It is an unpopular opinion, but I am surrounded by the idiots. کانال تلگرام : MyDifferentNameChannel
هر چیزی هزینه ای داره حتی نفس کشیدن ولی یه موردی هست که شاید اینطوری نیست!
آخر پست رو با یه سوال باز تموم میکنم، هرکسی پاسخ قانع کننده ای بده بشدت تشکر میشه! یه حالی به هر دومون میدیم :)
آپدیت روز دختر:
آقا ببین به طرز غریبی یادم رفت این روز رو تبریک بگم (ینی توی لیست بود ولی چطور ننوشتم یادم رفته!)
یک حس چرت
الان هیچ چیزی خوشحالم نمیکنه، واقعا توی یه لوپ مزخرفی گیر کردم. موندم که برم دینی رو بخونم یا بشینم به چیزایی که دوست دارم فکر کنم؟ این لوپ آخرش میشکنه و داخل خودش فروپاشی میکنه، منم با خودش میکشه تو.
هزینه ترشح دوپامین و لذت
حرف از هزینه شد، اخیرا با علیرضا صحبت میکردم و احتمالا در حالت انرژی بالایی بودم (برای سرحال نگه داشتن خودم باید یه دلیلی داشته باشم وگرنه هرچه قدر که بیدار بمونم اوضاع تیره تر میشه). حالا احساس میکنم وارد فاز خماری پس از دوپامین شدم. واقعا چیز مزخرفی هست. آقا نخواستیم درونگرایی مال خودتون، تا کی میخواد این وضع ادامه پیدا بکنه. خسته شدم. از بس که نشستم به در نگاه کردم اما کسی آه نکشید.
حالا اگر سرکوب بشه
اوضاع زمانی تشدید میشه که وقتی میخوام درمورد فلان فکت علمی صحبت کنم همگی گوز رو به شقیقه میزنن و بحث تیره و جوری به جای باریک کشیده میشه که کلا از موضوع بحث خارج میشیم. درست یادم نیست این جمله از کدوم حکیمی هست ولی دمش گرم!
علم شهید نمیخواد! راه خودش رو پیدا میکنه و حقیقت بالاخره آشکار میشه، برای همین بود که گالیله توی دادگاه توبه کرد!
هزینه تنفس
کوتاه میگم ولی یه چیزی داریم به اسم زنجیره انتقال الکترون در میتوکندری، یه پمپی هست که یکی از وظایفش تجزیه اکسیژن به یون اکسید هست و این یون های اکسید با پروتون های فضای داخلی میتوکندری واکنش میدن و تولید آب میکنن. حالا ممکنه این وسط تولید یه سری رادیکال داشته باشیم و DNA میتوکندری دچار آسیب بشه و یا ممکنه میتوکندری های معیوب بیشتری تولید بشن یا سلول دچار مرگ بشه یا عملکرد ناخواسته داشته باشه یا اصلا سرطانی بشه! (من متخصص نیستم برای همین میگم ممکنه نه الزاما).
پس حتی یه هزینه ای در قبال یه تنفس ساده پرداخت میکنین (*لبخند)
البته که جای نگرانی وجود نداره و سیستم های بیولوژیک انقدر احمق نیستن که چند میلیارد سال تکامل پیدا بکنن و راه حلی نداشته باشن. اینی که من گفتم یه ریسک هست پس هزینه هست، هزینه مقابله باهاش و بقیه موارد.
۲ ساعت بعد از وقفه در نوشتن پست
الان حالم بهتره، دلیلش نوشتنم بود، سالنامه چرم مصنوعی عسلی که الان تقریبا ۸ سالش میشه حتی فکرش رو نمیکردم روزی چنین چیزایی توش بنویسم!
البته که این نماد های عجیب غریب رو از روی استقرا و شکستن مسئله به یسری موارد کوچکتر و استفاده از دنباله های مختلف بدست آوردم (علامت سیگما، ترکیب و فاکتوریل گویای موضوع هست).
در نهایت موضوع از اونجایی که موارد جبری رو محاسبه کردم وظیفه شعف جمله عمومی دنباله رو محول کردم به GPT-4 و تاییدیه درستی مسیر انتگرال گیری رو هم از این سایت کمک گرفتم (دمش گرم!)
حداقل میدونم از الان خودم رو برای محاسبات طولانی (گاها خیلی طولانی) حساب دیفرانسیل و انتگرال آماده میکنم و در همین حین که بقیه دارن یادش میگیرن میتونم به باقی کارام برسم.
یکی از مزایای المپیادی بودن این هست که قدرت تجربه کردن رو بهت میده، میذاره درگیر مسائل بشی و از اندازش نترسی!
تشکر از فرهان و یه مسئله جذاب!
جناب Amber Eye (فرهان خودمون) اخیرا زحمت کشیده بودن و لیست پست تحلیل خرافات علمی (که داره خاک میخوره!) رو توی چنل تلگرامش (جهاز قند شکن آماده سپس کلیک!) منشن کرده بود (مرسی :) ) برید ببینید محتوای جالبی داره (این یه رابطه فالو=فالو نیست، محتوای من بی منت نشر شدن منم دیدم محتوای جالبی داره میتونین ببینید).
مسئله نمایش کاهش ابعاد با استفاده از نقشه کانتوری (توپوگرافی)
تاپیک شاید ادبیات درستی نداشته باشه ولی خب منظور رو توی توضیحات رسوندم!
یه بحث جالبی هم پیش کشیده شد که چطور نقشه کانتوری ۴ بعدی رو در فضای سه بعدی رسم بکنیم؟ (بعدا بیشتر در موردش پست مینویسم).
یه مثال ملموس نقشه کانتوری سه بعدی در دوبعد توجه بفرمایین :
میان نوشت : البته من حدس میزنم بشه نقشه کانتور دوبعد روی دوبعد رو هم رسم کرد مثلا اون نقشه بالایی که رنگی هست میتونه توزیع دما روی یه سطح فلزی باشه
علی الحساب داشته باشین : وقتی عکس یه سیاه چاله رو سرچ میکنین یه صفحه خمیده رو میبینید که در سه بعد رسم شده یعنی اگر شما یک فرد دوبعدی باشین از عمق چاله مطلع نمیشین صرفا احساس میکنین هرچی اطراف یه منطقه مشخصی حرکت میکنین خروج سخت تره! و هیچ درکی از ارتفاع ندارین! حالا اگر بخواین این رو به زبان قابل فهم خودتون مدل کنین باید از نقشه کانتوری استفاده کنید که هرچی به حفره نزدیک تر میشین تراکم منحنی (مثلا دایره) ها افزایش پیدا میکنه و هرچی دورتر میشین کمتر میشه.
سوال یک میلیون دلاری
اگر هرچیزی هزینه ای دارد، مثلا انتشار نور در ماده باعث مقداری جذب، انعکاس و نشر میشه (شاید آخری رو درست نگفتم!) به این معنی که یک فوتون با انرژی مشخص مثلا به یک اتم سرد برخورد بکنه یک مقدار از انرژی رو از دست میده و با انرژی ثانویه بازتاب میشه (فعلا فرض میکنیم جذب کامل رخ نداده) که اینجا هزینه بازتاب مقداری جذب هست (شاید یکم غیر دقیق برسه ولی منظور رو میرسونه).
حالا سوال اینجاست که : سفر یک فوتون در خلاء چه هزینه ای دارد؟ اگر ندارد پس نقض گزاره اینکه هر چیزی هزینه یا به عبارتی پیامدی دارد هست.
بازم مرسی از فرهان
اخیرا با سایت سیتپور آشنا شدم و یکی از کنفرانس های دانشگاه شهید بهشتی مربوط به سال ۹۷ رو دیدم و پشمام ریخت حقیقتا، چقدر قشنگ بود چقدر خوب بود. توصیه میکنم اگر علاقه مند به ایده های جدید در حوضه های علمیه!!!! (شوخی کردم) در علوم مدرن دارین حتما ببینید:
قبلا سیستم های پیچیده رو خیلی دوست داشتم ولی الان مصمم تر شدم که حتما در ادامه مسیر تحصیلیم مطالعش بکنم، شاید واقعا حق با استاد کریمی (ارائه دهنده کنفرانس فوق) باشه که :
قرن ۲۱، قرن Complexity هست.
یه چیز دیگه هم در پایان در پاسخ به سوال یکی از حضار گفتن باید طلا گرفت:
علم رو یه تنه یه رشته به دوش نمیکشه، یه عده زیادی در این باره سهم داشتن (بشریت) پس تعصب رشته باید کنار گذاشته بشه. ریاضیدان مثلا ابزار محاسباتی تولید میکنه ولی یه جامعه شناس یه استفاده خفن ازش میکنه هیچ کسی اینجا تنها نیست (*همراه اول!!!)، همه به سهم خودشون در فلان پیشرفت سهیم بودن. نمیشه و نباید گفت که رشته ریاضی بهتر از جامعه شناسی هست. به عبارت بهتر:
«مهم نیست که من یا شما کی هستیم، مهم اینکه راه حلی برای مسئله موجود ارائه بکنیم»
پ ن : هرچی به پایان این ماراتن چرت نزدیک میشم نوشته هام دارن بر میگردن به دوران اولیه. دوره ای که علی هنوز علمی مینوشت (*لبخند)
مطلبی دیگر از این انتشارات
بارش پراکنده جات(۱)
مطلبی دیگر از این انتشارات
[پراکنده جات007]: داستان برادری...
مطلبی دیگر از این انتشارات
کافه خندان