اینجا سرزمینی بارانی برای خالی کردن اذهان پریشانم
یادداشت های یک برنده
بعد از آزمون و اعلام نتایج، گریبانگیر بهانههای مختلف میشود و درنتیجه تصمیم میگیرد از آزمون بعدی شروع کند.
قبل از آزمون با کلی استرس به خود میگوید: "خب حالا یک شبه که نمیشه این همه مطلب رو مطالعه کرد، پس از آزمون بعد شروع میکنم." هنگام آزمون بارها خود را ملامت میکند که چرا برنامهریزی نکرده و حرفهای پشتیبان و والدین را پشت گوش انداخته و با همین تفکرات منفی و ندامتهای پی در پی در هنگام آزمون، همان تسلط کوچکی نیز که بر مباحث داشته است از دست میدهد.
بعد از آزمون و اعلام نتایج، گریبانگیر بهانههای مختلف میشود و درنتیجه تصمیم میگیرد از آزمون بعدی شروع کند. اگر داستان شنبههای معروف را شنیده باشید این یک نمونهی درسیِ آن میباشد. به این معنا که این چرخهی "حتما از آزمون بعدی شروع میکنم" مبین همین موضوع است. ادامهی این چرخه به این صورت است که دانشآموز با برنامهی راهبردی که برای تنبلیاش تعریف کرده، جلو میرود و با تراز بالای آزمونهای تنبلیاش، سال تحصیلی را به پایان میرساند و نتیجه اش میشود عمری که سپری شده،زبان هایی که مو درآورده،جمع شدن کوهی از احساس های پشیمانی و ناراحتی.شاید با خود بیاندیشید که این یادداشتی ست برای بازنده ها! خیر اینگونه نیست.در این مقاله بنا بر این است از هرکسی که این متن را مطالعه میکند تبدیل شود به یک برنده! بیاید در ابتدا از خود بپرسیم: چه بر سر حال خود آوردِ اییم؟با این گذشته تاریک چگونه کنار بیاییم؟چگونه این گذشته را جبران کنیم؟مرحله اولِ جبران(باور!): یعنی باور.بیایید یک روش را باهم دیگر امتحان کنیم.کافیست با تصویر سازی ذهنی این کار را باهم انجام دهیم.ابتدا در ذهنمان دیواری ساخته سپس در پشت دیوار گذشته مان را قرار دهیم.سپس در سمت موافق دیوار از همین الان به بعد را در نظر بگیریم.با این توصیف که گذشته ها گذشته و باید به فکر الان و آینده باشیم.فکر به گذشته خود عقبگرد است و فکر کردن شبانه روز به این موضوع ممنوع است.اینگونه میشود که ما باور میکنیم خطا کار بودِ ایم اما از این بعد قرار است شکل دیگری به نحوه درس خواندنمان بدهیم. مرحله دومِ جبران(تصمیم گیری!): برای تصمیم گیری بهتر است مشورت کنید و برای مشورت باید به دنبال افرادِ مورد اعتماد و اهل منطق باشید.معاشرت با اینگونه افراد تصمیم گیری را ساده و شما را برای تصمیمات سخت آماده میکند.گرچه تصمیم برای درس خواندن از نمونه های تصمیات دشوار به حساب نمی آید. مرحله سومِ جبران(شجاعت در عمل!): شجاع باش. با این شعار که هیچ چیز غیرممکن نیست.شجاعت در عمل شمارا به دریای بی کرانی از موفقیت ها وصل میکند که خودتان باورتان نمیشود.شجاعت باید هدفمند باشد.مثلاً در سوال هایی که میان دو گزینه دچار شک شدید نباید احساس شجاعت به شما دست بدهد و از روش های"شیر یا خط" و "خدایا خودت و قسمتت" استفاده کنید و یکی را به شانس انتخاب کنید.که این شمارا از جاده شجاعت خارج کرده و وارد جاده ی خاکیِ حماقت میکند که مسیرش دوربرگردانیست به سمت گذشته ی شما. مرحله چهارمِ جبران(وفادار باش!): باور کردی که گذشته اشتباه داشتید؟تصمیمت بر این شد که با درس خواندن آن را جبران کنید؟شجاعت به خرج دادید و تصمیمات مناسبت را به مرحله عمل رساندی؟اگر جواب این سه سوال مطرح شدِ بله است وارد مرحله آخر یعنی وفاداری میشوید.این همان نقطه اییست که چرخه ی تلاش را جایگزین چرخه ی تنبلی میکنید.به این معنا که این تلاش باید مداومت داشته باشد و این تدوام خود آجر های ساختمان موفقیت را یک به یک کنار هم میچیند و ثمره ی آن میشود خلافِ هرآنچه که در گذشته به خاطر آن احساس سَرخوردگی میکردی. پس شماهم میتوانید برنده باشید مشروط بر اینکه"باور کنید"سپس تصمیم بگیرید"در ادامه"شجاعت را چاشنی عمل کنید"و تکرار این چرخه را دائمی کنید تا رویاهایتان جامه ی واقعیت بر تن کنند.
مطلبی دیگر از این انتشارات
اونایی که میخوان برن تیزهوشان (سمپاد) حتما بخونن
مطلبی دیگر از این انتشارات
از وضعیت زندگیت راضی نیستی؟ صبح زود از خواب بیدار شو!
بر اساس علایق شما
تقاص ننوشتن