنظر گرفته... سونات پاتیک بتهون را بشنوید و لذت ببرید:
سونات مهتاب بتهوون (moonlight sonata):
در مورد این قطعه توضیحی نمیدهم. فقط با دقت بهش گوش کنید و در هنر و سادگی زیبای قطعه، غرق شوید (فقط مومان اول):
سونات شماره هفت بتهوون (pianosonataNo.7,op.10):
حتما مومان دوم این قطعه را بشنوید (دقت کنید که ویدئو در یوتیوب بارگذاری شده!!):
مس دو ماژور (Mass in C major ,op86:Gloria):
آشنایی مختصر با بتهوون و سرگذشت او:
سبک متفاوت و منحصر به فرد بتهوون، تاحدی از شیوه هایدن یا موتزارت سرچشمه میگیرد که از گذشته و کودکی سختش و در عینحال، از خلقوخوی سلحشورانهاش اثر پذیرفته... او با تمام ملامتهایی که کشید، مثل تمام انسانهای بزرگ دیگر، از مشکلاتش طناب بافت تا خودش را بالا بکشد و این کار را با نهایت قدرت و انگیزه انجام داد که این موضوع را به خوبی میتوان در ملودیهایش حس کرد.
وقتی انقلاب کبیر فرانسه در سال 1989 به جریان افتاد، بتهوون جوانی 18 ساله و تاثیرپذیر بود... او دوران کودکی سختی داشت و تا سالهای سال، انعکاس بد رفتاری پدرش در سنین خوردسالی و نوجوانی با او همراه بود (به خاطر این که مادرش در کودکی فوت شده بود و پدرش منبع درآمدی نداشت و به مشروبات الکلی معتاد بود، به نوعی سرپرستی برادرانش را بر عهده داشت).
بتهوون در ارتباط برقرار کردن با اطرافیانش مشکلاتی داشت و در نتیجه استعداد شگرف موسیقاییاش بود که کمی از لاک خود بیرون می آمد. نوازندگی منحصر به فرد او در پیانو تمام پیانیستهای شهر را از میدان به در کرده بود... هیچ پیانویی زیر دستان او جان سالم به در نمیبرد.
بتهوون بعدها در بلوغِ کاری خود، به دلیل کاهش قدرت شنواییاش دچار بحران روحی شدیدی شد اما تصمیم گرفت که با سرنوشت بجنگد و مسیر موسیقایی خویش را پیش ببرد. او بسیاری از آثارش را در حالی خلق کرد که تقریبا ناشنوا بوده! همین موضوع به تنهایی، نبوغ او را نشان میدهد.
پس از نگارش سمفونی سومش، مسیری متفاوت را در خلق موسیقی پیش گرفت و آثاری را بهوجود آورد که قبل از او شنیده نشده بود. این موسیقی ها به گونه ای بودند که در آن ها بیان قدرتمندانه و شخصی آهنگساز از از ساختار از پیش تعیین شده دوره کلاسیک، اهمیت بیشتری داشتند (از جمله سمفونی شماره 5).
شیوه ی آهنگسازی بتهوون نظیر خلق و خوی او بود، از یک سو تحت تاثیر عواطف درونیاش بود و از سوی دیگر قانون اخلاقیای که در درونش وجود داشت، تاثیر آن انگیزهها را مهار میکرد و همین موضوع، باعث ایجاد فضایی ناپایدار اما دوستداشتنی در آثارش میشد. در آثار بتهون همه چیز با وهم و فانتزی شروع میشود و به پایان میرسد؛ اما در این میان انعکاسها، بازیگوشیها و خودداریها کاملا به چشم میخورد.
از قلهای اتشفشانی پوشیده از برف، هر لحظه ممکن است انبوه آتش بیرون بجهد؛ ولی از فراز همین کوه آتشفشانی، وقتی خاموش و آرام است، نسیم های خنک و ملایم برمیخیزد. (امیل لودویگ)
شما کدامیک از آثار بتهون را از قبل شنیده بودید؟ کدامشان را بیشتر از بقیه میپسندید؟ حتما نظرتون درباره این قطعات را با من و بقیه عزیزان به اشتراک بگذارید...
-نویسنده: یاسین علیآبادی
-با همکاری و ویرایش محمد محسنی
این پست برای شماره سوم مجله مُرکّب نوشته شده؛ مجلهای جدید و متفاوت در بستر ویرگول که با جمعی از نویسندگان خوشقلم ویرگولی، برای حوزههای موضوعی مختلف، محتوا میسازد.
برای دنبال کردن انتشارات مجله در ویرگول، به این لینک مراجعه کنید:
مطلبی دیگر از این انتشارات
نقد و بررسی فیلم پیانیست (The pianist) | تصویر حقیقی جنگ!
مطلبی دیگر از این انتشارات
آزمایش علمی | فلز خودتون رو آبکاری کنید!
مطلبی دیگر از این انتشارات
گفتوگوهای درونی؛ خورندههای روان!