ُSpeculative Architect & Interdisciplinary Artist
شعبدهباز و کلاه خالی
این روزها درباره ساخته جدید کریستوفر نولان، تنت، واکنشهای فراوانی را شاهد هستیم من باب پیچیدگی یا گیجکنندگی اثر و نفهمیدن لایههایی از اثر که با مشاهده چندین و چندباره این فیلم کشف و فهمیده میشود.
اما به زعم بنده،در فیلم تنت چیزی برای نفهمیدن وجود ندارد و اتفاقا نولان با کدهایی که بیننده میدهد(مثل معکوس شدن موسیقی متن فیلم، دسته بندی عملیات و ماموریت گروه به تیم قرمز و تیم آبی، عنوان اثر که حالت اصلی و معکوسش کلمه TEN خوانده میشود و حتی در پوسترهای تبلیغاتی فیلم) از همیشه بیظرافتتر و به شکلی کاملا آشکار به بیان تئوریها یا فرضیاتی از زمان و فیزیک که به آنها علاقه دارد پرداخته است.
کل دیاگرام فیلم آخر آقای نولان، خوانشی دیگر از همین تصویر و تجسمی از مربع ساتور است.
بازی چندباره با زمان و واژگان همین مربع، استفاده از آنها در جایجای فیلم(شرکت روتاس یا محل اجرای عملیات در سالن اپرا یا شخصیت منفی فیلم با نام خانوادگی ساتور) و سوپرپوز شدن تایملاین روایی زمان خطی و معکوس روی هم و تلاقی آنها در نقاط مختلفی از داستان.
اگر از قدرت تکنیکال نولان فاکتور بگیریم، باقی چیزها و مفاهیمی که در فیلم وجود دارد را با کیفیت بالاتر و عمیقتری، پیشتر در یادآوری یا تلقین دیده بودیم و از همه ناراحتکنندهتر فرم تکراری اثر است.
سکانس افتتاحیه، با سکانس ورزشگاه در شوالیه تاریکی برمیخیزد مو نمیزند و سکانس اختتامیه، انگیزه کاراکتر کت و علاقهاش به فرزندش بدیل علاقه کاب در تلقین به فرزندانش و بازگشت پیش آنان است. مایکل کین طبق معمول در دقایق ۲۰ الی ۳۰ ظاهر میشود(در تلقین دقیقه ۲۳، در میان ستارهای دقیقه ۲۶ و در این فیلم دقیقه ۲۴) و پایان خوش همیشگی نولان اینجا هم حضور دارد تا تعلیق اثر را کمقوت تر از همیشه کند.
در سکانسی از فیلم تنت، قهرمانان داستان قرار است یک هواپیما را به ساختمان بکوبند تا منفجر شود و شمشهای طلا را نیز برای گمراه کردن حاضرین بر زمین میریزند تا بدون جلب توجه و دیده شدن بتوانند ماموریتشان را انجام دهند. کاری که نولان در این فیلم کرده همین است. شعبده بازی با کلاه خالی.(جالب است که اتفاقا نولان فیلم پرستیژ را هم درباره شعبده بازی و فریب دادن مخاطب سالها قبل ساخته بود) شعبدهبازی که به مخاطبانش چیزهایی را نشان میدهد که دوست دارند ببینند و آنها را متحیر میکند تا ضعفهای خود در فرم و فیلمنامه و شخصیتپردازی را بپوشاند.
پیچیده بودن و پیچیدگی به واسطه عمیق بودن محتوا مقوله مهمی است که به "هنر سینما" مرتبط است و پیچیدهنمایی یا پیچیدهگویی و روی آوردن به تکنیک چیزی است غیرمهم، فراموش شدنی و البته مرتبط با "صنعت سینما".
آقای نولان با این فیلم تکلیفش را مشخص کرده که کدام سمت ایستاده است.
مطلبی دیگر از این انتشارات
چرا فارست گامپ بیدلیل نمیدوید؟!
مطلبی دیگر از این انتشارات
نقد فیلم مطرب
مطلبی دیگر از این انتشارات
معرفی دو فیلم متفاوت در قالب و یکسان در مضمون