•نارنگی•·۱ سال پیششاید قانون جذب^^تقریبا یه ربع از دوساعت گذشته تا ختم تموم شه.دیگه جز نوشتن هیچ ایده ای به ذهنم نرسید.نه اینکه دوست نداشته باشما ! نهفقط نمیشه ،نمیتونم ذهنم…
•نارنگی•·۱ سال پیشنور من^^امشب دلم میخواد بی انتها بنویسم برای تو.... تقریبا یک سال پیش بود که برایت نوشتم . نمیدانم امشب دلم کدام راه را اشتباه رفته که بازگشته بسو…
•نارنگی•·۲ سال پیشآدم ها میروند که بمانند...امروز داشتم برنامه های گوشیم و پاک میکردم...برنامه هایی که شاید یکسالی نبودم ولی هنوز داشتمشون . دلم برای تموم آدمای مجازی که باهاشون دوست…
•نارنگی•·۲ سال پیشمعادله ی برعکسچند ماه پیش !معادله ی عجیبی دیدم ، که تموم معادلات پایه زندگی امروزی رو بهم ریخت.....حقیقتی که مشاهده میکنم . اینه که یا باید پول داشته باش…
•نارنگی•·۳ سال پیششب نوشت^^محبوب منمانند پروانه هایی که دور لامپ میچرخن ، سرگردون در مرکزی نامشخص میچرخم.منتظرم.نفس کشان و دل مرده منتظر آغوشت هستم.تا مانند مادری که…
•نارنگی•درکتاب باز·۳ سال پیشچند قانون من برای ۱۴۰۱^^علت نوشتن این پست از اهمیت این پست برای خودمه.و خوندنش مساواته با از دست رفتن زمان خواننده
•نارنگی•·۳ سال پیشنور من...^^دیرگاهیست که پفک حلقه ای زیر میز نیم حلقه شده و دگر خطوط طولانی مورچه ها ،به چشم نمیخورد.دیرگاهیست با وجود نیم باز بودن پنجره صدایی جز عبور…
•نارنگی•·۳ سال پیشبرشی کوتاه از یک بامداد تکنسین اورژانس ^^بعد از کلی خستگی،بدون اینکه حتی کاپشن مخصوصمُ دربیارم سرمُ میزارم رو بالشت مغزم: ( سر میگذارم بَر زمین ای زمین نازنین کَس نیاید بالا سَرم ج…
•نارنگی•درکرم چاله·۳ سال پیشهمه چیز عادیست^^آسمون چند روز یا هفته پیش بدون حتی کم و زیاد کردن نور عکس!همیشه اکثر تابستونا وقتی استخونام دارن از سرما میشکنن میومدم گوشه ی حیاط اما اینب…