سرمایه گذار ها روی بیسوادها و احمق ها سرمایه گذاری نمی کنند !

این الان شمایین که روتون سرمایه گذاری کردن !
این الان شمایین که روتون سرمایه گذاری کردن !

بیایید از اول شروع کنیم. شما نه احمقید نه بی سواد ! خوب مگه اینکه خلافش رو بتونین به خودتون ثابت کنیم. از نظر من کسی بی سواده که نمی تونه مفاهیمی که مورد نیازشه رو مطالعه کنه و یاد بگیره و حتی دنبالشم نمیره ! و کسی احمقه که نمی دونه بی سواده و برای اثبات خلافش بسیار تلاش می کنه و بعضا دروغ می گه !

خوب پس اگه الان دارین این متن رو ادامه می دین پس احتمال قوی شما هیچ کدوم از آدمای بالا نیستید. چرا این متن رو با این عنوان تند نوشتم ؟ چون می بینم خیلی از کسایی که توی صنعت IT ایران دارن فعالیت می کنن یا می خوان فعالیت خودشون رو شروع کنن دردی دارن که ازش بی خبرن. این جمله رو هر روز تقریبا ۲ بار می شنوم. سرمایه گذارا می گن استارتاپ نیست ، استارتاپا می گن سرمایه گذار نیست. خوب این حتما یه دردی توشه. شاید کتاب مردان مریخی، زنان ونوسی رو نخونده باشین ( البته خیلی کتاب قدیمیه ) ولی اونجا به سادگی بیان می کنه مردا و زنا از سیاره های مختلفی اومدن. بزارین پس بگیم کارافرینای مریخی و سرمایه گذارای ونوسی. قطعا توی سیاره مریخ سرمایه گذار نیست و برعکس پس واسه همینه که این جمله خیلی شنیده می شه ولی منظور من چیه از همه ی این حرفا !؟

سرمایه گذاری کاریه که آدم ها سالیانه ساله دارن انجام میدن ، از خیلی گذشته ( که هیچ مورخی نگفته کی ) یعنی چیزی رو امروز قیدش رو می زنن که فردا بیشترش رو داشته باشن. خوب این خیلی مفهوم سختی نیست. اکثر کارافرینا در واقع خودشون سرمایه گذارن، چون دارن از تفریحشون، جوونیشون و خیلی چیزای دیگه می زنن که در آینده زندگی بهتری داشته باشن. اما سرمایه گذار به تفکر کارافرینای مریخی کسیه که پول داره و اون پول رو (باید) به اونها بده که بتونن سایتشون یا اپشون رو تبلیغ کنن یا برنامه نویس استخدام کنن یا دفتر قشنگ بگیرن و توش فوتبال دستی و PS4 بزارن ! و نمی دونن که در مقابل چیزی که باید به همون سرمایه گذار بدن بیشتر از همون پولیه که بهشون داده. پس میان و بهش سهمی از کسب و کار رویاییشون می دن که بعدا قراره کلی ارزش پیدا کنه ! خوب این اصلا چیز عجیبی نیست که سرمایه گذار ها هم دنبال نوابغ با تجربه و کسب کارین که پول دربیاره و در بازه زمانی مشخص مقدار قابل توجه و باز مشخصی از پول رو به اونها بده . چه از طریق خود کسب و کار یا از طریق فروش همون سهمی که دارن.

خوب این خوب نیست. یعنی یه جای کار رو اشتباه کردیم و به عنوان یک کارافرین که تجربه حد اقل ۶ تا شکست و ۱ موفقیت درست و حسابی رو داشته می گم که توی مریخ آدم ونوسی وجود نداره!

سرمایه گذاری ( به مفهوم شرکت و یا شخصی که پول و امکانات استراتژیک مثل شرایط، مکان و ... در اختیار کسب و کار هایی که متعلق به خودش نیستند قرار می ده) کار کاملا حساب شده ایه ! این ها کلی هدف سنجیدنی ( اون هم با عدد و رقم ) و کلی معیار و ضریب و فرمول دارن که اگه شما مقدار قابل ملاحظه ای بهشون داده بدین با استفاده از همین فرمول ها و ضریب ها می تونن ( و سعی می کنن‌ ) که حدس درستی از آینده بزنن. در عین حال سرمایه گذاری کاریه که داخلش ریسک داره. یعنی هرچه قدرم شما از آخرین متد های مالی روز بهره ببرین بی نهایت عامل ناشناخته ( مخصوصا توی کشور عزیزم ایران ) وجود داره که ممکن سرمایه شما رو به باد بده .

در عین حال کارافرین هم کسیه که بلده یه کاری انجام بده و یا داره یه کاری انجام می ده ! حالا اون کار رو چه قدر بر اساس علم انجام می ده یا نمی ده معیار هاییه که توی سیاره اش زیاد به چشم نمیاد. خوب پس الان یه سری آدم دقیق و یه سری فرمول و متد داریم و یه سری آدم انجام دهنده کار ( به قول من کننده ) که اینا می خوان باهم در ارتباط باشن.

بین مریخ و ونوس( یا همون سیاره زهره ) یه سیاره ای هست به اسم زمین که آدم های ۲ تا سیاره دیگه باید بیان اونجا تا بتونن با هم زندگی کنن. خوشبختانه اوضاع توی سیاره ونوس بهتره ( هوا گرم تره، آدما حساب شده تر عمل می کنن و تا آینده خیلی دور پول دارن که کنار هم زندگی کنن ) ولی توی سیاره مریخ اصلا اوضاع خوب نیست. چون شما هر کاری می خوای بکنی باید پول داشته باشی و آدم های مریخی زیاد پولدار نیستند.

خوب اگه من جای آدم های مریخی باشم باید یه فکری به حال خودم بکنم. بیاین از چیز هایی که یه کارافرین داره ، و چیزایی که باید بدست بیاره صحبت کنیم.

یه کارافرین مقداری زمان داره که با هیچ چیزی نمی شه خریدش. مقداری توانایی در انجام کاری داره که می خواد انجام بده و احتمالا مقداری هم تجربه توی اون کار داره. اما اینا چیزایی نیست که ونوسی ها خیلی دنبالش باشن. یه کارافرین در درجه اول باید خودش رو به نیاز های ونوسی ها برسونه .

پس گام اول : آشنایی با مفاهیم کسب و کار

کسب و کار فقط انجام دادن کار یا زدن کد و یا داشتن ۱۰۰ هزار کاربر نیست. کسب و کار یه چیزیه که شما انجام می دین که نیاز یه سری های دیگه رو بهتر برطرف می کنه و اونها حاضرن به شما پول بدن. پول رو هم کج نوشتم هم بولدش کردم. پس شما اومدین که پول در بیارین. یعنی یکی از مهم ترین معیار های شما ایجاد گردش مالیه ! پس صرفا یه سایت پر بازدید به درد همون مریخ می خوره و بس.

حالا که می خواین یه نیازی رو برطرف کنین باید بدونین دقیقا چه جوری و با چه کارا و فرایند هایی می خواین این کار رو انجام بدین. کلی آدم توی دنیا نشستن فکر کردن و از تجربیاتشون گفتن و نوشتن که به شما توی این کار کمک کنن. یعنی شما باید دقیقا بدونین می خواین چی کار کنین!!!! این که می گم دقیقا یعنی بیشینین و با هم بنیانگذاراتون صفر تا صد کارایی که باید انجام بدین رو مشخص کنین، مشتری ها تون رو بشناسین و برای نیازاشون برنامه ریزی کنین ! به همین سادگی ! البته ساده که نه ! خیلی کار سختیه ! انواع روش ها برای این کار وجود داره ! راحت ترینش و قابل فهم ترینش ۲۴ تا مرحله داره ! اونم واسه اول کار!!!

خوب حالا من فرض می کنم که شما یه نگاهی به کتابی که معرفی کردم انداختین و مراحل رو مستند کردین. می ریم سراغ گام بعد !

گام دوم : عملیاتی کردن کسب و کار

خیلی ها یه راست میان اینجا ! با انجام دادن چندتا قدم کوچیک ( احتمالا پرس و جو از دوستان وخانواده به عنوان گروه مشتریشون ) و مطالعه سطحی چند مطلی ... خوب اون ها هیچ وقت به سیاره ونوس راه پیدا نمی کنن چون انجام کسب و کار تغییری درشون به وجود نمیاره . بزارین باهاتون رک باشم . تغییر هم درد داره و هم خسته تون می کنه اصلا هم کار خوشایندی نیست و هزاران خمیاره و کلافگی داره . ولی نتیجه اش می شه پلی برای شما به سیارات دیگه.

حالا که می دونین می خواین چه کار کنین و چه کسایی رو قراره خوشحال کنین و ازشون پول بگیرین باید فرایند کاراتون رو مشخص کنین. یعنی مشتریاتون و راه های رسیدن بهشون و اینکه چه جور ارتباطی باهاشون دارین و مشخص کنین. بعد ارزش هایی که براشون ایجاد می کنین رو حد اقل واسه خودتون تعیین کنین و در کنارش فعالیت های اصلیتون در کنار منابعی که دارین ( شده حتی یه هاست ) رو دربیارین. در آخر هم مدل های هزینه کردن و مدل های درامد داشتنتون رو هم بنویسین. همه اینا رو کنار هم بزارین تا یه جدولی درست بشه براتون به اسم بوم کسب و کار ! قطعا کارایی که گفتم فقط یه اسمه و تعریفا و روش های انجامش یکی اینجاست و اونیکی اینجا خوب ۲ تا کتاب دیگه هم باید بخونین ! ( می بینین برای یه سرمایه گذاری چه کارا که نباید کرد )

بعد الان تازه هنوز خیلی کار رو شروع نکردین !!! کار اصلی توی گام بعدیه

گام سوم: انجام کسب و کار

شما شروع می کنین کارتون رو، سایتتون می زنین ، اپتون رو می زنین و آپلود می کنین توی کافه بازار و سیب اپ و .... خوب تبریک می گم شاخ غول رو شکستین. البته یکی اش رو ! حالا وقتشه که برین دنبال سرمایه گذار !

خوب گول خوردین ، الان اصلا وقت سرمایه گذاری نیست چون کارتون از آب و گل در نیومده هنوز. اگه ۱۰۰ هزار تا کاربر ندارین اصلا اشکال نداره ، من تصورم از این مرحله ۱۰۰۰ تا کاربره یا مشتریه که میان و از خدمات شما استفاده می کنن ! همین ! قرار نیست یک شبه بشین دیجی کالا ! شاید ۱۰ سال مونده و به شما قول می دم هر سالش سخت تر از سال دیگه است !

گام چهارم : مدیریت کسب و کار

حالا دارین کار خودتون رو انجام می دین چندتا هم مشتری گل دارین. خوب اینجا وقت اینه که برین سراغ آخرین مرحله کارافرینی مریخی، یعنی آماده شدن برای سفر به زمین جایی که با ونوسی ها جلسه دارین !

اون ها قراره شما رو زیر و رو کنن !‌ پس آماده باشین. قبلش باید از چند نفر کمک بگیرین چون بدون کمک احتمال موفقیتون کمه ( و احتمال اینکه معامله بدی هم بکنین زیاده ) باید از کسی که کار مالی می کنه کمک بگیرین و شاخص ها و آمار کسب و کارتون رو در بیارین. تک به تک هزینه ها تک به تک درامد ها در کنار تحلیل باید نوشته و مکتوب بشه . باید دربیارین که هر مشتری واقعا چه قدر هزینه داشته براتون و برای اینکه کارش رو راه بندازین چه قدر باین هزینه کنین و در نهایت چه قدر گیرتون میاد؟ باید بفهمین هر مشتری چه قدر واستون می مونه ! همه اینها از آمار و تحلیل رفتار و مدل کسب درامدتون ناشی می شه !

باید برای همه کاراتون اصول داشته باشین. با هر کی می خواین کار کنین باهاش قرارداد ببندین و درست حساب کتاب کنین. بعضی ها فکر می کنن حسابداری و حسابرسی و کارای مالی مثل روانشناس می مونن ! خوبه که باشن ولی لازم نیستند. اینها شاید جزو دسته احمق های این نوشته باشن !

سرمایه گذارا از شما تحلیل می خوان ، عدد می خوان ! روش حساب کردن عدد می خوان و باور کنین که روشتون خیلی وقتا به درد خودتون می خوره . پس اینجا جاییه که باید نشون بدین که یه مریخی جنگجویین و حاضرین برای پیشرفت تغییر کنین. پس اصلا از کمک گرفتن و نقد شدن نترسین.

حالا تازه می تونین برین بشینین توی زمین با سرمایه گذارای ونوسی صحبت کنین ! و باور کنین که اونموقع است که دیگه هم سرمایه گذار هست هم استارتاپ !