تفسیر آیه ۱ تا ۲۶ سوره غاشیه، آیه ۱ سوره لیل

آیت الله سید مرتضی خاتمی خوانساری
آیت الله سید مرتضی خاتمی خوانساری

تفسیر قرآن کریم

برگرفته از بیانات فقیه اهل بیت علیهم السّلام

استاد علامه حاج سیّد مرتضی خاتمی خوانساری (نقوی رضوی)

به تالیف: سید محمد جعفر خوانساری (جمع آوری و پژوهش)

روابط عمومی نشر و حفظ آثار استاد سید مرتضی خاتمی خوانساری: ۰۹۱۲۲۲۵۸۱۸۵

موضوع: تفسیر آیه ۱ تا ۲۶ سوره غاشیه، آیه ۱ سوره لیل، آیه ۸۵ و ۸۶ سوره مریم، آیه ۴۷ و ۴۸ سوره قمر، آیه ۴۴ و ۴۵ و ۴۶ سوره اعراف، آیه ۷۸ سوره نساء، آیه ۶۲ سوره نمل.

بِسمِ اللهِ الرَّحمنِ الرَّحیمِ هَل أَتٮـٰکَ حَدِیثُ ٱلغَـٰشِیَهِ
وُجُوهٌ یَومَٮـِٕذٍ خَـٰشِعَهٌ
عَامِلَـهٌ نَّاصِبَهٌ
تَصلَیٰ نَارًا حَامِیَهً
تُسقَیٰ مِن عَینٍ ءَانِیَهٍ
لَّیس لَهُم طَعَامٌ إِلَّا مِن ضَرِیعٍ
لَّا یُسمِنُ وَ لَا یُغنِی مِن جُوعٍ
وُجُوهٌ یَومَٮـِٕذٍ نَّاعِمَهٌ
لِّسَعیِها رَاضِیَهٌ
فِی جَنَّهٍ عَالِیَهٍ
لَّا تَسمَعُ فِیهَا لَـٰغِیَهً
فِیهَا عَینٌ جَارِیَـهٌ
فِیهَا سُرُرٌ مَّرفُوعَـهٌ
وَ أَ کوَابٌ مَّوضُوعَـهٌ
وَ نَـمَارِقُ مَصفُوفَـهٌ
وَ زَرَابِیُّ مَبثُوثَـهٌ
أَفَلَا یَنظُـرُونَ إِلَی ٱلإِبــِلِ کَیفَ خُلِقَت
وَ إِلَی ٱلسَّمَآءِ کَیفَ رُفِعَت
وَ إِلَی ٱلـجِبَالِ کَیفَ نُصِبَت
وَ إِلَی ٱلأَرضِ کَیفَ سُطِحَت
فَذَکِّر إِنَّمَآ أَنتَ مُذَکِّـرٌ
لَّستَ عَلَیهِم بِمُصَیطِرٍ
إِلَّا مَن تَوَلَّیٰ وَ کَـفَرَ
فَیُعَذِّبُـهُ ٱللهُ ٱلعَذَابَ ٱلأَ کـبَـرَ
إِنَّ إِلَینَآ إِیـَابَـهُم
ثُـمَّ إِنَّ عَلَینَا حِسَابَـهُم

مفهوم “غاشیه”:
کلمه “غاشیه” یعنی چیزی که فرا می گیرد، مثلاً وقتی دود زیادی اتاق را پر می کند، به آن می گویند “غاشیه”. این روزها ریزگردهایی که دارد می آید و فضا را آلوده می کند، به آن می شود گفت “غاشیه” (در برگرفته). گاهی همین طور می فرماید:
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِیمِ وَاللَّیْلِ إِذَا یَغْشَىٰ
“وَٱلَّیلِ إِذَا یَغشَیٰ” شب وقتی که تاریکی اش همه جهان را می گیرد. این سوره مبارکه مربوط به قیامت است.

وضعیت متّقین و مجرمین در قیامت:
“هَل أَتٮـٰکَ حَدِیثُ ٱلغَـٰشِیَهِ” قیامت، همه را فرا می گیرد، حالا به هر شکل باید نجات پیدا کنیم. می فرماید که “هَل أَتٮـٰکَ حَدِیثُ ٱلغَـٰشِیَهِ” پیامبر (ص) به خاطر آن زحمات و تقوای بی نظیر، خودش اهل نجات است ولی بالأخره غصّه همه مردم را می خورد و همه هم که اهل نجات نیستند. به سوره توجّه کنید؛ چنین پیشامدی برای همه هست و از قبل آماده شده است. چرا؟ برای اینکه “وُجُوهٌ یَومَٮـِٕذٍ خَـٰشِعَهٌ” (آیه ۲) سرانجام، همه چیز را در این دنیا می بینیم، کار خودمان را خراب هم می کنیم. در قیامت، چهره هایی ذلّت بارند. چهره هایی که در روز قیامت، ذلیل و خوار می شوند و از این هم خوارتر، نماز نمی خوانند و بی دین هستند. آنها بالأخره حساب و کتاب ذلّت بار دارند. حالا مثلاً همین آیه را که می بینید، باید اطّلاعات قرآنی داشته باشیم تا آن را درک کنیم. باز، قرآن در سوره مبارکه مریم می فرماید:

“یَومَ نَحشُرُ ٱلـمُتَّـقِینَ إِلَی ٱلـرَّحمَـٰنِ وَفدًا”
متقین این گونه نیستند. در قیامت، سواره می آیند؛ سوار اسب های بهشتی یا شترهای بهشتی، با حالت مهمان و خیلی با احترام. “وَفدًا” یعنی کساتی که با عزّت و احترام می آیند، مهمان می شوند و سواره هم می آیند. متقین این طور هستند. و امّا مجرمین، “وَ نَسُوقُ ٱلـمُجرِمِینَ إِلَیٰ جَـهَنَّـمَ وِردًا”
مجرم را در حال تشنگی به روی صورتش می کشند و می برند به سمت جهنّم. این دو گروه با هم فرق می کنند. این اطّلاعاتی است که انسان باید بفهمد چه خبر است. می خواهم از سوره مبارکه قمر برایتان آیه بیاورم؛
“إِنَّ ٱلـمُجرِمِینَ فِی ضَلَــٰلٍ وَ سُعُرٍ”
یَوْمَ یُسْحَبُونَ فِی النَّارِ عَلَىٰ وُجُوهِهِمْ ذُوقُوا مَسَّ سَقَرَ
مجرمین در ضلالت و گمراهی هستند. “یَومَ یُسحَبُونَ فِی النَّارِ” تازه، نمی گذارند سرپا هم باشند و آنان را با صورت به سوی جهنّم می کشانند و می برند؛ “عَلَی وُجُوهِهِم” روزی که در آتش بر صورت هایشان کشانده شوند. “ذُوقُوا مَسَّ سَقَـرَ” بچشید تماس با این آتش سقر را. افراد بد، این گونه هستند. امّا افراد خوب، وضعشان خوب است. یک چیزی به شما بگویم؛ بعضی از مردم، بر اثر معصیت و گناه گرفتار می شوند. اگر کسی معصیت نکند، هیچ گرفتاری ای ندارد، اگر کسی بتواند از دنیا برود در حالی که گناهی نداشته باشد، جز عزّت، احترام و آرامش های عجیب و غریب، هیچ چیز ندارد. این گرفتاری ها برای گنهکاران، معصیت کاران، کفّار و امثال اینهاست، این “وُجُوهٌ یَومَٮـِٕذٍ خَـٰشِعَهٌ” ذلّت بار است. بعضی هایشان “عامِلَـهٌ نَّاصِبَهٌ” هستند. خیلی هم در دنیا دویده اند، منتهی دور باطل. چنگیز مغول خیلی در راه باطل زحمت کشیده، همه اش دعوا در بیابان ها و کشت و کشتار. همیشه کار خود را خراب تر کرده است. معامله است؛ عمل هم کرده و رنج هم برده برای کارش “تَصلَیٰ نَارًا حَامِیَهً” (سوره مبارکه غاشیه، آیه ۴) حالا باید او را به جهنّم ببرند و در آتش بسوزانند “تُسقَیٰ مِن عَینٍ ءَانِیَهٍ” (آیه ۵) آب های جوشانی که در جهنّم هست به اینها خورانده می شود “لَّیس لَهُم طَعَامٌ” طعامی در جهنّم ندارند “إِلَّا مِن ضَرِیعٍ” (آیه ۶) به جز گیاهان بسیار تلخ و تند. خار تلخی که “لَّا یُسمِنُ وَ لَا یُغنِی مِن جُوعٍ” (آیه ۷) به درد خوردن نمی خورد.

در همین روز قیامت، عده ای هم هستند که؛ “وُجُوهٌ یَومَٮـِٕذٍ نَّاعِمَهٌ” (آیه ۸) نگاه می کنید، می بینید که خیلی شاداب و سرحال نشان می دهند. این چهره ها خیلی زیبا و غرق سرور و نعمتند؛ “لِّسَعیِها رَاضِیَهٌ” (آیه ۹) بعضی ها برای زحمتی که کشیده اند راضی هستند، اینها صحیح العمل بودند، درست بودند و کارشان درست بود؛ “فِی جَنَّهٍ عَالِیَهٍ” (آیه ۱۰) در بهشت های خیلی عالی، ساکن می شوند. “لَّا تَسمَعُ فِیهَا لَـٰغِیَهً” (آیه ۱۱) هیچ حرف لغوی در آنجا نمی شنوند، “فِیهَا عَینٌ جَارِیَـهٌ” (آیه ۱۲) و چشمه هایی در بهشت جاری است، “فِیهَا سُرُرٌ مَّرفُوعَـهٌ” (آیه ۱۳) تکیه گاه خیلی با کلاسی در آنجا برایشان نصب شده است، “وَ أَ کوَابٌ مَّوضُوعَـهٌ” (آیه ۱۴) جام هایی است که برای استفاده آنها گذاشته اند، جام هایی که زیبا هستند، “وَ نَـمَارِقُ مَصفُوفَـهٌ” (آیه ۱۵) پشتی هایی برایشان در کنار هم چیده اند “وَ زَرَابِیُّ مَبثُوثَـهٌ” (آیه ۱۶) و فرش های فاخری که برای آنها گسترده اند.
پس این گروه هستند و آن گروه. این دو چهره، در مقابل زندگی همه انسان هاست. خودشان می دانند که طرف حسابشان فقط شخص خداست و هیچ کس دیگری نیست. چه در دنیا و چه در آخرت، ما به غیر خدا با کسی کاری نداریم. همه از خدا باید راضی باشند و به او ایمان بیاورند. معصیت ها همه ظلم است. آیه ای داریم در قرآن که خداوند به جهنّمی ها که همواره در عذاب هستند، می فرماید؛ همه شما ظالم بودید. جهنّمی، به خودش ظلم کرده، به مردم ظلم کرده، ستمگری کرده است، خودش هم می داند.

مکالمه اهل بهشت با اهل جهنّم:
حال، بحثی شده بین اهل بهشت و جهنّم که با هم دارند حرف می زنند. در سوره مبارکه اعراف دارد تعریف می کند.
وَنَادَىٰ أَصْحَابُ الْجَنَّهِ أَصْحَابَ النَّارِ أَنْ قَدْ وَجَدْنَا مَا وَعَدَنَا رَبُّنَا حَقًّا فَهَلْ وَجَدْتُمْ مَا وَعَدَ رَبُّکُمْ حَقًّا ۖ قَالُوا نَعَمْ ۚ فَأَذَّنَ مُؤَذِّنٌ بَیْنَهُمْ أَنْ لَعْنَهُ اللَّهِ عَلَى الظَّالِمِینَ
حرف هایی که ردّ و بدل می شود شرایط و موقعیت هایشان را بیان می کند که اینها چه کسانی هستند و آنها کیستند؟ چه حرف هایی بین بهشتی ها و جهنّمی ها دارد ردّ و بدل می شود؟ “وَ نَادَیٰٓ أَصحَـٰبُ ٱلـجَنَّهِ” در قیامت، موقعیتی رخ می دهد که اهل بهشت با اهل جهنّم حرف می زنند. اهل بهشت، ناگاه اهل جهنّم را صدا می زنند. بهشتی ها این امتیاز را دارند که هر گاه اراده کنند، هر جهنّمی را می توانند ببینند و با او حرف بزنند و جهنّمی ناچار است با او حرف بزند و دیده بشود. در دنیا هر زندانی را که بخواهیم، با اذن مسؤولین ذی ربط می توانیم برویم و با او ملاقات کنیم. بهشتی ها هم چنین مقامی دارند و در بهشت اگر دلشان بخواهد، به اذن خدا می توانند چنگیز مغول را هم ببینند و با او صحبت کنند. این یک قاعده است؛ “نَادَیٰٓ أَصحَـٰبُ ٱلـجَنَّهِ” جمعیّتی هم که در بهشت است بیشتر است و دارند با جهنّمی ها حرف می زنند؛ “أَن قَد وَ جَدنَا مَا وَعَدَنَا رَبُّـنَا حَقًّـا”. دارند به جهنّمی ها می گویند ما آمدیم به عالم آخرت، هر چه پیامبران گفتند، همه آنها حق بود ، دروغ نگفتند، همه درست بود “فَهَل وَجَدتُّم مَّا وَعَدَ رَبُّـکُم حَـقًّـا ۖ” از جهنّمی ها می پرسند: شما که اکنون آمده اید آخرت، بگویید آیا پیامبران حرف ناحقّی گفتند؟ آیا آنها درست نگفتند؟ “قَالُوا نَعَمۚ” می گویند: هر چه گفتند درست بود. گنهکاران، در دنیا به ظلم و ستمگری زیر بار نرفتند و اِلّا می دانستند پیامبران راست می گویند. “فَأَذَّنَ مُؤَذِّنُۢ بَینَهُم” در قیامت، یک نفر ناگهان با صدای بلند از بین اهل بهشت (که عبدالله بن عبّاس می گوید حضرت علی بن ابی طالب علیه السّلام صدا می زند)؛ “أَن لَّعنَهُ ٱللهِ عَلَی ٱلظـٰلِمِینَ” لعنت خدا بر ظالمین. همه جهنّمی ها ظالم هستند، به خودشان ظلم کردند.

می فهمد ولی نمی خواهد باور کند!
یک کسی می گفت که دزد اگر نمی داند دزدی بد است، چرا شب، دزدی می کند؟ خب، روز بیاید، اگر خودش نمی فهمد این کارش بد است، در بزند بیاید، چرا از دیوار می آید؟ بشر هم همین طور است. ما وقتی بچّه ایم، گاهی از روی نادانی، کار بدی می کنیم. خدا به آدم نادان، کاری ندارد، نادان که نادان است، جهنّمی ها در دنیا با چشم باز و با اراده خودشان عمل می کنند. معاویه رفته بود در شام علیه حضرت علی (ع) لشکرکشی می کرد و هجده ماه با هم جنگ کردند. عمروعاص با معاویه لعنت الله علیهما رفیق بود. او عجیب و غریب، حقّه باز بود، طرح می چید و تجربه زیادی هم در نقشه و دسیسه چینی داشت. معاویه به او نامه نوشت که بیا با من همکاری کن، به تو پول می دهم. به عمروعاص برخورد که مثلاً تو کی هستی؟ پسر هند جگر خواری، حالا برای من آقا شدی؟ بعد، هشتاد شعر در مدح حضرت علی بن ابی طالب (ع) نوشت و فرستاد برای معاویه. عمروعاص با چشمانش می دید و مقام علی (ع) را درک می کرد. اطلاعات زیادی هم داشت، اشعار بسیار زیادی هم بلد بود. معاویه چون همجنس عمروعاص بود، فهمید که به او برخورده است، گفت بیا حکومت به تو می دهم یعنی مصر را به تو می دهم. راه افتاد آمد. جنس او این قدر خراب بود! آدمی که هشتاد شعر برای علی (ع) نوشته (این شعرها موجود است) و بیان کرده که علی (ع) چه مقاماتی داشته، معلوم است چشمانش باز بوده و جریانات را می دیده،

امّا نمی خواسته باور کند! امام حسین (ع) به شمر که خنجر کشیده بود تا سر حضرت را ببُرد، فرمود: مرا نمی شناسی؟ (امام حسین (ع) تا آن لحظه ۱۹۵۰ زخم خورده بود و خونریزی شدیدی داشت). شمر گفت تو را می شناسم، مادرت را می شناسم، پدرت را می شناسم و جدّت را هم می شناسم، امّا همه را به پول یزید نمی دهم! یعنی پول یزید را می گیرم و خودت و جدّت و پدر و مادرت را سر می بُرم! او می دانست دارد چه کار می کند. آدم خوب در جبهه جهاد، بدنش را در راه خدا می دهد، او عقل دارد، فهم دارد، بدن را می شناسد، همه چیز را می داند. آدم بد هم همین طور است، می فهمد چه کار می کند. “لَّعنَهُ ٱللهِ عَلَی ٱلظـٰلِمِینَ” لعنت خدا بر ظالمین. می دانستند و با چشم باز، بدی کردند. خودشان هم می دانند چه عاقبتی دارند. اینها چه کسانی هستند؟

الَّذِینَ یَصُدُّونَ عَنْ سَبِیلِ اللَّهِ وَیَبْغُونَهَا عِوَجًا وَهُمْ بِالْآخِرَهِ کَافِرُونَ
“ٱلَّذِینَ یَصُدُّونَ عَن سَبِیلِ ٱللهِ” حرف هایی می زدند که مردم به راه خدا نروند، به هر طریقی که می توانستند، معضل جلوه می دادند و می گفتند اینها دروغ است، بیایید مثل ما بی دین باشید “وَ یَبغُونَـهَا عِوَجًا” شرع را واژگون نشان می دادند و می گفتند روزه جز گرسنگی چیست؟ خب آدم رژیم می گیرد! بالأخره می خواستند مردم دین نداشته باشند “وَ هُم بِـٱلأَخِرَه کَــٰفِرُونَ” (سوره مبارکه اعراف، آیه ۴۵) می گفتند آخرتی که وعده اش را می دهند، وجود ندارد، دروغ است!

در قیامت فقط عمل انسان، نافع است:
وَبَیْنَهُمَا حِجَابٌ ۚ وَعَلَى الْأَعْرَافِ رِجَالٌ یَعْرِفُونَ کُلًّا بِسِیمَاهُمْ ۚ وَنَادَوْا أَصْحَابَ الْجَنَّهِ أَنْ سَلَامٌ عَلَیْکُمْ ۚ لَمْ یَدْخُلُوهَا وَهُمْ یَطْمَعُونَ
“وَ بَینَهُمَا حِجَابٌۚ” ولی خب، بین جهنّم و بهشت، حجاب است. این طور نیست کسی که گرمش شد، بیاید اینجا خنک شود! “وَ عَلَی ٱلأَعرَافِ رِجَالٌ” بحث اعراف، بحث دیگری است، ببینید تا “غاشیه” که قیامت است، راهی نیست. ببین خودت چه کار کردی؟ اگر در آنجا من و شما منتظر باشیم یک انسان (چه زن و چه مرد) یک سر سوزن به ما کمک کند، ابداً این طور نیست؛ خودت باید به درد خودت برسی، هر کسی فقط خودش. بله، ممکن است شما کسی را دوست داشته باشید، خود دوستی و محبّت، مثبت است و شاید در آنجا به دردت بخورد، خود دوست داشتن یک کلاس است ولی فقط باید به عملت تکیه کنی. این بود که پیامبر اکرم (ص) به منزل حضرت زهرا (س) آمد، دید که کارِ خانه اش خیلی زیاد است و دخترش از بس کار کرده، از پا افتاده است. آن زمان کار زیاد داشتند، زندگی ها سخت بود، بچه داری و خانه داری و… فرمود دخترم! تلخی های دنیا را بچش برای شیرینی های آخرت. والله به آن خدایی که مرا به پیامبری فرستاده، سر سوزنی من به درد تو در قیامت نمی خورم.

این کلاس نیست که فرزند پیامبر باشیم. فرزند پیامبر بودن به نفع کسی نیست. ما باید عمل داشته باشیم. فقط عمل از ما می خواهند. اینکه پسر چه کسی هستیم، دختر چه کسی هستیم را می خواهند چه کار کنند؟ اینها را باور کنید؛ آنجا رابطه بازی وجود ندارد. فقط باید عمل داشته باشیم. آیه هم همین را دارد می گوید. ببینید، آن وجوهی که “خاشعه” اند در قیامت و آن وجوهی که “ناعمه” اند، این را بیان می کند تا ما به باور برسیم. این باورها خط انسان را مشخّص می کند. هم دنیا و هم آخرت برای خداست، برای کسی نیست. در این دنیا خداوند، شب و روز را ایجاد می کند، تا مبادا همه چیز به هم بریزد. زمانی که شما دارید عمر می کنید، لحظه به لحظه، خداوند خلق می کند. لحظه را خدا خلق کرده است، آسمان و زمین را خلق کرده، خود تو را خلق کرده و…

عظمت خلقت:
یک بار در حال رفتن به جلسه ای بودم (ایّامی بود که بنی صدر رئیس جمهور بود). در خودرو، تلویزیونی بود، روشنش کردند، دیدم بنی صدر ملعون دارد صحبت می کند و می گوید پزشکان گفته ند ۲۰۰۰ عامل حیات در بدن انسان هست، اگر نظم یکی از آنها به هم بخورد، انسان در جا می میرد. در جلسه گفتند این اطلاعاتی که بنی صدر گفته، مربوط به چند سال پیش است و اکنون تا ۲۵۰۰ عامل را شناسایی کرده اند! چه خبر است؟! ۲۵۰۰ عامل حیاتی که اگر میزانشان به هم بخورد، می افتیم و می میریم! و فقط هم دست شخص خداست، دست هیچ کس نیست. تو بندگی او را بکن، کار دست اوست، قیامت دست اوست، بهشت و جهنّم هم از آنِ اوست، کارش هم درست است. اینها باورش خیلی کار را برای ما درست می کند. خدا از جنبه لطف، می خواهد بیدارمان کند، می فرماید: “أَفَلَا یَنظُـرُونَ إِلَی ٱلإِبــِلِ کَیفَ خُلِقَت” (سوره مبارکه غاشیه، آیه ۱۷) ای بشر! من عقل، فهم، چشم و گوش که به تو دادم، شتر را نگاه کن، ببین این حیوان را من چگونه خلق کردم برای نفع تو! شتر، مخلوق خیلی تعجب انگیزی است، گاهی تا بیست روز می تواند بی آبی و بی غذایی را تحمّل کند. به درد صحرا می خورد. پاهایش، لگنش، زانوهایش، کلّاً هیکلش، با اینکه در سنگلاخ راه می رود آن قدر نرم عمل می کند که شما وقتی سوارش هستید، اصلاً حس نمی کنید. خدا چه خلق کرده؟! وقتی علوفه می خورد، ذخیره هم می کند. “أَفَلَا یَنظُـرُونَ إِلَی ٱلإِبــِلِ کَیفَ خُلِقَت” خدا می خواهد حکمت هایش را نشان ما بدهد، همه را خلق کرده برای زندگی ما، “وَ إِلَی ٱلسَّمَآءِ کَیفَ رُفِعَت” (آیه ۱۸) این ستاره ها را که از فاصله دور می بینید، دارند به سرعت در مدار خودشان می چرخند،

ببینید اگر یکی از آنها لحظه ای از مدار خارج شود، همه چیز نابود می شود! اگر یک ستاره از مدار خارج شود، وحشت عجیبی ایجاد می شود. یک موقع است ستاره های زیادی را در آسمان می بینیم و متوجّه می شویم چه خبر است، چه قدر ستاره! خود زمین با چه سرعتی می چرخد، با چه سرعتی در فضا پیش می رود و ما اصلاً حس نمی کنیم! می بینید خدا چه نعماتی برایمان درست کرده؟! “وَ إِلَی ٱلـجِبَالِ کَیفَ نُصِبَت” (آیه ۱۹) برو روی این کوه ها فکر کن که چه حکمت هایی را خدا در آن قرار داده؟ در کوه ها محلّ ذخیره گذاشته است، معادن گذاشته، آب در آنها ذخیره می شود. حکمت عظیمی است برای زندگی تو. “وَ إِلَی ٱلأَرضِ کَیفَ سُطِحَت” (آیه ۲۰) زمین اگر صافِ صاف بود، نمی توانستید در آن زندگی کنید. دارای پستی و بلندی و کوه و دریاست که می توانید در آن به راحتی زندگی کنید. اگر آبی حرکت می کرد، چاهی ایجاد نمی شد. خدا می فرماید ببین چه آماده کردم برای زندگی تو! “فَذَکِّر” یعنی به اینها توجّه داشته باش ای بشر! همه چیز را قرآن خبرداده که خدا برای ما انسان ها، جن ها و ملائکه خلق کرده است. این سه گروه، مخلوقاتِ مکلّفند و بقیّه، همه به خاطر اینها خلق شده اند. شما هر چه در این خانه می بینید، برای سکنه این خانه است. تمام این خلقت برای انس و جنّ و فرشته است.

مهربان ترین مهربانان!
چه حکمتی و چه خبری است؟! وقتی بر می گردیم به دستورهای الهی، می بینیم این دستورها صد در صد به نفع خود ماست. حضرت علی (ع) فرمود: “خَلَقَ الـخَلقَ غَنِیّاً عَن طَاعَتِهِم” خلق را خلق کرد در حالی که هیچ نیازی به اطاعت آنها نداشت، “آمِناً مِن مَعصِیَتِهِم” معصیت خلق هیچ ضرری برای خدا ندارد، برای خودشان ضرر دارد. دکتر دستور داده و این دستورها حکیمانه است. این باورها و عمل به دستورها انسان را خیلی ارتقاء می بخشد. به شرطی که به آنها درست عمل کند. پس به داد خودمان برسیم. شما در تمام دنیا بگرد، هیچ کس را از خدا مهربان تر پیدا نمی کنی. پس چرا با او کنار نمی آیی؟ خدا به حضرت موسی (ع) گفت ای موسی! هر کس تو را می خواهد، برای خودش می خواهد. همسر تو، تو را برای خودش می خواهد و تو همسر را برای خودت می خواهی. فقط من، تو را برای خودت می خواهم و نیازی به تو ندارم. ای انسان! چرا از من فرار می کنی؟

خیرخواه تو فقط من هستم. بقیّه، هر کس خیر خودش را می خواهد. این را باور کنیم. شما از هر کسی بخواهی وقت بگیری تا دو کلمه با او حرف بزنی، یا خواب است، یا نیست، یا وقت نمی دهد. تو خواب هستی امّا خدا همیشه بیدار است، راه را هم که نبسته است. مهربان تر از او چه کسی هست؟ “قَد اَفلِح مِن کُلٍ رَأَیٍ” از هر مهربانی، مهربان تر است “أَرحَمَ مِن کُلَّ رَحِیمٍ”. چهارده معصوم علیهم السّلام، خیلی رحم دارند و خیلی بزرگوارند، امّا همه این چهارده معصوم، جمع شوند و هر چه قدر رحم دارند روی هم بگذارند، یک ذرّه هم مقابل بی نهایت خداوند نمی شود. خدا ارحم الرّاحمین است. همه که تو را رها کنند، خدا رهایت نمی کند. می گویند یونس پیامبر (ع) قوم خود را نفرین کرد. خدا به او گفت یونس! می دانی چرا نفرینشان کردی؟ برای اینکه تو خلقشان نکرده بودی! ببینید بشر وضعش چه قدر خراب می شود که چنین خدایی را با خودش دشمن می سازد! ببینید چه قدر بد عمل می کند که مستحقّ عذاب الهی می شود! دائماً به ما روزی می دهد، امّا ما در نظر نمی گیریم که دائماً روزی او را می خوریم!

یک دستورالعمل برای ترک گناه:
شخصی به امام زین العابدین (ع) گفت که من به بعضی از گناهان عادت کرده ام و نمی توانم ترکشان کنم. چه کار کنم؟ آقا فرمود: این دستوری که می دهم، اگر رعایت کنی، دیگر گناه برای تو ضرر نخواهد داشت. آن شخص خیلی خوشحال شد. امام فرمود هر موقع خواستی گناه کنی، برو یک جایی که خدا تو را نبیند. گفت ولی هر کجا بروم، خدا مرا می بیند. (انسان، دیگر خیلی پرروست که جلوی چنین سلطان مقتدر و مهربانی، با او مخالفت می کند!) حضرت ادامه داد اگر می خواهی گناه کنی، روزیِ خدا را نخور. (این خیلی نامردی است که آدم نان کسی را بخورد و بعد علیه او عصیان کند!) گفت پس روزیِ چه کسی را بخورم؟ فرمود از مملکتش برو بیرون که دستش به تو نرسد. گفت هر کجا بروم مملکت خداست. (لا یُمکِنُ الفِرارُ مِن حکومَتِک. در دعای کمیل است؛ به کجا بروم که تو آنجا نباشی؟) فرمود اگر می خواهی گناه کنی، وقتی خدا فرشته مرگ را می فرستد، یک جایی برو که پیدایت نکند. (فرشته مرگ برای دستگیر کردن است، مأموری است که آمده دستگیرت کند.) گفت هر کجا باشم فرشته مرگ پیدایم می کند. فرمود پس یقین داری فرشته مرگ می آید.

أَیْنَمَا تَکُونُوا یُدْرِکْکُمُ الْمَوْتُ وَلَوْ کُنْتُمْ فِی بُرُوجٍ مُشَیَّدَهٍ ۗ وَإِنْ تُصِبْهُمْ حَسَنَهٌ یَقُولُوا هَٰذِهِ مِنْ عِنْدِ اللَّهِ ۖ وَإِنْ تُصِبْهُمْ سَیِّئَهٌ یَقُولُوا هَٰذِهِ مِنْ عِنْدِکَ ۚ قُلْ کُلٌّ مِنْ عِنْدِ اللَّهِ ۖ فَمَالِ هَٰؤُلَاءِ الْقَوْمِ لَا یَکَادُونَ یَفْقَهُونَ حَدِیثًا
“وَ لَو کُنتُم فِی بُـرُوجٍ مُشَیَّدَهٍ” فرمود عالم آخرت، عالم حساب و کتاب و عذاب است، آیا تو حریف فرشته های عذاب می شوی؟

ثمرات اجرای احکام و حدود الهی:
ملائکه خیلی قوی هستند، بدن های قوی دارند و شدیدالقوا هستند و کسی نمی تواند حریف آنها شود. پس به چه جرأتی می خواهیم معصیت کنیم؟! اگر احکام شرع اجرا شود، مثلاً واقعاً انگشت دزد را ببُرند (البتّه قاضی باید دستور بدهد)، خواهید دید چه قدر جلوگیر جرم هاست. طرف اگر یقین به اجرای احکام داشته باشد و بداند اگر دزدی کند، چند روز دیگر این انگشت ها را نخواهد داشت، دیگر دنبال دزدی نمی رود، یا مثلاً اگر زنا کند، صد ضربه شلّاق در بین جمعیّت خواهد خورد، مگر چه قدر لذّت دارد که صد ضربه شلّاق را تحمّل کند؟ چون خدا خودش خلقمان کرده، می داند مریضی و علاجش چیست. جلوی این زنا را هم شلّاق می گیرد. اینها حساب و کتاب و حکمتی دارد. می فرماید که متوجّه باش؛ “إِنَّمَآ أَنتَ مُذَکِّـرٌ” (سوره مبارکه غاشیه، آیه ۲۱)

ابعاد نامتناهیِ انسان:
خداوند، این نعمات را به انسان داده و انسان می تواند فکر کند، تجزیه و تحلیل کند، بفهمد، توجّه کند و خودش را نجات دهد. “لَّستَ عَلَیهِم بِمُصَیطِرٍ (آیه ۲۲) خودت را می توانی عوض کنی. اشخاصی هستند که “إِلَّا مَن تَوَلَّیٰ وَ کَـفَرَ” (آیه ۲۳) ناسپاسند و از حق، رویگردان می شوند و می گویند همه این اطّلاعات، دروغ است! اگر خراب می شوند، به خاطر این است که حقایق را با چشم باز می بینند ولی می گویند نیست، با اینکه می دانند که هست! “فَیُعَذِّبُـهُ ٱللهُ ٱلعَذَابَ ٱلأَ کـبَـرَ” (آیه ۲۴) خداوند، آن عذاب بزرگ تر را نصیبشان می کند. چرا غلطی را به خودت تحمیل می کنی، با اینکه می دانی غلط است؟ در جهنّم که برود، قضایا را درک می کند و می فهمد. بعد از این همه اتمام حجّت الهی برای او، هزاران سال هم بگذرد، اگر شما با او حرف بزنید، نمی گوید تقصیر کسی است، می گوید تقصیر خودم است. اینکه امام خمینی (ره) فرمود انسان، ابعادش لایتناهی است، مفهومش این است که انسان، مخلوق عجیبی است، در امور مثبت می تواند تا بی نهایت پیش برود و در امور منفی هم تا بی نهایت می تواند برود. این طور که انسان ها در منفی پیش رفتند، جن ها نتوانستند بروند. در مثبت هم که رفتند، آنها نتوانستند. الآن بالاترین درجات بهشت برای چهارده انسان کامل است، حتّی جبرئیل هم این درجه را ندارد، با اینکه بالاترین مقام ملائکه است. در جهنّم هم دوازده نفر بیشتر از همه عذاب می شوند که یکی ابلیس است و یازده نفر دیگر انسان هستند. پس ابعاد انسان، نامتناهی است، مخلوق عجیبی است، در مثبت، آن قدر جلو می رود و در منفی نیز همین طور. همه اینها باورهایی است که انسان دارد. چرا انسان با خودش بازی کند؟

خداوند، همه مضطرّین را اجابت می کند:
حالا شما با این دیدگاهی که بیان کردم، به سوره مبارکه غاشیه توجّه کنید و آن را خیلی بخوانید. من سال هاست که هر هفته آن را می خوانم. خیلی مهمّ است. “هَل أَتٮـٰکَ حَدِیثُ ٱلغَـٰشِیَهِ (آیه ۱). چرا توجّه نکنیم که روزی گرفتار می شویم؟ چرا در قیامت، ما جزو وجوهی نباشیم که “ناعمه” اند؟ چرا جزو وجوهی باشیم که ذلّت از سر و رویشان می بارد؟ پس حقایق، این گونه هستند. چرا دوستی خود با خدا را به هم بزنیم؟ با آفریدگارت نمی خواهی دوست باشی؟ پس با چه کسی می خواهی دوست باشی؟ خدا به فریاد می رسد. یک آیه ای خدا دارد که می فرماید؛

أَمَّنْ یُجِیبُ الْمُضْطَرَّ إِذَا دَعَاهُ وَیَکْشِفُ السُّوءَ وَیَجْعَلُکُمْ خُلَفَاءَ الْأَرْضِ ۗ أَإِلَٰهٌ مَعَ اللَّهِ ۚ قَلِیلًا مَا تَذَکَّرُونَ
“أَمَّن یُجِیبُ الـمُضطَـرَّ إِذَا دَعَاه”ُ انسان هر چه باشد، اگر به خدا پناه ببرد، در امان است. هیچ کس این کار را نمی کند ولی خدا این کار را می کند؛ “أَمَّن یُجِیبُ الـمُضطَـرّ”َ خدا نگفته فقط مؤمن را، بلکه هر کس را اجابت می کند. می فرماید آیا تا به حال دیده ای کسی را که من بفهمم به من احتیاج دارد (هر کسی می خواهد باشد، حتّی اگر بدترین دشمن من هم باشد)، احتیاج او را برطرف نکنم؟ قرآن است، ادعا نیست. خودش گفت چه کسی جواب مضطر را می دهد و سوء او را برمی دارد، وقتی که او را بخواند؟ یادآوری می کند، بگو خدایا! من آن مضطر هستم. گفته اجابت می کند و حتماً هم اجابت می کند. یکی از بازاری های تهران دچار یک بیماری شده بود که درمان هم نشد. می خواستند او را ببرند فرانسه ولی ناامید بودند و می گفتند تا چند روز دیگر می میرد. او در تابستان بالای پشت بام خانه اش بود،

دید در کوچه، شخصی جنس می فروشد. گفته بود این را که جنس می فروشد، صدا کنید بیاید پشت بام. وقتی می آید پشت بام، فکر می کند او یک خان است، یک آقای دولتمندی است. امّا یکدفعه می گوید این فروشنده را به شدّت بزنید. اطرافیان هم جنس های فروشنده و ترازویش را پرت کرده و شروع می کنند به زدن او! فکر کرد کار اشتباهی کرده که او را می زنند. یک وقت، آن بازاری نگاه می کند و می بیند که چهره فروشنده مثل این است که خیلی مضطر شده و دستش از همه جا بریده و به خدا توجّه دارد. به او می گوید ببین من دنبال یک مضطر می گشتم که مرا دعا کند. پول زیادی به تو می دهم اگر همین الآن مرا دعا کنی که خدا مرا شفا بدهد. دویست تومان (که مثل دویست میلیارد تومان الآن بود) به تو می دهم! او دنبال مضطر می گشت، حالا چرا ما مضطر نشویم و به خدا توجّه نکنیم؟ در هر حالتی، حتّی در رختخواب هم می شود مضطر شد. ولی این همه، فهم می خواهد که بدانیم جز خدا هیچ فریادرسی نداریم، او هم می رساند، هم می دهد و نگفته فقط به مؤمن می دهد. از او بزرگوارتر، کسی را پیدا می کنیم؟ خدا ان شاء الله دست همه ما را بگیرد.

روابط عمومی نشر و حفظ آثار استاد سید مرتضی خاتمی خوانساری: ۰۹۱۲۲۲۵۸۱۸۵