شرط عشق است که از دوست شکایت نکنند / لیکن از شوق حکایت به زبان میآید
نقد مستند ایکسونامی- دیدنی،هوشمندانه و آگاهی بخش
نقد مستند ایکسونامی
دیدنی،هوشمندانه و آگاهی بخش
چقدر عجیب، جالب و زیباست که هیاهوی انتخابات مجلس و گرم شدن بحث هایی چون دختر آبی، حضور زنان در ورزشگاه و مسئله ی چند همسری متقارن می شود با رونمایی از یک مستند آگاهی بخش. مستندی که آگاهی بخشی به جامعه را تنها هدف خود قرار می دهد و در رسیدن به این هدف به دور از جهت گیری ها و پیش داوری های غلط تمام تلاش خود را می کند و تا حد بسیاری هم در آن موفق می شود.
اصولا در مستند های تاریخی-تحلیلی مهمترین چیز، قوت پژوهش است و از این نظر مستند «ایکسونامی» ساخته ی محسن آقایی یک اثر پخته است و بسیار جلوتر از آثار مشابه اش قرار می گیرد. ایکسونامی با یک سیر منطقی ابتدا با مسائل فرهنگی-اجتماعی ایران شروع می شود سپس با یافتن مشابهت هایی به سراغ جامعه ی آمریکا در اوایل قرن بیستم می رود و بعد آرام آرام به موضوع اصلی خود یعنی انقلاب جنسی آمریکا می پردازد. که در این بخش به واسطه ی پژوهش های قوی، آرشیو غنی و تدوین کم نظیر اش مخاطب را به خوبی با خود همراه و حرف خود را برایش تبیین می کند و در نهایت با ارسال پیام خطری برای جامعه ی ایران به اتمام می رسد.
ایکسونامی از نقطه ی آغاز تکلیف خود را با مخاطب معلوم می کند، می داند که باید از کجا شروع کند و او را از میان چه مسیر و مجرایی به جایی که می خواهد برساند. ایکسونامی نه از ابتدا با پیش داوری ها افراطی مخاطب را پس می زند و نه در نتیجه گیری اش حرف خود را بر سر مخاطب می کوبد بلکه زمانی که با تحلیل و تفسیر تاریخ آمریکا حرف خود را تبیین کرد پیامش را در قالب یک هشدار به مخاطب می دهد اما نتیجه گیری نهایی را بر عهده ی او می گذارد.
حجم اطلاعاتی که در فیلم به مخاطب داده می شود بسیار زیاد است و البته موضوعاتی هم که در آن دنبال می شود به شدت متنوع است.(فیلم تقریبا به همه ی تابو های شکسته شده در انقلاب جنسی آمریکا و معضلات آن می پردازد) روند بسیار سریع فیلم به کمک تدوین قوی آن تمام این اطلاعات را به خوبی منتقل می کند، اما مخاطب در طول فیلم به دور از سردرگمی و سرسام به کلی غرق فیلم و با آن همراه می شود.
زیرمتن اثر اما حرف های بسیاری برای گفتن دارد؛ مخاطب ایرانی با دیدن نابودی تک تک نهاد های خانواده در اثر آزادی های مفرط جنسی ممکن است نگاهی به خود بیاندازد و مقایسه ای میان خود و مردم آمریکا داشته باشد. و آن زمان است بیش از پیش قدر نعمت های داشته اش چون حضور توامان پدر و مادر ، محبت آنها و حلال زادگی را که برای او امری بدیهی و طبیعی اما برای یک فرد آمریکایی ممکن است آرزویی بلند باشد، را بهتر می فهمد.
بی شک مهمترین نقطه ی ضعف ایکسونامی مشکل راوی آن است. خانم میشل مارن که به عنوان ستاره ی سابق فیلم های مستهجن قرار بود راوی خاطرات خود همراه با سیر مستند باشد به دلیل مشکلات جسمی و البته روحی نمی تواند برای فیلمبرداری حاضر شود و تیم تهیه مجبور به استفاده از یک بازیگر به جای او می شود که او هم تنها یک روز سر فیلمبرداری حاضر می شود. هرچند که این مشکل را نمی توان تقصیر کارگردان یا تیم تهیه دانست اما باید گفت که اگر خود خانم بازیگر در فیلم حضور داشت تاثیر بسیار بیشتری در مخاطب می گذاشت و حتی اگر بازیگر بدل حضور بیشتری داشت بازهم باخورد مثبت تر می شد.
اما مشکل راوی زمانی بحرانی می شود که در تبلیغات بعضا نامتعارف فیلم کانون توجه معطوف این بازیگر می شود و بسیاری از مردم برای دیدن «خاطرات یک پورن استار» به تماشای فیلم می نشینند اما در پایان اثر توقعشان برآورده نمی شود و ممکن است برخی از مخاطبین حس کنند که گویی گول تبلیغات را خورده اند و این عنوان تنها برای جذب مخاطب بوده و چندان در فیلم مورد توجه نبوده است.
خیلی خوب می شد اگر این مستند روی مسائل اقتصادی پشت انقلاب جنسی تمرکز بیشتری داشت هرچند که به آن اشاره ای کوتاه کرد و گذشت. سیر دراماتیک اثر هم هرچند قابل تحسین بود اما اگر بهتر به آن پرداخته می شد فیلم غنای بیشتری پیدا می کرد.
« ایکسونامی» هرچند خود را در تبلیغات اثری تابوشکن و جنجال برانگیز معرفی می کند اما از همین جنجال آفرینی برای توجه مخاطب به موضوعی مهم تر استفاده می کند: مشکلات اخلاقی جنسی که با تهاجم فرهنگی غرب هر روز بیش از پیش در ایران با آن دست و پنجه نرم می کنیم. چرا که از طرفی فعالیت های غرب زده ها –چه آنان که مستقیما از خارج نشینان خط می گیرند و چه آنان که خود مسحور و مرعوب غرب اند- این مشکلات را تشدید می کند و از طرف دیگر بی کفایتی و ناکارآمدی فرهنگی دولت ها در جمهوری اسلامی آن را غیر قابل کنترل و بدتر می کند. و این میان مردان و مخصوصا زنانی از قشر خاکستری جامعه هستند که به علت غفلت در دام این مشکلات افتاده اند. غفلتی که بخش مهمی از آن حاصل عدم آگاهی بخشی رسانه ها به آنهاست و این افراد همان افرادی هستند که ایکسونامی آنها را مخاطبین اصلی خود فرض کرده و با نشان دادن «آخر خط» به آنها می تواند آنها را از خواب غفلت بیدار کند. بیداری ای که اگر همه ی افراد این کشتی بزرگ جامعه به آن نرسند ممکن است پیش از آن که طوفان و سونامی کشتی را به زیر آب ببرد، عده ای با سوراخ کردن آن به بهانه آزادی و حق شان همه را غرق بکنند.
پی نوشت: به همه ی خوانندگان این متن توصیه می کنم حتما این مستند آگاهی بخش را ببیند.
مطلبی دیگر از این انتشارات
فیلمِ "نه روز": انجامِ مصاحبه برای دریافتِ مجوّزِ تولّد!
مطلبی دیگر از این انتشارات
نقد فیلم Alita: Battle Angel - آلیتا: فرشته جنگ
مطلبی دیگر از این انتشارات
معرفی فیلم| تنت: بیمنطق، بیمفهوم، بیمعنی