درباره Ērānšahr، خوانش ها و یاداشت هایی از یک ایران دوستِ دانش آموخته نرم افزار و نه یک ایران شناس یا باستان شناس یا زبان شناس ... امید است به یاری یزدان درست و سودمند باشد.
برآمدن شاهنامه های ایرانی - بخش نخست
نخستین تاریخ نگاری ها، میان مردمان فلات ایران را می بایست در نَسک های سِپَند (مقدس) اوستا جستجو کرد، نامه های باستانی که یادآورِ کَی های پیشدادی و خاندان بزرگ ایرانی، سختی ها و رنج های پیش آمده بر این مردمان تا ساختن فرهنگی بزرگ که در برگیرنده آن ایران بزرگ است، ایران بزرگی که ساخته شده از تلاش های مردمان گوناگون تا به امروز است.
زمانی که از ایران یاد می شود، تنها کشور کنونی ایران را نباید به یاد آورید، بلکه مردمان افغانستان، پاکستان، تاجیکستان، ازبکستان و کوردهای جدا افتاده، کشمیر و بخش خاوری چین، همگی سازندگان و دارندگان (صاحبان) ایران بزرگ و فرهنگ ایرانی هستند که ما مردم کشور کنونی ایران تنها بخشی از آن هستیم.
همه این مردمان بدون برتری بر یکدیگر، نقشی بزرگ در ساخت فرهنگ بزرگ ایران دارند. مردمانی از تورک، کورد، لر، عرب، بلوچ، فارس و گیلیکی و مازرونی و دیگر مردمان که در درازنای زمان، این فرهنگ را تا به امروز، وام سپرده اند که ما آن را به آیندگان برسانیم ولی شوربختانه دشمنی و آسیب رسانی به آن رو به فزونی دارد.
به هر رو، اوستا کهن ترین نامه نیکان، در برگیرنده سرگذشت مردمان و سختی ها و پیروزی های آن در رو دَر رویی با سختی های زندگی است. نامه ای که آگاهی از نام خسروان ایران، از کیومرث، دانش های بدست آمده از کیهان و اختر شناسی تا شناسایی گوگرد و ساخت ابزارهای جنگی همچون گَردون (ارابه) دارد.
بر پایه برخی نوشته های نیاکان، در زمان گَشتاسپ (ویشتاسپ) و به دستور زرتشت، اوستا و زَند (تفسیر) آن بر پوست های گاو نوشته و در گنجینه پادشاهی نگه داشته می شده است که شمار این پوست های گاو را نزدیک به ۱۲۰۰۰ گفته اند.
همچنین در نَسک دینکرد، گفته شده است دارایِ داریان (دارا پسر دارا) که در زمان ساسانیان برای نمارش (اشاره) به داریوش سوم هخامنشی است، کسی بوده که دستور به گردآوری اوستا و نگهداری آن در گنجینه پادشاهی یا در آتشکده استخر داده است. به هر رو، پس از تازش دَدْمنِشانه اسکندر به ایران زمین و به زمان اشکانیان و بلاش (یکم؟ - بیست و دومین شاهنشاه اشکانی) اشکانی، دستور گرآوری اوستا داده شد.
گَشتاسپ نخستین پادشاهی بود که به زرتشت باوَر آورد و از این رو همچنان که در نامه "یادگار زریران آمده است، این کار او، آشفتگی ارجاسب شاه تورانی را پدید آورد که جنگی سخت میان ایرانیان و تورانیان در گرفت که در این جنگ خاندان گشتاسب کشته شده ولی در پایان این سپاه ایران بود که پیروز از رزمگاه بیرون آمد.
این چنین گفته شده است که، پس از تسخیر ایران و سوزاندن پارسه به دست اسکندر، اوستایی که به زمان هخانشیان (داریوش سوم) گرد آوری شده بود، نیز در آتش کینِ یونانیان و مقدونیان سوزانده شد که با بر اندازی سلوکیان و به روی کار آمدن اشکانیان، دستور به گرد آوری آن داده شد.
اردشیر بابکان، پس از براَنداختنِ پادشاهی اشکانی، دستور به ساماندهی اوستا داد که پسر او، شاپور یکم نیز همین را ادامه داد. اوستا، در میان موبدان، به گونه سینه به سینه، از استاد به شاگرد یا از پدر به پسر، گفته می شده است تا اینکه به زمان ساسانیان، با گرد آوری اوستا و ساخت یک دبیره (خط) فراگیر و پسندیده به نام دین دبیره، نگارش اوستا انجام شد.
بنابراین در دارازْنای زمان و گذر سال ها، اوستا پیوسته پراکنده شده و هر پاره ای از آن در گوشه ای در دست یک موبد در یکی از آتشکده ها بوده است. اوستای سوزانده شده در تازش اسکند در برگیرنده ۸۱۵ فِرَگَرد (فصل) بوده و پس از گردآوری بدست اشکانیان و ساماندهی بدست ساسانیان، ۳۴۸ فرگرد در دست ایرانیان بوده است که آن را ۲۱ نَسْکْ بخش بندی کردند که امروز از آن ۲۱ نسک ساسانی،
اوستا از دید زمانی
- باورهای بسیار کهن آریاییان که به پیش از زرتشت باز می گردد که آن را اوستای کهن می نامیم. نوشته های اوستای کهن، در بخش های یَشت ها و برخی در یَسْنا و چند پاره نیز در وَنْدیداد به جای مانده است.
- گفته های زرتشت که بدست خود او یا پیروان آغازین او نگاشته شده است. این بخش را با نام گاتاها در دست داریم.
- بخش سوم از دید زمانی، اوستای نو است که بدست موبدان ساسانی نگاشته (افزوده - تحریف) شده است.
یَشْتْ ها
واژه یَشْتْ به چِم نیایش کردن است که از یَشت های روزگار ساسانی، تنها ۲۱ یَشت به ما رسیده است. یشت ها پس از سرودهای زرتشت (گات ها) و هفت هات از کهن ترین بخش های ادبیات اوستایی به شمار می آیند که از باورهای سنتی ودینی، فرهنگ وتاریخ ایران باستان گزارش می دهد
اگر بخواهیم اوستا را از دید شناخت پادشاهان و خاندان های بسیار کهن ایرانی را بشناسیم، باید یَشْتْ های اوستا را بخوانید. شاید نخستین جایی که از شاهان ایرانی (پیشدادی) نام برده شده است، یَشت های اوستا باشد.
میستاییم فْروَهَرِ آخْرورَه"(بخوانید آخْ رو رَ) ، از پیروانِ راستینِ اَشَهْ، از خاندانِ خسرو را، برای پایداری در برابر آن دشمنِ اَشه که دوستِ خود را می فریبد و برای پایداری در برابرِ فرومایه ی ویرانکنندهِ جهان. میستاییم فْروَهَرِ هوشنگ، از پیروانِ راستینِ اَشه و دلیر را، برای پایداری در برابر دیوان مَزَنْدَری (بخوانید مَ زَنْ دَ ری) و دشمنان اَشه در وَرِنَ و برای پایداری در برابر آزاری که از دیوان سرمیزند.
در سرورده بالا که از فروردین یشت - بند ۱۳۷ است، از نام کَسانی همچون، آخْرورَه و هوشنگ، خاندان خسرو و دو کوست (ناحیه) مَزَنُدَری و وَرِن نام برده شده است. در شاهنامه با نام هوشنگ به عنوان، هوشنگ پسر سیامک پسر کیومرث نمارِش (اشاره) شده است.
مَزَندَر همان کهن واژه مازندران است. اما باید توجه داشت که این مازندران، با مازندرانِ فعلی متفاوت است و احتمالا بایستی منطقه ای در دورترین بخش از مشرقِ فلاتِ ایران بوده باشد. در شاهنامه فردوسی نیز با سرزمین مازندران برخورد می کنیم که با توجه به موقعیت جغرافیایی و آب و هوایی آن، جدا از مازندران فعلی است.(محمد انصاری - اساطیر ایران - رویه ۳۸).
اما نام دیگر، اَخْرورَه در شاهنامه نیامده است. او را دوست گشتاسب (ویشتاسپ) شاه گفته اند و گشتاسب شاه نخستین پادشاهی بود که به زرتشت باورمند شد و این خشم اَرجاسب شاه تورانی را برا<رد که بایستی از آیین نو دست برداری و به آیین کهن بازگردی و با رَد از سوی گشتاسب شاه، جنگی میان ایران و تورا در گرفت.
وَرِنَ شهری باستانی از بخش بندی شانزده گانه اوستا بوده که جایگاه آن را کانون فلات ایران دانسته اند. این کوست (ناحیه) در دوران پادشاهی مادها و هخامنشیان، کومیسن (کومس)، کومیشان (کومش) نام گرفت و جایگاه زندگی پارت ها بوده است.
گاتاها
کهن ترین بخش اوستا گاتاها است که سروده های خود زرتشت است. بخش های دیگر که تا به زمان ساسانیان به اوستا افزوده شد، دیگر سروده های زرتشت نیستند. باید آگاه باشید که آن چیزی که امروز از اوستا در دست داریم، دارای دو گویش کهن و نو است که از این هم سنجی، می توان دانست که نوشته ای در آن برای نمونه، در زمان ساسانیان افزوده شده است.
در گات ها (گاثاها - گاث ها) چهار بار از ویشتاسپ شاه (گشتاسپ شاه) به گونه کی گشتاسپ (شاه گشتاسپ) نام برده شده است. او پادشاه دودمان کیانی در بخش وَرِنَ (به گفته اوستا پژوهان کوستی میان شهر ری تا شاهرود) بود و کسی بود که از آغازین پیروان زرتشت شد. شهر یا کوست (ناحیه) باستانی وَرِنَ امروزه، جایگاهی است که استان سمنان کنونی آن را در بر گرفته است.
شاهراه بزرگ خراسان که از ری، در ناحیه جبال میآمد و به نیشابور در خراسان منتهی میگردید از سراسر ایالت قومس میگذشت و همه شهرهای مهم قومس سر این راه واقع بود. جغرافینویسان عرب بخشی از شاهراه بین آبادیهای کنونی عباسآباد و لاسگرد دهستانی در شهرستان سرخه را جزء ولایت جداگانهای به نام قومس دانستهاند. (ویکی پدیا فارسی)
چِهرداد
یکی از نَسک های گم شده و از دست رفته اوستا است که تنها بخشی از آن در نَسکِ دینکرد به جای مانده است. در زبان اوستایی چیثْرَداتَ (?????????) و در زبان پهلوی چیتردات یا چیهرداد و در زبان امروزین چِهرداد خوانده می شود.
چیثرَ یا چیهر یا چِهر به چِم (معنی) نژاد است و داتَ اوستایی و دات یا داد پهلوی و امروزین به چِم قانون عربی است که در واژه هایی همچون دادیار، دادگستری، دادرسی، دادستان به جای مانده است. این نامه از دست رفته، روی هم رفته، آگاهی از نژادها و تخمک های باستانی و بسیار کهن ایران می دهد.
در این نسک، از کیومرث، نخستین آدمی، مشی و مشیانه، پراکندگی مردمان در هفت کشور و پدید آمدن مرمان و آیین ها و فرهنگ ها تا زاده شدن زرتشت گفته شده است که گویی روایت کننده زندگی بَشر و نامه ای است که سرگذشت آدمی را نشان می دهد. این دفتر (نَسک) گم شده از کهن ترین گام های پیشینه نویسی در باستان بوده است که نام پادشاهان و نژادهای کهن ایرانی در گرد آوری شده بود. (برگرفته از ویکی پدیا فارسی)
در پیوند زیر نام برخی از کَسان را گفته ام و درباره نام منوچهر که هم ریشه با چهرداد است، گفته ام.
اما چرا واژه "نامه"
در نوشته های ایرانی، برای نَمارِش (اشاره) به سرگذشت نیاکان، واژه کارنامه یا نامه را به کار می برده اند. مانند کارنامَک ای اَرتَخشَتْری پاپکان یا اَرداویراف نامَک. همچنین در پایان دودومان ساسانی، نَسکِ خْوَدای نامَک (خدای نامه) نوشته شد که سرگذشت پادشاهان ایرانی از کیومرث را روایت می کرده است که در سال های آینده، بن مایه فردوسی برای سُرایش شاهنامه شد. شاهنامه ها نیز که یکی از آنها برای فردوسی است، نامه یا سرگذشت شاهان است. امروزه نیز می گوییم "نامه اعمال" به چِم سرگذشت اعمال و کردارمان، یا "کارنامه"، نامه کار و تلاشمان برای درس خواندن.
در این نوشته تلاش کردم با اندک دانشی که دارم، درباره نوشته های باستانی سخن بگویم که در بخش های دیگر، تلاش خواهم کرد تا دیگر نوشته هایی که درباره شاهان از باستان بوده را به شما بشناسانم.
برای نمایش دبیره های باستانی (در اینجا دین دبیره) باید یکی از فونت های اوستایی رو نصب کنید که به پشنهاد لینک ویکی پدیا زیر بهتر است مثلا Noto Sans Avestan رو نصب کنید. لینک دانلود در لینک ویکی پدیا زیر در دسترس هستش
https://en.wikipedia.org/wiki/Help:Multilingual_support#Avestan
البته سری فونت های Noto Sans Avestan دارای فونت های دیگری برای دبیره های میخی پارسی باستان، پهلوی اشکانی و گشته دبیره ساسانی نیز هست که می توانید آنها را نیز نصب کنید
مطلبی دیگر از این انتشارات
سرگذشت فرش در ایران
مطلبی دیگر از این انتشارات
شماره ها در دبیره پارتی – پهلوانیک
مطلبی دیگر از این انتشارات
و خداوند زمین را در شش روز آفرید