تفاوت زبان انگلیسی با فارسی از نظر زبانشناختی

انگلیسی یک زبان قراردادی و فاقد ساختار مورد نیاز یک ابرزبان است
انگلیسی یک زبان قراردادی و فاقد ساختار مورد نیاز یک ابرزبان است


مطلبی که می خوانید تکمیل مبحث: «آسانترین زبان بشریت» است، پس حتما اول آن مطلب را بخوانید.

در مطلب قبلی از زبان فارسی به عنوان یک « ابرزبان »اسم بردیم، زبان فارسی یک زبان مادر است، مجموعه‌ای از زبان‌ها مثل سُغدی، تاتی، پشتو، کردی، مازنی و... در زیرمجموعه این زبان قرار می‌گیرد، بسیاری از دانشمندان از این زبان برخاسته و آثار علمی خود را در عرصه جهانی عرضه کرده‌اند. از نظر ادبی، جایگاه زبان فارسی رتبه‌ای رشک‌انگیز و والا دارد، از ۱۰ شاعر برجسته جهان، حداقل پنج تن متعلق به زبان فارسی است.

اما زبان انگلیسی به دلیل عدم تبعیت از ساختار ها و الکن بودن نمی تواند یک «ابرزبان» باشد، اگر این ادعا که انگلیسی یک ابرزبان است را بخواهیم با اکراه بپذیریم، حکایت کشوری است که فاقد قانون اساسی است و هر کس در این کشور می تواند قانون خود را دیکته کند. ادامه متن را بخوانید تا متوجه منظورم از این تمثیل بشوید.

گوگل این غول رسانه ای، فارسی را راکد کرده است

در فارسی امروز دیگر فعل ساده ساخته نمی شود. که گوگل یکی از بزرگترین موانع است که باید در این مسیر رفع معبر شود.(مهمترین هدف موتور جستجوی تعاملی مردمیار ojo که در آینده نزدیک رونمایی خواهد شد، رشد و توسعه زبان فارسی است)

گوگل در راس رسانه های بیگانه اجازه ساختن فعل جدید را طبق ساختار زبان فارسی گرفته است و مدیران سایتها و کاربران را بجای استفاده از قابلیتهای زبان فارسی در واژه سازی، به سمت استفاده از افعال مرکب هدایت می کند.

بگذارید اول بگویم اهمیت این قضیه در چیست

یکی از ضرورتهای زبان، تولیدمثل یا زایایی آن است. خلاقیت زبان فارسی در تکثیر خود نسبت به زبانهای دیگر باعث شده از جنبهً ادبی، نحوی، واژگانی و جنبه های دیگر بر زبانهای دیگر پیشی بگیرد . بحث ما در این مطلب به خلاقیت در زایایی و تولید واژگان زبان فارسی نسبت به زبان انگلیسی که خیلی ادعا در آن می شود هست.


زبان انگلیسی همانطور که املای کلماتش قراردادی(=~من درآوردی) است و مثلا حرف U در هر کدام از کلمات زیر با اینکه همگی در ابتدای جمله هستند تلفظ یکسانی ندارد و بر اساس قراردادی که سازنده کلمه گذاشته باید ادا شود.یکجا «آ» یکجا هم «اُ» و یک جای دیگر «یو». حالا چرا چون شرایط و خلق و خوی سازندهای کلمه با هم فرق می کرده.

upset آپست

urgent اُجنت

universal یونیورسال

در انگلیس به همین صورت در کلمه سازی هم هرکس از راه برسد می تواند یک کلمه با قانون قراردادی خودش بسازد. بدون اینکه حتی بداند کلمه ای که از آن دارد برای ساخت کلمه جدید استفاده می کند فعل است؟ صفت است؟ قید است؟ حرف اضافه است؟ و ... که این بزرگترین فاجعه برای یک زبان است(اتفاقی که در عمل افتاده است).

مثلا یکی از کلمات با معنی پرکاربرد در انگلیسی کلمه «Supercalifragilisticexpialidocious» به معنای «شگفت انگیز» است که در دیکشنری کمبریج در توضیح آن گفته است:

made popular in the 1964 children and film,Mary Poppins

این کلمه در سال 1964 در جریان نوشتن شعر خوانده شده در ترانه فیلم کودکان «مری پاپینز» ابداع شد تا معنای «شگفت انگیز» را بدهد و بسرعت سرزبانها افتاد

در ساخت آن از کلمات زیر استفاده شده:

Super بالا

cali زیبایی

fragilistic شکننده

expialidocious بیهوده

دقت کردید چی شد؟ یکی اومده یک آش شعله قلمکار درست کرده که مفهوم «شگفت انگیزی» را برساند.

این یعنی اگر مثلا تو زبان عربی کلمه «عین» را داریم که چهل تا معنا دارد در زبان انگلیسی یک معنا داریم که چهل و حتی بیشتر از آن کلمه برایش ساخته شده است بدون اینکه هیچ صنعتی در آن باشد و کاربردی متفاوت با هم داشته باشند(و اگر کلمه ای با دو معنا داشته باشند تصادفی بوده مثل اتفاقی که برای کلمه LIFT در برجام افتاده (اینجا را بخوانید))، مثلا همان کلمه 34 حرفی بالا که توسط مری پاپینز قرار شد معنای «شگفت انگیز» از آن استخراج شود را ایشان اومده برای ترانه یک فیلم ساخته، را مثال بزنم، همه کلمات آمده در لیست زیر همان معنی را می دهند و عملا نیازی به چیدن این همه کلمه کنار هم برای رسیدن به آن مفهوم نبوده است. ولی خوب این اتفاق سال 1964 افتاده که خبری از اینترنت و حضرت گوگل نبوده.

  • extraordinarily
  • wonderful
  • phenomenal
  • terrific
  • supernatural
  • singular
  • inestimable
  • precious
  • rewardable
  • important
  • amazing
  • phenomenal
  • stupendous
  • prodigious
  • tremendous
  • wondrous
  • marvelous
  • astounding
  • problematic
  • ....

و بهمین دلیل اگر شما 5000 کلمه رایج انگلیسی بلد باشید که معانی متفاوت داشته باشند می توانید انگلیسی را روان و بدون مشکل و حتی بدون نیاز به ساختن کلمه جدید صحبت کنید( الباقی کلمات عملا تکرار بدون مغز و بدون توجیه یکدیگر هستند)، انگلیسی زبانی است با7000 و بقولی 25000 هزار ریشه کلمه ، اما شما با دانستن 5000 هزار کلمه رایج، هیچ جمله ای نیست که نتوانید به انگلیسی بگویید.

اما زبان فارسی، پر است از وهم و استعاره، هیچ کلمه من درآوردی را نمی توان در زبان فارسی ساخت.و این بزرگترین نقطه قوت زبان فارسی به تمام زبانهای دنیاست. کلمات زیر هرکدام نگاهی از یک گوشه به کلمه طنز است و هیچ کدام لزوما کار کلمه دیگر را نمی کند.

کنایه، نیرنگ، نیش، گوشه، مسخره، شوخی، بذله، لطیفه، حیَل،خوشمزگی، طعنه، تمسخر، مزاح، بذله گویی.....

و این چیزی است که شاعران انگلیسی از نداشتن آن رنج می برند و شعر انگلیسی تنها نظم است و در آن هیچ خبری از لطافت و ایهام و دیگر صنایع شعری فارسی نیست.

حالا فهمیدید چرا «فارسی آسانترین زبان بشریت» است.


اما برسیم به غول رسانه، گوگل؛ و اینکه گوگل چگونه توانسته زبان غنی فارسی را راکد کند

در فارسی امروز دیگر فعل ساده ساخته نمی شود

از اتفاقی می خواهیم صحبت می کنیم که توسط گوگل دارد برای زبان فارسی رهبری می شود و انشاله با روشن شدن قریب الوقوع موتور جستجوی ojo جلوی آن گرفته خواهد شد.

یک برکه هرچقدر هم غنی باشد اگر آب در ان راکد شود مرداب می شود. و اگر زایایی واژگانی از یک زبان گرفته شود مثل اب راکد به خطر آلودگی گرفتار می شود.

اقبال عمومی به ساختن فعل‌های ترکیبی از جفاهایی است که گوگل در حق زبان فارسی کرده که در ادامه به آن می پردازیم.

زایایی واژگانی به اهل زبان امکان می دهد تا همراه با تغییراتی که در جامعهً آنها رخ می دهد واژه های تازه بسازند و کارایی زبان خود را با نیازمندی های خود متناسب گردانند.

اما گوگل چگونه زبان فارسی را راکد نگه می دارد.

گفتیم در زبان فارسی اسم و صفت و همه چیز از ریشه فعل است (در جای دیگری گفتیم امریکایی ها اسم تک بخشی زیاد دارند، مثل بیل، جان، جیم،جک، بل، سام و...اما در فارسی اسم تک بخشی وجود ندارد چون در فارسی اسم حتما باید ریشه و معنا داشته باشد)

بعنوان مثال یکی از ریشه هایی که حال حاضر نیاز به ساخت آن است و در گذشته وجود نداشته (چون نیازی به آن نبوده است ) لزوم ریشه فعلی برای کلمه فلسفه است.

در عربی از کلمه فلسفه ریشه فعلی ساخته شده و می گویند تفلسف، یتفلسف و.... اما ما در فارسی مجبوریم بگوییم، «به فلسفه پرداختن»، یکی دیگه میاید میگه «فلسفه گفتن» یکی هم میگه «فلسفی حرف زدن» یک نفر دیگه میگه « حرف فلسفی داشتن» و....


و ما مثلا به ریشه ای مثل (فقط از جنبه مثال می گویم) فلسفیدن نیاز داریم که بتوانیم کلمه فلسفه را وارد فارسی کنیم.

گفتن همین یک مثال که مشت نمونه خروار بود کافی است که نشان دهد چگونه زبان فارسی برای بروزرسانی خودش و از سرناچاری بجای ساخت ریشه فعلی برای ساخت واژه های جدید به ساختن فعل های مرکب روی اورده است و سالهاست که فعل بسیط جدید نمی سازد.

و متاسفانه این به کلمات از قبل موجود هم آسیب جدی وارد کرده است، مثلا کلمات مرکبی می سازیم که نیازی به آنها نداریم و از قبل با استفاده از ریشه فعلی برای همین منظور کلمه ساخته شده داریم.

چند مثال:

" جنگ کردن " در برابر " جنگیدن"،

"خم کردن" یا "خم شدن" در برابر "خمیدن"،

" ترش شدن" در برابر "ترشیدن"

و .....

برای آشنایی بییشتر با فعلهای مرکب این فایل pdf که اسکن شده کتاب: با فعل مرکب چه کنیم نوشته فریدون اکبری شلدره ای را مطالعه فرمایید.

همچنین مطلب اینترنتی:

ساخت فعل مرکب با فعل‌های «کرد» و «شد» در زبان فارسی معاصر

با این اوصاف مشخص و مبرهن است که «گروه واژه گزینی فرهنگستان زبان و ادب فارسی» بجای ترجمه های تحت اللفظی باید به ساخت ریشه فعل که از فارسی باشند اقدام کند و جای خالی ریشه فارسی (اصیل) برای این کلمات خالیست:

" قطبیدن "، "اکسیدن"، "برقیدن"، "یونیدن"....

منتظر ظهور (𝓞𝔍𝓞).