دانیال رشیدی نویسنده، شاعر، تراوشات ذهنی
دلتنگی
دلتنگم ای که از من دوری و بیخبر
هر شبم پر از یاد توست، پر از شوق و خطر
آغوشت تنها پناهیست که میخواهم
لبانت تنها قصهایست که میخوانم هر سحر
هر نگاهت در خیالم شعله میکشد
و من با خاطرت نفس میکشم، بیخبر
بیتو هر لحظهام مثل برگ پاییزی است
که در باد سرد تنهایی، رقصان و بیاثر
اگر دستم برسد به (خاویژ)، دنیا روشن شود
و هر درد و غم از جان و جهان بیرون شود
دست در دستت، زمان را از یاد میبریم
هر ساعت با تو، قصهای نو مینویسیم
ای عشقِ بیپایان، ای آتش و نور
با تو هر نفس من، زندگانی دوباره شود
مطلبی دیگر از این انتشارات
وطن ؛ ایران🕊️
مطلبی دیگر از این انتشارات
شکست در دنیای آدم ها متفاوته..
مطلبی دیگر از این انتشارات
باغبان واژه ها