[پراکنده نویسی ۲] - فاز کوسه : چطور با یه دونه شن، خورشید رو تکون بدیم؟

بدین اسپند دود بکنن! دومین پست طولانی من که از قبلی که ۹ دقیقه بود بیشتره پس بازم میگم ععععععععععععع‍ع!!!

آقا سلام پست قبلی که من منتشر کردم مثل اینکه با استقبال دوستان گرامی مواجه شد که دیدم بهتره که اینجوری پیش بریم تا یه موضوع تحلیلی یا علمی مناسب پیدا کنم :)

اداره‌کل پست‌شناسی ویرگول پیش‌بینی کردن که انتظار بارش موضوعات بسیار پراکنده رو خواهیم داشت.

پست قبلی رو دوست داشتی بخون

[پراکنده نویسی]-از بوقاتی که پراید شد تا سبزی‌قرمه با سس هزارجزیره


قبل از شروع کاش یه ادیتور خوب واسه عکس داشتم اگر سراغ دارین توی کامنت ها بگین (میدونم فتوشاپ میگین اون رو میدونم فعلا یه گزینه سریع تر میخوام، ببین Paint بگی بلاکت میکنما😂)


امیدی که به epic failure منجر شد - دیری نپایید که...

امروز تصمیم گرفتم که شروع به خوندن فارسی ۳ برای امتحان نهایی بکنم کههههه بله! از یک کتاب بسیار زیبا همراه با هدیه رایگان میخوام استفاده بکنم اونم چیزی نیست به جز!؟! ....

تاداااا
تاداااا

خلاصه اینکه اول تصمیم گرفتم ببینم که این هدیه رایگان چی هست که نوشته بود : آموزش دستور زبان فارسی‌
این کتاب رو شروع کردم به خوندن تا با مفاهیم اولیه دستور زبان آشنا بشم و خیلی هیجان زده بودم که این کابوس فرار از دستور زبان داره تموم میشه که این امید دیری نپایید که تبدیل به یاس شد! در ۳ صفحه به حدی نکات حفظی زیاد بودن که بنده یاتاقان زدم! البته ناگفته نمونه که در ادامه مشکلات کمتر شدن ولی خب اون یاتاقان ضربه حسابی کاری بود! و ادامه روزم رو ساخت!!




سندرم سلف ویکی‌پدیای بی‌قرار!! - فیس تو فیس! - فیس تو، چت!


آقا من یه خصلتی دارم اونم اینه اگر نیمه مکمل (نه لزوما گمشده!) خودم رو پیدا بکنم و طرف مقابل آدم پایه ای باشه برای بحث شروع میکنم باهاش به مباحثه پرداختن از مباحث گوناگون و اگر فرد مقابل هم فیدبک بده خیلی لذت‌بخش تره، طوری که حتی گذشت زمان رو هم متوجه نمیشم. یادمه با دوست گرامیم آقای برزگر سرکلاس زبان ۳ مدرسه داشتیم روی چرک نویس یه چیز به ظاهر مسخره رو بررسی میکردیم و یهو این آقا به سرش زد که علی نمودار تابع !y=x رو میدونی که چه شکلیه دیگه؟ منم گفتم خب چه ربطی داشت؟ برگشت فرمود که وارون این تابع چه شکلی هست؟ آقا من نشستم همش فکر کردم و فکر کردم و فکر کردم و دیدم به نتیجه رسیدم ولی مطمئن نبودم برای همین هم گوشی گرامی رو از غلاف خارج کردم و خیلی زود برنامه GeoGabra Graphing Calculator رو باز کردم و !x=y و تلفن بنده بعد از نمایش نتیجه تصمیم به فریز شدن گرفت و هرچی دکمه پاور رو میزدم خاموش نمیشد، این معلم زبان ماهم خیلی آدم سخت‌گیری بود و اگر آب میخوردی یا اصلا گوشی دستت میدید و اگر از پارتی کلفت‌های کلاس نبودی شاید یه برخورد روانی با شدت درد فیزیکی باهات میکرد!! خلاصه اینکه در حین اینکه داشتن جملات شرطی رو تدریس میکردن یهو ایشون مشکوک شدن (و منم دارم هی دکمه پاور رو میزنم اگر کیفم رو گشت نبیندش) و دیالوگ زیر شکل گرفت:

+ علی داری چی کار میکنی؟
* من علی؟
+نه بغل دستیت (منظورش من بودم! آخه اسم هردومون علی هست!!)
-یه کار خاص انجام میدم!
+عع چی کار اونوقت؟
-دارم وارون تابع فاکتوریل رو رسم میکنم
معلم که مونده بود چی بگه گفت
+ پسر اینجا کلاس درسه! دوم اینکه شما چرا اصن گوشی آوردی مدرسه؟ بده ببینم (لختی بعد) نه نمیخواد بدی. پسر خوبی هستی ولی انتظار این کار رو اصلا ازت نداشتم، الان یه منفی آلبالویی توی مستمرت لحاظ میکنم تا حال بکنی.
- من و علی بهم داریم نگاه میکنیم و فقط داریم فکر میکنیم که چطور نخندیم!

حالا بحث خیلی پراکنده شد ولی، میخواستم بگم که گاها این سندرم ویکی‌پدیای بی‌قرار باعث میشه که یکی از طرفین دچار overflow بشن که البته خیلی وقت هست (سال هاست) که اینطوری عمیق باکسی صحبت نکردم، شاید الان بگی که پس این علی برزگر دوست شما پشمک بودن؟؟ منم میگم که نه، نسبت به سال هایی که باکسی صحبت نکردم خیلی عدد کم هست.

حالا در ویرگول هستم و گاها با برخی از افراد صحبت میکنم و تاحد امکان حد اعتدال رو رعایت میکنم که نه سیخ بسوزه و نه کباب، اگر موضوعی برای طرفین ابهام داشته باشه یا میپرسم یا پاسخ میدم همین :)



اون وسطیه منم (و شاید شما!) - چپ : دروس و دفترچه انتخاب رشته تجربی ، راست : دروس ‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍~~~~رشته ریاضی
اون وسطیه منم (و شاید شما!) - چپ : دروس و دفترچه انتخاب رشته تجربی ، راست : دروس ‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍~~~~رشته ریاضی


خطاب به آفتاب‌گردون عزیز : این تقصیر نظام‌آموزشی قطبی کشور هست

اون سوء تفاهمی که پیش اومد صرفا یه سوء تفاهم بوده و چال شد و رفت. حالا طرفین اگر برداشت غلطی کردن الان من به طور علنی میگم که شاید اونطوری که به نظر میومده نبوده، دوباره عذر خواهی میکنم :)

اما «نظام‌آموزشی قطبی کشور» چی هست؟
خیلی خلاصه میگم اونم این هست که متاسفانه کسی که یک رشته رو برای دبیرستان انتخاب میکنه اصلا هیچ حق انتخابی برای مطالعه نداره و یکسری سلسله مراتب براش تعریف شدن و باید در حد فاصل مرز های تعریف شده حرکت بکنه وگرنه براش گرون تموم میشه!
مثالش همین رشته خودم هست تجربی، حالا یک دانش‌آموز تجربی آیا مثلا به کوانتوم یا نسبیت فکر بکنه آیا جرم کرده یا اصلا چرا از رشته خودمون خارج میشیم مثلا اگر سوالی خارج از سطح کتاب درسی بپرسه بازم دچار جرم شده؟ مثلا اگر دانش آموزی در درس شیمی بپرسه که انقباض لانتانیدی چرا رخ میده (یکی از دلایل به هم ریختن قاعده آفبا) شاید یه دادگاه نظامی برای ایشان برگزار بشه! متن هم این خواهد بود :‌«به جرم پرسیدن سوال خارج از کتاب درسی محکوم به فحش و لگد با اسانس این در سطح شما بررسی نمیشه یا فعلا درس خودت رو بخون یا از اون گذشته به شما مربوط نیست مگه شما میخوای شیمی‌دان بشی؟ توی پزشکی هم بری بازم اینا به دردت نمیخوره و اینا)




فاز کوسه (chapter 1) : چطور با یه دونه شن خورشید رو تکون بدیم؟

چیزی که از ذهنم میگذره
چیزی که از ذهنم میگذره
چیزی که واقعا میتونم محاسبه بکنم 😂
چیزی که واقعا میتونم محاسبه بکنم 😂

اول اینکه من بالاخره تونستم تقریبا تمام سوالات دینامیک قلم چی رو پاسخ بدم و فردا هم آزمون اصلیه هست که بماند.
دوم اینکه از اونجایی که یه اعتماد به نفس مجدد برای درس فیزیک پیداکردم و البته از قبل عاشق این درس بودما فکر نکنین توی لیست سیاهم بوده! در آغوش گرم خانواده همگی مشغول تناول نیمرو بودیم (شام) که یهو آن سیب نیوتون افتاد! و داستان کشف گرانش مجددا تکرار شد! خیلی بی ربط بود! ولی خب همین پراکندگی افکار یه کنکوری هست که گاها میتونه یه برند مثلا اپل رو بترکونه! (مثلن میگم). حالا این فکر مرد افکن چی بود؟

در حال مصرف شام بودم و در همین حین افکار پراکنده تحلیل دینامیکی (همین در حد کنکور) سوالات رو انجام میدادم که ناگهان نظرم به فضای بدون اصطکاک (دقت کنین فضای سه بعدی منظورم هست) نظرم رو جلب کرد و خب اگر از اینرسی صرف نظر بکنم به بیان غیردقیق میتونم یه جرم به اندازه خورشید رو با فوت کردن یا پرتاب یه دونه شن جابجا بکنم! اره به همین سادگی!

حالا اینرسی رو چه کنیم؟ خب از اونجایی که جرم خورشید شاید تریلیون ها برابر بیشتر از یک دانه شن هست من هم سرعت این دانه شن رو به سرعت نور میل میدم (یا حتی کمتر مثلا ۲۰۰هزار کیلومتر بر ثانیه) پس اون غول عظیم با مواجه شدن با چنین نیرویی و در نتیجه انرژییی (اره درست خوندین انرژی یی 🫤) میتونه بر اینرسی خودش غلبه بکنه و میتونیم جرمی به اندازه خورشید رو تکون بدیم.

میان نوشت :‌ البته من خیلی در زمینه فیزیک مهارت ندارم و فعلا در حد کنکور باقی موندم اگر حرف من مشکلی داشت (شمایی که احتمالا فیزیکت خوبه!) حتما توی کامنت ها بگین پست رو اصلاح بکنم حتما یه تشکر هم میکنم :)




فاز کوسه (chapter 2) : میخوام همتون رو ادیت کنم تا فارسی زبانان کمتر اذیت بشن! و مقالات ویکی‌پدیا معتبر «تر» بشه :)

تشکر نوشت : آقا من یه مدت کوتاهی توی ویکی‌پدیا ادیت میکردم به بهانه یکی از دوستان ویرگولی که متاسفانه یادم رفته کی بود، ولی هرکسی که بودی باید بگم دمت گرمممم! خیلی مفیید بود خییلیی!

آقا من که یکی از طرفداران ویکی‌پدیا هستم و انصافا به دور از حواشی که داره که اونم بخاطر یکسری «بی‌شعور» هست، واقعا دانش‌نامه رایگانی هست که شما مثالش رو نمیتونین پیدا بکنین(شایدم من هنوز پیدا نکردم) ولی واقعا یه دایره المعارف داشته باشی که هر کلمه جدیدی که داشته باشه وصل میشه به یکی از صفحات مرتبط بهش به سادگی یه کلیک! واقعا من این ساختار رو دوست دارم البته که بهتر هم میتونه بشه بخصوص قسمت سرچ‌بار الگوها که لیست کامل رو در اختیارتون نمیذاره و باید سرچ کنین تا ازش سردربیارین که اینم باعث میشه ادیتور های تازه وارد یکم اذیت بشن و مقالات با اینکه خیلی باکیفیت هستن در قسمت ارجاع (cite) دچار مشکل بشن.

ویکی‌پدیا دانش‌نامه هست، بنگاه تبلیغاتی نیست، پس بیشعور بازی درنیارین (خطاب به برخی افراد) اگر ارجاع به خارج از ویکی‌‌پدیا دارین صرفا ارجاع به رفرنس های معتبر باشه ولاغیر.

حالا میرسیم به اصل ماجرا (یکم گلایه کردم!) : آقا من که مقاله جدیدی به فارسی میبینم که نسخه انگلیسی داره و ترجمه ناقصی از زبان مبداء صورت گرفته یا اصلا مقاله ای میبنیم که مشکل محتوایی داره خیلی زود کوسه درونم! افسار پاره میکنه (مگه کوسه سواری هم داریم اصن؟ حال کردی پراکندگی رو نه حال کردی؟؟؟) و باتوجه به تایم کمی که دارم همه صفحات رو پین میکنه تا بعدا رسیدگی بشه!


یه نمونه کوچیک
یه نمونه کوچیک


ولی واقعا ادیتور های فارسی کمی در این زمینه (علوم پایه) داریم تا مقالات رو گسترش و بهبود بدن یا اصلا ترجمه بفرماین، خلاصه اینکه هروقت وقت و حوصله کافی داشته باشم یه کله ادیت میکنم مثلا همین آبان ماه بود‌ (فکر کنم البته) یه هفته پشت سر هم بالای ۳۰ تا مقاله رو ادیت و یا ترجمه کردم (خواهش میکنم خواهش میکنم تشویق نکنید تشویق نکنید کاری نکردم 😂😂😂)

یک صفحه نمونه که ترجمش خواهم کرد!
یک صفحه نمونه که ترجمش خواهم کرد!


همون صفحه به فارسی (یعنی کمبود محتوا بیداد میکنه🫠)
همون صفحه به فارسی (یعنی کمبود محتوا بیداد میکنه🫠)




فاز کوسه (chapter 3) : بریم بزنیم نفت دربیاد (اکتشاف ریاضی به کمک ویکی‌پدیا)

حس من وقتی یه چیزی رو توی ویکی‌پدیا میفهمم
حس من وقتی یه چیزی رو توی ویکی‌پدیا میفهمم


آقا من هروقت حوصله داشته باشم یه مسئله ای چیزی میبینم سریع میرم سرچش میکنم و از صفحات بی پایان فرادرس و ویکی‌پدیا بگیر تا فرادرس و ویکی‌پدیا! یعنی توی ویکی پدیا یادم هست که در مورد یه چیزی میخوندم که برخورد کردم به عبارت «تابعی یا تابعک!» که ترجمه Functional (بخونین فانکشنال) هست که اول یه لعنت به هنگستان فارسی فرستادم که ایجاد ابهام کرد برام (مثل فرق بین فامینک و فامینه و فام‌تن) حالا این ابهام چی هست رو خیلی دقیق نمیشم ولی اگر فهمیدین موضوع چیه یه همزاد پنداری بکنیم باهم دیگه :). موضوع روی ترجمه «تابعی» هست حالا من موندم که y تابعی از x هست بالاخره به منزله فانکشنال هست یا تابعی برحسب x :/ یعنی صفر حدی تقسیم بر صفر حدی انقدر ابهام نداره که این داره! (حالا اگر اشتباه برداشت کردم تقصیر من نیست! ترجمه خرابه!).

حالا چه ربطی داشت به موضوع؟

ربطش این بود که در مورد فضای برداری میخوندم و یه پارادوکس دیگه با میدان برداری ایجاد شد که البته جزئیاتش خارج از این بحث هست. (باشه الان میگم ربطش چی بود)

ربطش این بود که من وقتی یه چیز ناآشنا مثلا توی شیمی میبینم انقدر روی لینک های مرتبط ویکی‌پدیا میزنم تا اینکه برسم به منطق یا مکاتب فلسفی!!! حقیقتا عاشق این کار هستم چیزای بیشتری میفهمم (حفظ نمیکنم صرفا روش تحلیل رو یاد میگیرم). حالا داستان زمانی بولد (Bold) میشه که من در یه زمینه ای اصلا تجربه نداشته باشم! اون‌وقته که باید کمر همت ببندم و برم به شکار صفحات ویکی‌پدیا! که خب گاها موفق آمیز نمیشه! ولی حداقل یه چیزای دست گیرم میشه.

علت اینکه این اتفاق میفته این هست که خیلی از چیزا مثل زنجیر باید بهم متصل بشن یا مثل تیکه های پازل کنار هم باشن تا معنی بدن، معنی که حداقل از کل تابلو یه قسمتیش رو میخوام باید اون قسمت رو واضح ببینم تا بفهمم چی به چیه.
ته این ماجرا میتونه ختم بشه به اکتشاف چاه جدید ندانسته های نفتی یا اینکه بزنه از اون سمت زمین مته حفاری دربیاد!!



من دربرابر تغییرات جدید کتاب درسی :/
من دربرابر تغییرات جدید کتاب درسی :/

عکس نوشت :‌ علیرضا، این رو مخصوصا برات نواختم (البته ادیت برای من نیست) ✌️✌️

نه به «کروماتین، کروماتید، کروموزم آکروزوم، نولکئوزوم، لیزوزوم» آری به «فامینه، فامینک، فام‌تن، هسته‌تن، کافنده‌تن» - آسیمیک و پاد آسیمیک

اره دیگه فرهنگستان فارسی گل، یکم دست و تیغ هورا کم بکش! به جان فارسی نه!، به جان «علم در ایران».

بچه های تجربی خیلی خوب میفهمن منظورم چیه خصوصا اینکه تغییرات کتاب درسی (زیست‌شناسی ۱)‌ ترجمه «اعصاب سمپاتیک و پاراسمپاتیک» رو که قبلا (هم‌حس و پاد هم‌حس) ترجمه میشد رو به آسیمیک و پادآسیمیک تغییر داده. یاد اون معادل فارسی «esophageal electrocardiogram» که میشه «الکتروقلب نگاره سرخ‌نایی» که به تحت الفظیش میشه «الکترودیاگرام مری» میفتم. واقعا «الکترو» و «قلب» فارسی بودن که پدرمون رو دراوردین با این حفاظتتون؟

انقلاب فرهنگی یا موج سینوسی!

نمیدونم چقدر این موضوع صحت داره ولی اگر پنجشنبه رو حذف و به شنبه منتقل بفرماین دقیقا دارن برخلاف اصول ملی عمل میکنن! دقیقا برعکس کار فرهنگستان! باید بپرسم که داش:

WHAT THE PHASE?

«ای موج سینوسی! فازت رو بگو تا فهمیم در چه حالی»



ته نوشت :‌

هروقت که صبحم و در نتیجه روزم رو بد شروع میکنم احساس شدیدی به نوشتن پیدا میکنم که نتیجش میشه چیزایی شبیه به این پست.


عکس پراکنده امروز

گربه سرکوچمون - مهر ماه ۱۴۰۲
گربه سرکوچمون - مهر ماه ۱۴۰۲


مثل همیشه :alishimist OUT!


دسترسی سریع به تمام لیست پست هایی که تا الان منتشر کردم :

وقایع روتینیه!

پاسخ به چالش های وریگولستان!

برنامه نویسی و ویندوز

ربات تلگرامی آلبالو

علمی

ادبی