در گوش قاصدک✨

اگر این نوشته را می‌بینی،
پس هنوز جایی در این دنیا،
کسی برای کلمات زنده است.

هنوز جایی، کسی در دل شب نشسته،
میان سکوت، میان صفحات نانوشته،
و به دنبال جمله‌ای می‌گردد که شاید نیمی از او را در خود پنهان کرده باشد.

پس گوش کن…

باد، حرف‌هایی برایت آورده،
حرف‌هایی که روزی در گوش قاصدکی زمزمه شدند،
اما راهی به مقصد نیافتند.
ماه، قصه‌ای کهنه را بارها و بارها در دل خود مرور کرده،
اما هنوز منتظر کسی است که آن را از نو بخواند.
و ستاره‌ها، که هزاران شب در چشمک‌های خاموش‌شان رازی را پنهان کرده‌اند،
هنوز چشم‌انتظار خواندن‌اند…

پس تو که اینجا هستی، که هنوز واژه‌ای در تو زنده است،
به سکوت گوش بسپار.
به صدای آرام ورق خوردن شب،
به نجواهای محوی که در میان خطوط گم شده‌اند،
و به سایه‌هایی که در میان سطرهای نانوشته پرسه می‌زنند.

شاید این کلمات روزی در باد رها شوند،
شاید میان امواج صداهای بلند گم شوند،
شاید به چشمی نرسند که در پی فهمیدن است…
اما اگر هنوز اینجا ایستاده‌ای،
اگر هنوز در این شب تاریک،
کسی جایی می‌خواند،
پس هنوز، چیزی از جنس نور، از جنس رویا،
در این واژه‌ها نفس می‌کشد.

و این یعنی، هنوز… قصه‌ای برای گفتن باقی مانده است.💚🌱✨